مدتي است شهرستان كازرون شاهد حوادث و اتفاقات بيسابقهايست. از يك سو شاهد سوء مديريت مشهود و رفتارهاي كاملاً غير عقلاني از جانب برخي از مسئولان و از سوي ديگر شاهد واكنشهاي احساسي و غير منطقي به اين سوء مديريتها هستيم. اين ماجراها با بركناري غيرمتعارف فرماندار سابق كازرون آغاز و واكنش احساسي برخي از گروههاي سياسي شهرستان را در پي داشت. پس از آن مجدداً شاهد بركناري غيرمتعارف بخشدار خشت بوديم كه واكنش عجيب گروهي از مسئولان و اهالي خشت در قالب بيرون كردن بخشدار جديد از بخشداري و قفل زدن بر درب بخشداري را به دنبال داشت. اين حوادث ميتواند پيامآور حوادث خطرناكي براي آينده است.
از يك سوي مسئولان از حق قانوني عزل و نصب زير مجموعههاي خود برخوردارند اما اين حق نميبايست به بدترين شكل ممكن و همراه با تحقير مسئول بركنار شده اعمال شود و از سوي ديگر برخورداري از حق اعتراض قانوني به عملكرد اشتباه مسئولان جزو اصول اوليه هر نظام مردمسالاري است اما اعمال اين حق نميبايست از طريق زيرپاگذاشتن قانون انجام پذيرد.
در اين ميان مسألهي بخشداري خشت از اهميت بيشتري برخوردار است. مسايل مربوط به اين حوزه دورنماي بسيار خطرناكي دارد.
لااقل سه مسألهي مهم بر اهميت حوادث خشت افزوده است:
اولين مسأله دربارهي اين منطقه وضعيت نامطلوب امنيتي آن است. مسألهي دوم برگزاري نهمين دوره از انتخابات مجلس شوراي اسلامي در اسفند ماه 90 است. چرا كه يكي از ويژگيهاي اين انتخابات حضور مجدد نمايندهي سابق كازرون (از اهالي محترم خشت) در ميان نامزدهاي اين دوره است. نگاهي به آراي نامزد مذكور در انتخابات دور قبل نشان ميدهد كه وي بيشترين آراي خود را در منطقهي خشت و كمارج كسب كرده است (با22013 رأي). مسألهي سوم حضور چشمگير مردم اين منطقه و درصد بالاي آراي مأخوذه در اين منطقه در انتخاباتهاي گذشته است. اين ميزان از آرا ميتواند از روي حس تعهد ديني و ملي به سرنوشت خود يا با بكارگيري برخي روشهاي خاص شكل گرفته باشد.
گرچه اكنون بخش «خشت و كمارج» به دو بخش مستقل «خشت» و «كنارتخته و كمارج» تبديل شده و همين مسأله تا حدودي معادلات قبل را دچار تغيير كرده است اما اين تغيير نميتواند از اهميت مسألهي بخشداري خشت و نوع مديريت آن بكاهد.
اينكه چه كسي مسئوليت بخشداري خشت را بر عهده داشته باشد و از نظر گرايش و سليقهي سياسي به كدام نامزد از نامزدهاي انتخاباتي نزديك باشد، ميتواند در نتايج انتخابات اثرگذار باشد. به عنوان مثال در زمان اتمام برگ رأي چنانچه بخشدار خشت به يكي از رقباي نمايندهي سابق كازرون گرايش داشته باشد وي ميتواند براي درخواست تعرفهي جديد تعلل كند و چنانچه بخشدار جديد خشت به نمايندهي سابق شهرستان گرايش داشته باشد ميتواند حتي بيشتر از نياز آن منطقه درخواست تعرفهي رأي داشته باشد.
تجربههاي گذشته نشان داده است كه تخلفات انتخاباتي كه ممكن است در نتايج آرا تأثيرگذار باشد؛ معمولاً پيش از ريختن رأي به صندوقها شكل ميگيرد. (مثل رأي دادن متعدد با يك شناسنامه و...)اگر در انتخاب بخشدار خشت به جاي توجه به صلاحيت و سلامت نفساني آقاي بخشدار به ميزان گرايش وي به نامزدها توجه شود اين خيانتي خواهد بود كه با توجه به هيجانات و التهابات سياسي ايام انتخابات و وضعيت نامطلوب امنيتي بخش خشت ميتواند فاجعه آفرين باشد. فاجعهاي كه اگر بخواهيم خيلي سربسته به آن اشاره كنيم بايد بگوييم: دودش به چشم كل شهرستان خواهد رفت.
