پایگاه خبری کازرون نیوز | kazeroonnema.ir

کد خبر: ۶۴۴۸
تعداد نظرات: ۱ نظر
تاریخ انتشار: ۱۲ ارديبهشت ۱۳۹۰ - ۰۹:۳۰
يادنامه شهداي گمنام كازرون - 3

_درجریان آوردن شهدای گمنام به کازرون، این ماجرا از کجا شروع شد؟

احساس این شد که با توجه به فضای فرهنگی شهر، مذهبی شهر، تعداد فوق العاده شهدای شهر و نقش شهرستان در زمان جنگ احساس این شد که یک کوتاهی در این امر صورت گرفته خیلی از فضاها و شهرهای کشور به این عطر شهدای گمنام مزین است اما شهرستان کازرون با این همه امتیازات خاص و ویژه ای که دارد بالاخره بی بهره مانده و با توجه به نیاز و این که حق مردم شهر می دانستیم تلاش شد با رایزنی های مختلف و با صحبت هایی که با برادران و دوستان و مسئولین مختلف بتوانیم این کار را عملیاتی کنیم و بالاخره در نهایت موفق شدیم و توانستیم که انجام بدهیم.

 

_این ایده که شکل گرفت با چه کسانی مطرح شد و از چه کانال هایی استفاده کردید؟

تقریباً اولین جرقه اش با یکی از دوستان در قم حاج آقا صدیق مشورت کردیم. چون آن موقع هم تازه وارد گروه تفحص سیره شهدای قم شده بودیم. بالاخره با حاج آقا ماندگاری و جوشقانیان صحبت کردیم و پیجور شدیم که قضیه چه طوری است و تقریباًآن ها راهنمایی هایی در این زمینه کردند و گفتند که اگر این مراحل را انجام دهید، سعی می کنیم ما هم این کار را برایتان انجام دهیم.

بعد که آمدیم کازرون اولین نفری که دیدیم خودجوش است و فعال است و با روحیه خیلی خوبی با ما برخورد می کند با توجه به این که قبلش نمایشگاه شهدا داشتیم و ایشان فوق العاده کمک کرده بود و روحیه بسیجی ایشان را می شناختیم سعی کردیم با فرمانده محترم تیپ امام سجاد(ع) سردار امیری صحبت کنیم و ایشان هم استقبال کرد بعد چون این نیاز به هماهنگی با امام جمعه و فرماندار و شهردار برای مکان و تقاضا بود ایشان قبول کردند که این کارهای اداری را انجام دهند.

 

_کارهای اداری این کار راحت انجام شد؟

فکر نمی کنم. با توجه به این که آنموقع هم یک جوری بود که احساس نیاز می شد و برش خوبی هم ایشان داشت، فکر نمی کنم سخت بود هر چند تعداد تقاضا رای شهدای کمنام بیشتر بود به خاطر این که وسعت شهرستان بیشتر بود، چون خشت بود کمارج بود، شهرهای اطراف کازرون بود و همه جا هم تقاضا داشت ولی در نهایت با هفت تا موافقت شده بود چون برای مجموعه تیپ هم می خواستند و از یک سیستم نظامی هم حتماً باید می گذشت قضیه خوب پیش رفت. و یادم نمی آید که به مشکل خاصی برخورد کرده بود. فقط مشکل مکان بود و آن هم بعدها حل شد.

 

_شهدا الان پنج تا در شهر، یکی در تیپ و یکی دیگر هم در آموزشی امام رضا (ع) هست. چطور شد که یکی از شهدا به آموزشی امام رضا(ع) رفت؟

دیگر قسمت یعنی در واقع قسمت. حالا خاطره اش را هم می گویم که یکی از سربازان آموزشی امام رضا(ع) چه خوابی دیده بود بعدها تعریف کرد و ما الان هر دوره دو ماه، دو ماه برای سربازان می گوییم خاطره اش و ارتباط معنوی سربازان امام رضا با این شهید فوق العاده است. بالاخره چون در کنار نمازخانه هم دفن است و یک بارگاه فوق العاده قشنگی هم درست کردند گیرایی جوان ها به سمت این شهید گمنام زیاد است.

