پایگاه خبری کازرون نیوز | kazeroonnema.ir

کد خبر: ۹۸۲۰
تعداد نظرات: ۱ نظر
تاریخ انتشار: ۲۶ دی ۱۳۹۱ - ۱۰:۳۰
گفت‌وگوی تفصیلی فارس با مجسمه‌ساز کازرونی
یکی از بازی‌های شب‌های تابستان او تصویرسازی‌ با سایه‌های روی دیوار بود،‌هر بار تصویری روی دیوار نقش می‌بست، اسب شاخدار،‌پرنده و ...حالا این تصاویر در دستان او تجسم یافته است.


 شب/ داخلی

یکی از شب‌های تابستان دهه 40 شمسی، کازرون

طاهر به همراه پدر،‌مادر و دیگر اعضای خانواده روی تخت کنار حیاط نشسته‌اند، مادر شب پیش لباس‌ها را شسته و روی بند رخت توی حیاط پهن کرده بود، نور از پس لباس‌ها می‌تابید و سایه‌‌هایی روی دیوار نقش بسته بود، پدر رو کرد به بچه‌ها و گفت: نگاه کنید روی دیوار چه می بینید؟  هر کدام از بچه ها تصویری را در ذهنشان دیدند،‌ یکی اسب شاخدار، یکی پرنده و آن دیگری یک شمشیر زن و ... این زیباترین بازی شب‌های تابستان طاهر بود.

از همان روزها بود که طراحی ذهنی در تصورات کودکانه طاهر شکل گرفت و رفته رفته قوت یافت تا امروز که این طراحی‌های ذهنی به شکلی هنرمندانه در دستانش تجسم یافته است.

در یکی از کوچه های خیابان انقلاب به سراغش می‌رویم،‌ ساختمانی قدیمی با ساکنانی از جنس رنگ و نقش که در کنار هم مأمنی از هنرهای زیبا را تشکیل داده‌اند، طبقه همکف، آتلیه دو هنرمند نقاش و مجسمه ساز است، راهمان را به سمت چپ کج می کنیم و او در آستانه دری کوچک و قهوه ای رنگ، انتظارمان را می‌کشد، ‌در آن سوی در، جمعیتی از مجسمه‌ها در سکوت پدیدار می شوند که گویی به سوی تازه‌واردان سرک کشیده‌اند، هر کدام به نوعی سعی در خودنمایی بیشتر دارند، ‌نگاهمان روی مجسمه ای بزرگ در آستانه در میخکوب می ماند،  تندیس زنی ایرانی که قامتش تا نزدیک سقف رسیده و ‌محجوب و با وقار به کناری ایستاده است. آن سوتر مجسمه‌های دیگری در سکوت به نظاره ایستاده‌اند. در پیچ و خم موزون مجسمه‌ها‌ که گرداگردمان را پر کرده‌اند، از اندازه‌های کوچک انگشتی تا بلندای سقف اتاق به چشم می‌خورد.

آتلیه‌ای است که هم محل آموزش است و هم کسب و کار. به سختی راهی برای عبور از میان این احجام باز می شود و داخل می شویم.

طاهر شیخ الحکمایی هنرمند مجسمه‌ساز متولد 1333 در شهر کازرون و دانش آموخته مجسمه سازی از دانشگاه تهران است. او حالا در 58 سالگی به عنوان عضو هیئت علمی دانشگاه‌های هنر فعال است،‌ در دوره‌ای ریاست انجمن هنرمندان مجسمه ساز را بر عهده داشت و در داوری بی‌ینال‌های مختلف مجسمه‌سازی حضور داشته است و جوایز بسیاری را برای طراحی و ساخت مجسمه‌های مختلف از آن خود کرده است.

او نمایشگاه‌های انفرادی و گروهی بسیاری برگزار کرده و در سمپوزیوم‌های مجسمه سازی چندین کشور خارجی نیز حضور داشته است که تندیس «محبت» در لبنان، «بادگیر» در بحرین و «باب العشق» در دوبی از جمله یادگارهای او در این کشورهاست.

در بخش اول این مصاحبه با ما همراه شوید:

علاقه‌مندی به مجسمه‌سازی چگونه در وجود شما شکل گرفت؟ با توجه به این که در آن سال‌های ابتدای انقلاب، این هنر چندان مورد توجه نبود چگونه شما در میان هنرهای تجسمی مختلف به این هنر گرایش پیدا کردید؟

از کودکی به مجسمه علاقه‌مند بودم، من این شانس را داشتم که در خانواده‌ای هنرمند متولد شدم که علاقه‌مندی به شعر، ادبیات، نمایش، نقاشی، مینیاتور و ...در میان اعضای خانواده و فامیل ما وجود داشت پسرعموهایم نیز این علاقه به کارهای هنری را در زمینه تئاتر،‌عکاسی و فیلم داشتند و آثار حجمی هم می‌ساختند.

