در اين ايام و شلوغي شبانه روزي امامزاده چطور چنين اتفاقي رخ مي دهد !؟
چه دست هايي در پشت اين تخريب ها است ؟

باسلام.
به نظرميايددستهاي پشت پرده بااهدافي خاص به اين اقدام دست ميزنند.
.بنده ازقبل براين اعتقادبودم كه اين تخريب هابابرنامه ريزي صورت ميپزيردوبااين كاراهداف خاصي دنبال ميشود.دادگستري ونيروي انتضامي بابررسي دقيق موضوع بايدمشخص كنندهدف عاملان اين تخريبهاچيست.ايامثلاكساني براي يافتن گنج دست به اين تخريب هاميزنند ايامسائل سياسي باعث انجام اين تخريبهاميشود و...........دادگستري بايدهمه اين حدس وگمان هارادرنظرگرفته تابتوانندتشخيص دهندعامل اصلي چيست

با سلام.اين نشون از بي فرهنگي وبي تفاوتي عده اي خاص هست متاسفانه

من خيلى خيلى از اين موضوع ناراحتم وبراى مسئولين متأسفم واين موضوع دير يا زود اتفاق مى افتاد چون مكانى كه شير رونگهدارى كنند ندارند و واقعأ لياقت اين شير رو نداشتند.وقتى كه شير در گوشه اى ازمحوطه بدون هيچ حفاظى قرار داشته باشه وملت هم ميدونن كه قدمت تاريخى چندهزار ساله داره،پس آدماى معتاد دنبال فرصت ميگردند تا ميراث هاى ما مثل شيرسنگى وگرز شاهپور بر روى نقش برجسته را بشكنند تاگنج ازداخل آن بيرون بيارند.دريغ از ذره اى غيرت وشعور وعدم آگاهى،اگر اينها كمى مطالعه در باره تاريخ محل خودشان داشتند دست به چنين كارى نميزدند،زمان حكومت ساسانى طلا به ندرت يافت ميشد ان زمان مفرق رونق زيادى داشت ومفرق هم ارزشى ندارد.طلا دوران هخامنشى بسيار رونق داشت وگنجهايى كه اطراف كازرون پيدا شده برميگرده به دوران هخامنشى. در پايان عزيزان ماخودمون بايد محافظ يادگاران پيشينيانمون باشيم ،كسى به فكر بازسازى كه نيست حداقل خودمون خرابش نكنيم،

وای .خیلی خبرتلخی بود.این شیریادآورخاطرات شیرین دوران کودکیمان بود.کلی باهاش خاطره داریم.لعنت به خرابکاران.وتاسف به حال دست اندرکاران

با سلام با تاسف از تخریب این شیر سنگی. خواهشمند است مدیریت آنجا نسبت به سفارش و تراش یک شیر سنگی دیگر ترجیحا از دست هنرمندان شهر هفشجان استان بختیاری اقدام کنند.

ای ... مسئولین که لیا قت چی خوب ندارن

در کازرون تا به حال بحثی از مدیریت خشم در روزگار مدرن بوده یا نبوده؟

آثار باستانی را با مدیریت تفکر و سمبولیک که معنای خاص دارد طراحی و به یادگاری برای بازماندگان به میراث گذاشته شده ...

ز بم تا مدائن هرات میخندد به سر پوش عشقت - شکایات ز یار چه کنم که آتش بر کرکوی کی کمکم

ز آفتاب نیمروزی برد خواهش بر اردشیر شاه - نباشد بنده تن آنکه بود در راه کوی ساسان فردوسی

ز فردوس فردوسی رفت هزار سال بر یاد دل نباشد - دل نماند بر خاکستر ز عشق جز گوهر و زر آ

چو اهریمن زار زد به ایمان بر پیمان - خنده باد بر یاران ز عشق بابک بر یعقوب

لیثی که خرمدین نباشد بر این تن مباد, ز گوران بهرام یکی خنده بر این تن نماند

بار به دوش کشیدن کار ماست, ساسانی بودن راه ماست

به ظور قطع کسی که این کارو کرده یه خاطره تلخ از دوران کودکیش روی این شیر داشته که رنجش میداده

احتمالا کار پانترکهایی است که به صورت گردشگر گذری از این منطقه عبور می کردند

چندتا علت داشته.