اينكه افرادي كه ميبايست وظيفهي ريشسفيدي در اين مسايل را ايفا كنند اكنون خود به يك طرف درگير در ماجرا تبديل شدهاند؛ مسأله را پيچيدهتر كرده است اما آنچه مسلم است آنكه بخشدار جديد خشت نميبايست به هيچ يك از نامزدهاي انتخابات آينده گرايش عملي داشته باشد. او ميبايست در انجام وظيفهي خويش از هيچ كس جز خدا نترسد و مردم و مسئولان بخش خشت نيز با اعتمادي كه به وي خواهند داشت مطيع تصميمات او بخصوص در ايام انتخابات باشند. اما پاسخ اين پرسش كه از چه راهي ميتوان به چنين گزينهاي رسيد در شرايط فعلي بسيار دشوار شده است. چرا كه علاوه بر شرايطي كه ذكر آن گذشت؛ شاهد نوعي بياعتمادي ميان طرفين درگير در ماجرا نيز ميباشيم.
گرچه ممكن است راهكارهايي براي برون رفت از وضع موجود به ذهن برسد اما ترجيح ميدهم تا از تمام صاحب نظران شهرستان دعوت شود تا به بيان راهكارهاي خود براي حل اين معضل بپردازند. شايد با اين روش بتوانيم آيندهاي بهتر را براي شهرستانمان رقم بزنيم.
توضيح لازم: لزوم برخورداري مسئولان اجرايي انتخابات از سلامت نفساني، امانتداري و حراست از آراي مردم و عدم گرايش عملي به نامزد خاص اختصاص به بخش خشت ندارد بلكه فرماندار شهرستان و تمام بخشداران را شامل ميشود. اما در اينجا سخن؛ دربارهي معضل به وجود آمده در بخش خشت بود.
اول اینکه مقاله بدون نام هیچ ارزشی ندارد.اینکه معلوم نباشد از طرف چه کسی و با چه هویت سیاسی-اجتماعی مطرح شده است،کمکی به خواننده مطلب نمی کند.
دوم اینکه تخلفات انتخاباتی را با چه استنادی به این بخشب می کنین؟
سوم و مهمتر از همه اینکه دید سیاسی مردم خشت بالاتر اینه که فقط به بعد انتخاباتی تعویض بخشدار بپردازین.
من هم دوست داشتم بدانم كه چه كسي اين مقاله را نوشته اما به نظرم فهميدن استدلال و منطق نويسنده مهم تر از دانستن نام اوست.
بر خلاف نظر دهنده قبل به نظرم در هيچ جاي اين مقاله نسبت تخلف انتخاباتي به بخش خشت داده نشده است بلكه فقط احتمال آن مطرح شده كه احتمال نيز يك امر عمومي است و اختصاص به اين بخش ندارد.
من هم اميدوارم ديد سياسي مردم خشت به قول اين آقايي كه نظر داده آنقدر بالا باشد كه خودشان افرادي كه مرتكب رفتارهاي غيرقانوني از قبيل قفل زدن به درب بخشداري شده اند را به مراجع قانوني معرفي كنند.
وقتی به نوع و شرایط عزل و نصب های بخداران و فرمانداران استان در چند ماه گذشته نگاه کنین می بینین که آقای احمدزاده در مدت زمانی که خودشون معلوم نبود استاندار هستن یا معاون رییس جمهور،این احکام رو صادر کردن.بنابراین اول قانونی بودن احکام باید بررسی بشه.در ضمن همه مردم این کار رو کردن و بقول امام مشروعیت نظام رو مردم معین میکنن.همه مردم هم معرف مراجع قانونی هستن.رفتار غیر قانونی ، عزل و نصب های مسئله دار هستن که استاندار قبل و فرماندار باید جوابگو باشند. یا حق
بابا طرفداران محمد صادقی همه جا اشغال کرده اند
همه برای محمدصادقی تبلیغ می منند
رستمي در بنیادشهید کارش شده تبلیغ محمد صادقی هرروز بخشداران معزول در بنیاد شهید با رستمی جلسه دارند
به نظر من مردم خشت خودون نمی دونن به کی رای می دن. فقط برای اونا این مهمه که نمایندهاز شهر خودشون بالا بره. حالا فرقی نمی کنه اون شخص کیه و با چه قیمتی این کار باید انجام بشه. نویسنده مطلب به بعد دینی و ملی منطقه خشت اشاره کرد. اگه مردم خشت بخوان واقعا این جوری باشن هیچ وقت نماینده ای از طرف ااون ها نمی ره بالا. پس لطفا با خودتون صادق باشین. در ضمن من خودم اهل خشتم، از همشهریام معذرت می خوامکه ازشون دفاع نکردم. حقیقتی است که وجود داره و نمیشه انکارش کرد.
درد من تنهايي نيست؛ بلكه مرگ ملتي است كه گدايي را قناعت؛ بي عرضگي را صبر و با تبسمي بر لب اين حماقت را حكمت خداوند مي نامند. گاندي