 

_اگر خاطره اش را بیان کنید ممنون می شویم.

یکی از سربازان آموزشی همان زمان یعنی وقتی که شهدا آمده بود بالاخره در اثر ارتباط معنوی که با این شهید برقرار کرده بود، می گوید به شهید گفتم تو گمنامی و من هم از خانواده خودم دور شدم و غریبم و دوست دارم یک ارتباطی با هم داشته باشیم.

می گوید این نجواها و درد ودل ها که با شهید کردم شب شهید آمد به خوابم و گفت که اصالتاً من بچه مشهدم و کارم این بود که صبح ها قبل از این که بروم سرکار می رفتم روبه روی حرم می ایستادم و به امام رضا(ع) سلام می کردم شب ها هم که از کار برمی گشتم باز هم کارم همین بود به امام رضا(ع) سلام می کردم و بعد می آمدم به خانه. قبل از این که بروم به جنگ کارم همین بود تا این که جنگ شد و رفتیم جنگ و در طلائیه مفقودالاثر شدیم. تا این که در قضیه تفحص اجساد شهدا از امام رضا(ع) خواستم اگر قرار است که من جنازه ام از طلائیه برگشت بخورد دو تا خواهش دارم.1_ مفقود الاثر باقی بمانم 2_ مرا جایی ببر که توجه خودت و عنایت خودت به آن جا باشد. این دو خواهشم برآورده شد اول نام ونشانی از من بدست نیامد و روز شهادت حضرت زهرا(س) آمدیم و دوم از بین این همه شهدای گمنامی که در اقصی نقاط کشور دفن هستند قرعه به نام من پادگان امام رضا(ع) افتاد و به پاس آن ارادت و محبتی که من قبل از شهادتم نسبت به امام رضا داشتم. امام رضا این جا روزی دو مرتبه به این جا صبح و شب سر می زند و طول دوره های آموزشی که می آیند و می روند بعضی ها خاطرات عجیب و غریبی در ارتباط با شهید گمنام و عنایات امام رضا(ع) عرض می کنند و در روحیه معنوی مخصوصاً در روزهای اول تأثیرات خوبی دارد. و بسیاری از هزینه های همین گنبد و بارگاه هم توسط همین سربازان که از نقاط مختلف کشور می آیند تهیه شده و یک شکل بسیار زیبا و قشنگی به خودش گرفته است.

 

_اقدامات اولیه در زمینه های اجرایی و متولی این امور بر عهده چه کسانی بود و چه اقداماتی صورت گرفت؟

جلساتی برگزار می شد و جلسات بیشتر اداری بود و ما بیشتر حضور نداشتیم ولی به دلیل ارتباطی که با سردار امیری داشتیم ایشان می گفتند که قضیه چیست. در زمینه مکان یکی تپه های امامزاده نوربخش را معرفی می کردند یکی همین بحث قدمگاه خضر نبی و جاهای دیگر پیشنهار می کردند که اهمیت و قداست آن حفظ شود، در نهایت با صحبت هایی که انجام شد نتیجه این شد که جایی در مرکز شهر باشد، جایی که مردم برای رفت و آمد راحت تر باشند و با توجه به این که قدمگاه خضر نبی و بیت العباس یک مکانی بود که مخصوصاً در روز های شنبه تجمع خواهران داشتیم و بعضی از خرافات آن جا شکل گرفته بود از جمله کنار حضرت عباس و می آمدند و آن جا شمع باز می کردندو... . نتیجه این شد که یک جهت گیری مثبتی به آن جا داده شود. و این همه جمعیت می آیند آن جا و این همه نذر می کنند و شمع باز می کنند لذا قداست خاصی به آن جا بدهیم. لذا تصمیم بر این شد که جنازه پنج شهید گمنام را در این جا دفن کنیم که بالاخره جهت گیری فرهنگی و اعتقادی مردم داشته باشد. چون محیط بزرگی هم بود برای مراسمات مختلف مذهبی و برگزاری دعا و عزاداری و این ها استفاده های خوبی شود.