فکر کنم کار بچه صفرین خدا میدونی

سلام خدمت همه عزیزان "
همین طو که تمام عزیزان گوشزد نموده ند این شیرهای سنگی هم نماد قدمت و فرهنگ و یادگار نسل های پیشین و میراث با ارزش و اعلای ملی منطقه است . حفظ و نگهداری ان هم در اولویت برنامه مسولین محترم و مردم عزیز منطقه است . بهر حال میتوان راه های زیادی برای جلوگیری از تخریب و سواستفاده افراد سود جو وجابجایی غیر قانونی اثار هر منطقه را کنترل و بموقع وارد عمل شد .از این قبیل اتفاقات در سراسر مناطق دارای اثار و میراث فرهنگی بی پناه و درخطر تخریب و دستبرد فراوان است و اگر همکاری مردم منطقه نباشد نگهداری هرگز موفقیت امیز و بی عیب نخواهد بود .در رابطه با همین موضوع بهتر است یه سری به قبرستان بزرگ و باستانی قوم بختیاری در دوردسترین مناطق جنگلی و گوهستانی در دل زاکرس و کنار رود کارون قبل از بنای سد کارون 4 و بعد از ان تا موضوع حفاظت از میراث کهن بویژه شیرهای سنگی را از اهالی انجا دید و عبرت و حیرت نمود .بنده در طول ده سال گذشته 5بار به ایذه بزرگترین موزه سنگ روباز جهان و اثار تاریخی ار دوران باستان و عیلا می سه دوره مختلف و اشکانی و دوره های متاخر را بارها دیده و گزارش و تحقیقات انجام شده . عجیب ترین مورد حفظ و نگهداری شیرهای سنگی در معرض خطر اب گرفتگی اب حجیم پشت سد است .در دهکده باجول که زمانی دردل کوهستان و در شیب بیش از 70 درصد قرار داشت و وسایل مردم وساکنان در طاقچه های تراشیده شده سنگی منزل کوهستانی منطقه قرار داشت و در شیب زیر دهکده هم قبرستان سراسر شیر سنگی بمانند گله شیرهای کوهستان و پایین هم رود کارون با با ابهت و خروش در جریان دایم . زمانی قبل از ابگیری مردم محل تا انجا که امکانات داشتند با چنگ ودندان شیرها را به ارتفاع بالا تر کشیدند و با اسب و قاطر و گاو های هیکلی که ادم را بیاد ساخت و ساز بناهای عهد باستان مانند تخت جمشید و دیگر بناها می اندازد .بعد از یکسال اب انقدر بالا امد که بیش از نیمی از دامن کوهستانی و قبرستان و دهکده و همه به زیر اب رفتند ولی تعداد زیادی از شیرهای سنگی را نجات دادند و هم اکنون رفت و امد به مزارع کوهستانی و باغات بکر طبیعی و دست ساز در هم ادغام و توسط قایق های تند رو و کشتیهای بزرگ ادامه دارد و مردم به شهر های دهدز و ایذه منتقل ولی مزارع انها همچنان پابرجا و برقرار و مردمش خشنود و سفیدی برفش در چهار فصل بر سر قله هویدا . البته باید سفر کرد و عجایب را در نوع خود دید و باور کرد و میگویند" شنیدن کی بود مانند دیدن : حالا فکرش بکنید امام زاده جلیل و القدر سید حسین (ع) و یک یا چند شیر سنگی باید ان اتفاق ... ناگوار انهم در سر ان جاده هموار و تقریبا سراسری ومهم منطقه وبا نگهداریش مشکل داشته باشیم . دلشاد و بی غم باشید .