ده سال انتظار دلسردكننده براي صدور مجوز ماهنامه زماني كه نهايتا به تيتر درشت "سلام" اولين شماره ماهنامه "شهرسبز" در شهريور 82 ختم شد، بارقه اميدي بود براي كازرون تا با انتشار سه نشريه به صورت هفتهنامه، دو هفتهنامه و ماهنامه بتواند تسلسلوار پوششهاي فرهنگي، مذهبي، سياسي، اجتماعي و حتي اقتصادي را براي مردمي كه افتخار دارند اولين روزنامه نگار را از ميان خود به كشور باتمدن ايران عرضه داشتهاند ارمغان آورد. اين در حالي بود كه انتظار ده ساله براي صدور مجوز تقريبا مدير اين ماهنامه را دلسرد و به نوعي از انديشه اين كار منصرف نموده بود و اين باعث بروز نوعي بي برنامهگي ريشهاي در انتشار نشريه گرديد. ماهنامه شهرسبز اگرچه از فاكتورهاي مثبت بسياري در حوزه نرمافزاري چون مديريت متعهد و آگاه به مسائل روز، فضاي فكري و خط مشي ارزشگرا و مخاطبدار، نيروهاي جوان و خوشفكر و پشتوانههاي معنوي برخوردار بوده و در حوزه سخت افزاري نيز امكانات و ابزار اوليه از قبيل دفتر و رايانه و ... را در اختيار دارد؛ اما همانند ديگر نشريات شهرستان نه در بدو انتشار اولين شماره و نه در مدت چند ساله انتشار بعداز آن هيچگاه از تفكرات حرفهاي حاكم بر فضاي كاري خود برخوردار نبوده است.
شكي نيست كه مسائل مالي دغدغه اصلي و انرژيبر و وقت گيري در كار امروز نشريه داري خصوصا نشريات محلي است و همانگونه كه مسئولين نشريات اربعه كازرون بارها به طرق مختلف اعلام نمودهاند، معضل اصلي فراروي آنها براي انتشار هر شماره از نشريه مطبوعشان، مسئله تامين هزينهها خصوصا هزينههاي جاري ميباشد. اما اگر كمي منصفانه نگاهي به اين نشريات انداخته شود، مسئله مهمي چون نظم در انتشار، تنها در ماهنامه شهرسبز آنگونه كه مورد انتظار بود ديده نشد. در حقيقت تسلسل انتشار و نظم در چاپ شماره جديد حقي معنوي است كه هر خواننده و مخاطب بر گردن كساني دارد كه مسئوليت و مشكلات انتشار يك نشريه را پذيرفتهاند كه اين بينظمي بيشتر به عدم برخورداري اين ماهنامه از حداقل يك نيروي انساني ثابت در سالهاي اول انتشار باز ميگردد تا جايي كه بعضا شاهد توقف موقت انتشار به مدت يكي – دو ماه نيز بودهايم. اما باز بايد جانب انصاف را رعايت نمود و اين نكته را نيز نبايستي از نظر دور داشت كه يك ماهنامه در شهري چون كازرون كه فاصله انتشار دو شماره متوالي آن حداقل 30 روز است قطعا در جذب تبليغات و آگهيهاي مطبوعاتي كه اندك درآمدي را عايد ساير نشريات شهر ميكند محروم است كه اين فاكتور قابل ملاحظهاي در تراز درآمد و هزينه نشريهاي چون شهرسبز محسوب ميشود.
در كنار اين نقيصهها، فقر مطالب پويا و استفاده بي حد از سوژههاي واحد كه منجر به اختصاص صفحات زيادي در شمارههاي مختلف مثلا به يك مسئول خاص ميگرديد، ضمن عدم جذب مخاطب جديد، بعضا منجر به دلزدگي مخاطبان قبلي نيز ميگرديد كه اين بيشتر حاصل حركت نشريه بر مبناي يك تفكر شخصي بود كه اصلاح آن همواره در طول سالهاي انتشار ماهنامه شهرسبز احساس ميگرديد. تفكر شخصي نه به معناي رد خط فكري نشريه بلكه به معناي هدايت سليقهاي مطالب است كه بروز آن ناشي از واگذار كردن تمامي مسئوليتها اعم از مديريت اجرايي، جمعآوري مطالب، تايپ، صفحهآرايي و... به دليل فقدان نيروي انساني و شوراي نويسندگان مناسب به يك يا دونفر خاص است. طبيعتا چنين كاري كه بر نگارنده نيز پوشيده نيست كه از سر ناچاري صورت پذيرفته است، معضلات بعدي از قبيل يكنواختي مطالب و نامنظمي انتشار و ... را به دنبال داشته است. كما اينكه نظم يافتن ماهنامه شهرسبز در يكي دو سال اخير به واسطه انتخاب مدير اجرايي مشخص و استفاده از عوامل متعدد ميتواند خود سندي بر اين ادعا باشد.