 

_برای انتخاب مکان مسئله ای وجود نداشت؟

سردار امیری همه این کارها را انجام داد و مشکل خاصی نبود.

 

_در همین مکان ابتدا جای دیگر برای تدفین در نظر گرفته شده بود، بعد جای آن عوض شد. دلیل آن چه چیزی بود؟

در مقام می گفتند که این جا نقشه وجود دارد و می خواهد این جا ساختمان سازی شود و اگر این جا دفن کنیم بعداً با مشکل مواجه می شوید. هیأت امنای قدمگاه خضر نبی می گفتند که با مشکل مواجه می شوید. شاید مقداری عجله ای تصمیم گیری شد برای مکان دفن در آنجا.نظر خودمان این بود که در همان مسجدی که گنبدی بر روی آن وجود داشت دفن شوند ولی گفتند نه، این جا توسعه پیدا می کند و ساختمان سازی می شود و ... لذا نتیجه آن شد که آمدند و در آن نقطه خاص دفن کردند و الان از جزئیات آن حضور ذهن ندارم.

 

_سیر تاریخی ورود شهدا به شهر را و برنامه ها و کارهایی که در این حین انجام گرفت برای ما بیان نمایید.

چون روز تشییع مصادف شد با شهادت حضرت زهرا(س) تصمیم بر این شد که جایی که تجمع مردم باشد برای مراسم عزاداری مراسم وداع با شهدا هم آن جا برگزار شود. از بین مراسم های مختلف که در شهر برگزار شده بود و از چند شب قبل در شهر مراسم بود گفتیم اگر یک مراسم مستقل بخواهیم بگیریم آن جا ضربه می خورد و مردم نمی دانند این جا بیایند و با شهدا وداع کنند یا این که به آن مراسم ها بروند و به آن سخنرانی هایی که دعوت کرده بودند بروند. قرار شد جایی که از لحاظ تجمع نیرو آن جا زیاد باشد آن جا برگزار شود خب در آن زمان یکی از مراسم هایی که مداح و سخنران دعوت شده بود مسجد زید بود که مراسم وداع با شهدا در مسجد زید برگزار شد. صبح روز تشییع هم با تدارکات خوبی که تیپ در نظر گرفته بود با وسیله نقلیه و گروه موزیک و سربازها و احترامات خاص نظامی از جلو تیپ با هیأت عزادار حرکت کردند و آمدند به به سوی همین قدمگاه خضر نبی.

 

_آن شب همه مراسم ها تعطیل شد و به این مراسم ملحق شد؟

نه فکر کنم جاهای دیگر هم بود. فکر کنم ملابرات تشکیل شد. ولی به هر حال آن جا از لحاظ جمعیتی از همه جا بهتر بود و لذا در مسجد زید مراسم تشکیل شد.

 

حالا شهدا آمدند و تدفین شدند بعد از این ماجرا نقش بچه های مستقلی مانند شما که در این یرنامه نقششان هم شاید قابل توجه بوده چه بود و چرا از شما استفاده نشد؟

