پایگاه خبری کازرون نیوز | kazeroonnema.ir

به‌روز شده در: ۳۰ فروردين ۱۴۰۳ - ۰۰:۳۳
کد خبر: ۹۸۷۹
تعداد نظرات: ۱ نظر
تاریخ انتشار: ۲۲ بهمن ۱۳۹۱ - ۲۲:۲۸
محمد جواد گلستانفرد

 با سردار شهید محسن خسروی از زمان ورود به سپاه آشنا شدم . از آن بچه های پاک و بی ریا و دوست داشتنی بود که با اولین برخورد احساس می کردی سالهاست او را می شناسی . ساده و بی آلایش دوستی می کرد ، فروتنی و قناعت خاصی داشت یادم می آيد محرم یکی از سالهای جنگ او را به همراه سردار شهید ابراهیم باقری در حین زنجیر زنی در دستجات عزاداری دیدم که هر دو با لباس فرم سپاه و با پای برهنه پس از کودکان جزء آخرین نفرات صفوف عزاداری بودند .

با توجه به خصوصیات فردی و روحیّه معنوی که داشت با سردار شهید احمد رضوانی بسیار نزدیک و دوست صمیمی بوده و اکثر اوقات را با هم می گذراندند حتی سال 62 در طرح لبيك نیز هر دو با هم یک گردان تحویل گرفته و بچه های کازرون را به جبهه می بردند .

بهمن 63 برادر کوچکتر محسن به نام حمزه خسروی که فرماندهی گروهان گردان فجر را به عهده داشت به شهادت رسید . شهادت حمزه برای محسن بسیار سخت و طاقت فرسا بود . احساس می کرد برادر کوچکتر از او پیش افتاده و مسئولیت او را در قبال خانواده را دو چندان نموده است .

حدود یک ماه بعد خبر شهادت احمد رضوانی در عملیات بدر، محسن را بشدت تحت  تأثیر قرار داد . محسن دیگر آن محسن سابق نبود ، باید هر طور بود خود را در کنار احمد می یافت . خانواده و کار را رها کرد و به گردان کمیل لشکر 33 المهدی یعنی همانجایی  که احمد بود در قسمت معاونت گردان مشغول به خدمت شد .

در گردان کمیل در اوایل سال 64 چند خط پدافندی را در محورهای جنوب گذراندیم . پيوستن حسین میرشکاری و شهید کامفیروزی به گردان براي محسن دلگرمی خاصی بوجود آورد . آذر ماه 64 که برای تشییع جنازه شهید  علیرضا صدیق رفته بودیم فسا پس از انجام مراسم  که با بچه ها سوار اتوبوس به جبهه بر می گشتیم بنده با توجه به رفاقت نزدیکی که با علیرضا داشتم این حادثه برایم بسیار سخت بود . محسن آمد روی صندلی اتوبوس در کنارم نشست و گفت : محمد جواد اینقدر بی تابی نکن اینکه بار اولمان نیست که دوستانمان را از دست می دهیم ، به محسن گفتم آقا محسن در طی مدت آشناییم با علیرضا هیچگاه کوچکترین بی احترامی را از ایشان ندیدم به همین خاطر شهادت او برایم سخت است .

بهمن 64 رسید و بچه ها آماده عملیات والفجر8 بودند . محسن کماکان در سمت معاونت گردان بود . حدود سه شب قبل از عملیات به منطقه اعزام شدیم در تاریکی مطلق و محض در روستایی حاشیه نهر علم اسکان یافتیم . كالك ومنطقه عملیاتی و محور هجوم را بررسی کردیم .

20/11/64 حدود ساعت 6- 5/5 عصر آماده شدیم . نماز مغرب و عشا را با پوتین و تجهیزات خواندیم و در قایق ها در نهر علم مستقر شدیم ، قرار بود محسن به همراه گروهان اول یعنی فرج یک به عنوان خط شکن به ساحل دشمن حمله نمایند .

همگی منتظر اعلام فرمان حمله از سوی فرماندهان در بی سیم بودیم . ساعتی قبل غواصان جهت خفه کردن کمین عراق و از کار انداختن سلاح های نیمه سنگین و بریدن سیم های خاردار و هشت پر ها به اروند زده بودند و فرماندهان منتظر اعلام آمادگی آنان بودند . گردان کمیل در نهر علم و گردان فجر در نهر حاج محمد مستقر بود و قرار بود قایق های آنان وارد نهرهای خلي 1 و خلي 2 عراق شده و خطوط آنان را در هم شکسته دژ را فتح نمایند . فرماندهی گروهان یک را مجید عبدالله زاده از بچه های داراب بر عهده داشت محسن نیز همراه آنان بود که با اعلام بی سیم آنان از نهر خارج و وارد اروند شدند . آتش دشمن بسیار شدید بود و سطح اروند پوشیده از گلوله و آرپی جی و توپ و تانک بود ساعتی از درگیری گذشته بود که به گروهان ما که آماده در نهر جاسم بودیم اعلام شد که گروهان یک نتوانسته خط را بشکند و شما وارد عمل شوید ما اولین قایق گروهان بودیم و بقیه به دنبال ما . همین که وارد اروند شدیم باران گلوله و آرپی جی  به همراه منورها بر خرج ما باریدن گرفت . در زیر نور منور محسن را به همراه دو قایق دیگر دیدیم که راه را گم کرده و کنار نیزارها پناه گرفته بود که عبد الخالق با صدای بلند گفت محسن بیا دنبال ما که همزمان با این صحبت منور خاموش شد .