اكنون با صدور مجوز انتشار نشريه شهرسبز به صورت هفتهنامه، قطعا بايستي نگاه مديريتي بر اين نشريه نيز تغيير كرده و چهارچوبهاي حركت حرفهاي از همين ابتداي راه بنيان نهاده شود. بر همين اساس به نظر ميرسد كه باتوجه به هفتهنامه شدن نشريه، ظرفيت آگهي پذيري و تبليغات نشريه افزايش يافته، لذا بايد مسئول مستقيمي جهت جذب، ساماندهي، تسويه حساب و ايدهپردازي انتشار آگهيها تعيين گردد. در مرحله بعدي شوراي نويسندگان زير نظر سردبير يا مدير اجرايي تشكيل گردد تا در جلسات هفتگي سياستگذاري مطالب هفته بعد تعيين شود و مطالب مرتبط با سياستگذاري بر اساس مسئوليت اعضاي شورا بر بخشهاي مختلف هفتهنامه جمعبندي گردد. مسئله بعد تعهد در قبال انتشار منظم شمارگان است. طبيعتا يك از كليديترين فاكتورهاي موفقيت در جذب خواننده احترام به حقوق آنان به عنوان مخاطبان است و مديران ونويسندگان نشريه در قبال انتظاري كه آنها براي دريافت و مطالعه نشريه ميكشند مسئول خواهند بود. جذب خواننده بيشتر بدون شك جذب آگهي بيشتر و به دنبال آن منافع بيشتر براي نشريه را نيز به دنبال خواهد داشت. البته دراين ميان نبايد فراموش كرد كه كاركرد يك نشريه به هيچ عنوان همانند كاركرد يك بنگاه اقتصادي نيست و چنين نسخهاي تنها درماني از سرناچاري براي معضلي به نام هزينه و عدم تامين منابع آن در امور فرهنگي است. بنابراين محتواي نشريه و نظم انتشار آن به هر قيمتي بايستي به عنوان اصل اساسي و خط مشي نشريه سرلوحه برنامهريزيها قرار گيرد.
لازم به ذكر است كه نگارنده بر اين عقيده است كه باوجود انتشار سه هفته نامه مختلف در حوزه شهرستان كازرون، شهرسبز ميتواند همانند گذشته كه رويكرد بيشتري به حوزه انديشه ديني و معارف داشت، اكنون نيز در جهت تخصصي كردن نشريه گام بردارد و يا حداقل بخشهاي مرتبط با اين تفكر را پررنگ نمايد. همچنين اصل نوآوري و بيان مسائل مورد علاقه نسل امروز بدون كليشه نگري و نگاه سنتي و نيز بها دادن به مسائل كازرون و هدايت مطالب در حوزه كازرون كه مورد انتظار يك نشريه محلي بوده، مسالهاي است كه نبايد به دست فراموشي سپرده شود و براي دست يافتن به آن راهي جز تلفيق نيروي جوان و باتجربه نميتوان يافت. در اين مهم شايد بتوان از نيروهاي دانشجو كه هم متمايل به كار افتخاري بوده و هم بهره مند از دانش و تخصصهاي فني بعضا حرفهاي و نيمه حرفهاي هستند و نيز از شور و علاقه و انرژي لازم برخوردارند، استفاده موثر برد. شهرسبز نشريهاي است كه شش سال در فضاي مطبوعاتي كازرون فعاليت نموده و قطعا از قِبل آن امروز صاحب اندوخته تجارب ارزنده است؛ از سوي ديگر اقدام اين ماهنامه براي دريافت مجوز هفته نامه قطعا با ارزيابي توانمنديها و امكانات بودهاست بنابراين روند روبه رشد و منسجمتر از گذشته مورد انتظار مخاطبان و جامعه مطبوعاتي شهرستان است.