بعد از دفن شهدای گمنام بعضی از ناهماهنگی هایی که بین هیأت امنای قدمگاه خضر نبی بود با بعضی از مسئولان اجرایی و بعضی عملاً کشمکش های سیاسی و حرف و حدیث ها عملاً این بحث دور ماند و فاصله گرفته شد که حالا شهدای گمنام دفن شدند بعد از آن چه؟ هیأت امنایی هم تشکیل شده بود و هیأت از امام جمعه و فرمانده تیپ و شورای شهر و دو یا سه نفر دیگر تشکیل شدیرای ادامه کار که مثلاً مقبره ساخته شود و آرامگاه ساخته بشود و به شکل با شکوهی در بیاید. منتهی به خاطر این که یک مقداری غفلت شد در این زمینه و هیأت امنا دیگر در جلسات خودشان به خاطر مشغله های زیاد فراموش کردند و این کار را در درجات چندم اهمیت گذاشتند این بحث ساخت آرامگاه و مقبره و... ساکن بود و متولی خاص فرهنگی در آن جا در نظر گرفته نشد چون آن جا مقداری انحصاری شده بود بعضی افراد خاص تقریباً به علت سالیان طولانی خودشان را محق می دانستند که تمام تصمیم گیری ها با آن ها باشد و دوست نداشتند که مثلاً از دست خودشان در بیاید و به بسیج واگذار شود و کشمکش و حرف و حدیث و درگیری وجود داشت. بسیجی ها پشتوانه ای نداشتند و رغبت نمی کردند در آن مکان باشند. از آن طرف هم بعضی از حرف ها در مورد ساخت مسجد خضر و نقشه کشی ساختمان و این ها وجود داشت و می گفتند تا آن نقشه نیاید عملاً امکان پذیر نیست و متأسفانه این حرف و حدیث ها به درازا کشید و چندین سال کار رها ماند و خود فرمانده تیپ هم از این جا تشریف برده بودند یعنی کسی که مشوق و محرک این کار بود از شهرستان رفته بود و عملاً کسی به کسی نبود. بسیجی هایی که بودند یا به قم منتقل شدند و در شهرستان حضور نداشتند آن هایی هم که حضور داشتند کاری از دستشان بر نمی آمد. یعنی به هر جا سر می زدند دست خالی بر می گشتند حتی چندین مورد سراغ برخی آقایان که مسئولیت های معنوی داشتند می رفتند. امر.ز و فردا شدند و بالاخره بعد از --------- تصمیم گرفته شد این آرامگاه با این شکل ساخته شود.

 

_به یاد می آورم که در آن روز تشییع یک سری از ادارات با انتشار اطلاعیه ای حضورشان پر رنگ شد این ماجرایش چه چیزی بود؟

تا حدودی از آن واقعیت بود و تا حدودی از آن هم بازار است! واقعیت آن از این جهت است که وقتی شهدای گمنام می خواهد بیاید به شهری، سازمان مربوطه به شهرداری می گوید آقای شهردار موافقی که مکان به ما دهی یا نه؟ آقای فرماندا شما چی؟ آقای امام جمعه شما به عنوان متولی معنوی چی؟ آن ها عملاً باید امضایی بکنند و تعهداتی داشته باشند تا بعد آن سازمان تفحص حاضر شود با این پشتوانه شهید به شهرستان دهد. تا این جای کار درست است یعنی بالاخره امضایی کرده بودند و تقاضا داده بودند و سهمی در این جا داشتند. اما در بعد از آن عملاً هیچ چیز. یعنی وقتی شهید به شهرستان آمد تنها کسی که تقریباً همه هزینه هایش را داد و سعی کرده بود که همه کارها را به خوبی انجام دهد همین تیپ و شخص فرمانده تیپ بود که آن هم که رفت ما همین را هم ندیدیم یعنی عملاً مسکوت بود و حتی آن شهیدی هم که در میدان صبحگاه تیپ دفن شده بود آن هم غریب ماند تنها شهید از بین این هفت شهید که آرامگاهش به شکل زیبا و با شکوهی ساخته شد همین شهید پادگان امام رضا(ع) بود.

 

یعنی این شهید داخل تیپ هم درست به آن سیدگی نشده است؟

تا سال قبل که من شنیدم آن طور که باید و شاید نه. شاید جدیداً، که من جدیداً خبر ندارم. ولی قطعاً ویقیناً تا یکی دو سال قبل که سوال می کردم نه. می گفتند در کنار میدان صبحگاه دفن است. در حدی که از تیپ انتظار می رود با آن همه امکانات و تجهیزات و این ها، غریب مانده است. حالا باید از دوستان سوال کنید که آیا در تیپ مقبره ای ساخته شده یا نه؟

 

_برنامه ریزی روز تشییع جنازه با چه کسانی بود؟

با خود تیپ.