ما به کمین عراق رسیده بودیم و در محاصره سه کمین آنان در آبها خوابیده بودیم . غواصان نتوانسته بودند کمین پنج را خفه کنند و سنگرهای بتني آنان که دوشیکا و ضد هوایی و مسلسل و تیربارهای سنگین داشت مقاومت می کردند شکستن خط به قیمت شهادت فرمانده گردان شهید علی اصغر سرافراز و حدود 20 نفر از بچه ها انجام گرفت .

فردای عملیات متوجه شدیم که محسن هنگام حمله به خط در قایق از ناحیه صورت بوسیله تیر مستقیم زخمی و به عقب انتقال یافت .

حدود 4-3 شب را در جزیره فاو گذراندیم و عصر 26/11/64 جهت شرکت در مرحله سوم عملیات به جاده فاو ام القصر اعزام شدیم . قرار بود گردان فجر خط را در مرحله فوق شکسته و گردان کمیل عبور در عمق را انجام دهد .

 گردان فجر خط را شکسته و گردان کمیل بوسیله محسن که از بیمارستان شیراز فرار کرده و با صورت زخمی به گردان پیوسته بود و اصغر ماهوتی  فرماندهی می شد .  فرماندهی گروهان یک را مجید عبدالله زاده ، گروهان دو را خالق فرهادپور و گروهان  سه را رئیسی و پیک گردان را شهید عبدالرضا نقيبي به عهده داشت .گردان کمیل در عمق حرکت کرد که با در هم کوبیدن دشمن در جاده فاو ام القصر پیشروی کرده که متأسفانه به دلیل عدم الحاق از سمت چپ و راست محور نیروهای عراق آنان را محاصره نموده ولی آنان تا 27/11/64 مقاومت کرده که صدای محسن نزدیک ظهر روز 27/11 از بی سیم قطع شد و دیگر هیچ اثر و نشانی از آنان به دست نیامد تا اینکه سالها بعد پیکر پاکش به شهر بازگشت و در کنار دوستان شهیدش آرام گرفت . با اینکه صدای محسن دیگر ازبی سیم شنیده نخواهد شد ولی صدای گرم او در قلب و جان ما تا ابد شنیده شده و به ما می آموزد که مردی و مردانگی همیشه جاودانخواهد بود .

منبع: نشريه راوي،
مطالب مرتبط :
نظرات بینندگان
غیر قابل انتشار: ۰
در انتظار بررسی: ۱
انتشار یافته: ۱
بهنام زردشت نی ریز
|
Switzerland
|
۱۱:۲۶ - ۱۳۹۲/۰۳/۳۱
0
0
روحش شاد ویادش گرامی باد...
نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
مخاطبین محترم؛
۱) کازرون نما، معتقد به آزادی بیان و لزوم نظارت مردم بر عملکرد مسئولان است؛ لذا انتشار حداکثری نظرات کاربران روش ماست. پیشاپیش از تحمل مسئولان امر تشکر می کنیم.
۲) طبیعی است، نظراتي كه در نگارش آنها، موازین قانونی، شرعی و اخلاقی رعایت نشده باشد، یا به اختلاف افكني‌هاي‌ قومي پرداخته شده باشد منتشر نخواهد شد. خواهشمندیم در هنگام نام بردن از اشخاص به موازین حقوقی و شرعی آن توجه داشته باشید.
۳) چنانچه با نظری برخورد کردید که در انتشار آن دقت کافی به عمل نیامده، ما را مطلع کنید.
۴) در صورت وارد کردن ایمیل خود، وضعیت انتشار نظر به اطلاع شما خواهد رسید.
۵) اگر قصد پاسخ گویی به نظر کاربری را دارید در بالای کادر مخصوص همان نظر، بر روی کلمه پاسخ کلیک کنید.
مشاركت
آب و هوا و اوقات شرعی کازرون
آب و هوای   
آخرين بروز رساني:-/۰۶/۰۲
وضعيت:
سرعت باد:
رطوبت:%
°
كمينه: °   بیشینه: °
فردا
وضعيت:
كمينه:°
بیشینه:°
کازرون
۱۴۰۳/۰۲/۰۷
اذان صبح
۰۴:۵۹:۵۰
طلوع افتاب
۰۶:۲۵:۰۶
اذان ظهر
۱۳:۰۱:۳۵
غروب آفتاب
۱۹:۳۷:۱۸
اذان مغرب
۱۹:۵۴:۰۳