 

_برنامه شب قبل از آن هم خود تیپ برنامه ریزی کرده بود؟

برنامه شب قبل می خواست گرفته شود ولی خب مکان آن مسجد زید شد.

 

_در روز تشییع جنازه تصمیمات از طرف سردار امیری بود یا شورایی این تصمیمات را می گرفت؟

بله از طرف سردار امیری بود چون با سین نظامی می خواست بیاید بیرون. همین تریلی شهدا را روی آن گذاشته بودند و سرباز گذاشته بودند. تقریباً کار اصلی آن با تیپ بود.

 

_ارتباط شما با سردار امیری ایده ای بود یا این که در همین ماجرا هم ایده ها با خود سردار امیری بود؟

نه مشورتی بود و ممکن بود که بعضی از کارها خودش انجام می داد و نیازی به ما نبود ولی تقریباً در انتخاب مکان و چگونگی تشییع و ... با هم مشورت می کردیم.

 

_در پیگیری ها چه؟

بعضی از پیگیری ها در سطح کلان بود که به ما کاری نداشت و ما اول ایده شهدای گمنام را به سردار امیری دادیم و این امر رفت تا منجر به آوردن شهدا شد. البته این کار چندین بار صورت گرفت و پیگیری کردیم و رفتیم و آمدیم تا این که نتیجه داد و کمی در کار جنب و جوش افتاد و باعث شد که این کار صورت بگیرد ولی پیگیر اصلی ماجرا سردار امیری است و ریز ماجرا را ایشان از آن اطلاع دارند یعنی اگر ایشان نبود عملاً شهدا به کازرون نمی آمدند.


مطالب مرتبط :
نظرات بینندگان
غیر قابل انتشار: ۰
در انتظار بررسی: ۱
انتشار یافته: ۱
ناشناس
|
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
|
۰۷:۴۶ - ۱۳۹۰/۰۲/۱۴
0
0
افرین به حاج اقا عماد با این پشت کارش به اقای صدیق(همان اژدری سابق) هم تبریک عرض مینکم بندههر وقت ایشون رو میبینم یاد شهدا میفتم(...)به هر حال این جوها خیلی خوبه که در شهرستان راه میفته ولی سوال اینه فرهنگ از بین رفته رو چگونه میشه به این شهر برگردوند؟
نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
مخاطبین محترم؛
۱) کازرون نما، معتقد به آزادی بیان و لزوم نظارت مردم بر عملکرد مسئولان است؛ لذا انتشار حداکثری نظرات کاربران روش ماست. پیشاپیش از تحمل مسئولان امر تشکر می کنیم.
۲) طبیعی است، نظراتي كه در نگارش آنها، موازین قانونی، شرعی و اخلاقی رعایت نشده باشد، یا به اختلاف افكني‌هاي‌ قومي پرداخته شده باشد منتشر نخواهد شد. خواهشمندیم در هنگام نام بردن از اشخاص به موازین حقوقی و شرعی آن توجه داشته باشید.
۳) چنانچه با نظری برخورد کردید که در انتشار آن دقت کافی به عمل نیامده، ما را مطلع کنید.
۴) در صورت وارد کردن ایمیل خود، وضعیت انتشار نظر به اطلاع شما خواهد رسید.
۵) اگر قصد پاسخ گویی به نظر کاربری را دارید در بالای کادر مخصوص همان نظر، بر روی کلمه پاسخ کلیک کنید.
مشاركت
آب و هوا و اوقات شرعی کازرون
آب و هوای   
آخرين بروز رساني:-/۰۶/۰۲
وضعيت:
سرعت باد:
رطوبت:%
°
كمينه: °   بیشینه: °
فردا
وضعيت:
كمينه:°
بیشینه:°
کازرون
۱۴۰۳/۰۲/۰۶
اذان صبح
۰۵:۰۱:۰۲
طلوع افتاب
۰۶:۲۶:۰۳
اذان ظهر
۱۳:۰۱:۴۵
غروب آفتاب
۱۹:۳۶:۴۱
اذان مغرب
۱۹:۵۳:۲۳