 

علاوه بر خانواده و فامیل، زندگی در استانی با آن همه آثار باستانی و احجام و مجسمه‌های باستانی بی شک در علاقه شما به مجسمه سازی تأثیرگذار بوده است؟

البته. آن زمان ما در منطقه فارس و شیراز با آن همه نقش برجسته‌های دوره ساسانی در بیشابور و تخت جمشید و خانقاه‌های دوره تیموری با آن همه مقرنس‌ها و ظریف‌کاری‌ها به گرایش من به سمت حجم‌سازی و مجسمه سازی کمک می‌کرد.

محیط خانواده این امنیت را برای رشد هنری ما فراهم کرده بود و گرچه در شهر کوچک کازرون بدون امکانات آموزشی هنر زندگی می کردیم اما از طریق کتاب‌ها و مطالعه زندگی هنرمندان خارجی که گاهی به دستم می‌رسید با این فضا آشنا شده بودم.

 

پدر معمولاً نقش تأثیرگذاری درهدایت فرزندان برای انتخاب درست مسیر زندگی و حرفه آینده برعهده دارد، پدر شما چگونه این مسیر را برایتان هموار کرد؟

پدر من نقش بسیار مؤثر و خوبی در تربیت ما داشت. او به نوعی طراحی ذهنی با ما کار می‌کرد.

 

چگونه؟

نمی دانم این آموزش‌هایش چه اندازه آگاهانه بودند اما یادم هست که مثلا در تابستانهای گرم کازرون وقتی بیرون و در حیاط خانه می‌نشستیم، پدر به سایه لباس‌های شسته شده روی طناب حیاط که روی دیوار می‌افتاد اشاره می‌کرد و می گفت نگاه کنید روی دیوار چه می بینید؟ ما هم در این سایه‌ها گاهی اسب‌سوار،‌شمشیر زن،‌کسی را درحال دویدن و ... می‌دیدیم و به این ترتیب به نوعی طراحی ذهنی ما تقویت می‌شد.

حالا که فکر می‌کنم احساس می کنم یکی از کارهای بسیار مؤثری بود که من هم توصیه می کنم خانواده ها برای بچه هایشان تکرار کنند و از طریق ذهنیت دادن به ابزار و اشیاء، سایه ها،نورها وحرکت ابرها در آسمان ذهنیت کودکانشان را تربیت کنند.

 

چه سالی وارد دانشگاه شدید؟

من دوره دبیرستان را که تمام کردم، سربازی رفتم و بعد از آن توفیق یافتم در رشته مجسمه سازی وارد شوم که مصادف بود با اوایل انقلاب و شور و هیجان آن روزها.

 

پس شما هم به قضیه انقلاب فرهنگی برخوردید؟

بله. سال‌های اول انقلاب،  قضیه انقلاب فرهنگی مطرح شد که رشته مجسمه سازی هم شامل حال این موضوع می شد،‌ چند سالی دانشگاه تعطیل شد و بعد از آن با یک بازنگری این رشته به دانشگاه بازگشت و ادامه یافت.

اما حالا تعداد مجسمه سازان ما قابل توجه شده است و اتفاقات هنر مجسمه سازی نیز بسیار رشد خوبی داشته است مثل برگزاری سمپوزیوم‌های مجسمه سازی، بی ینال ها و سفارش هایی که برای مجسمه سازی داده می شود و اینها اتفاقات خوبی است که ما در دهه های قبلی این رویدادها را نداشتیم.

 

در دانشگاه در آن سالهای اول انقلاب، چه هنرمندانی این رشته را تدریس می کردند و شما شاگرد چه استادانی بودید؟

ما این توفیق را داشتیم که در خدمت استاد فرهیخته و توانا «یوآف دارش» بودیم هنرمندی که نمی توان نامش را از هنر مجسمه سازی ایران جدا کرد. هنر مجسمه سازی ایران در دهه‌های گذشته مدیون از خود گذشتگی‌ها و فعالیت و برنامه ریزی و همت استاد یوآف دارش بوده  است.

 

هنوز هم تدریس می‌کنند؟

ایشان بعد از 40 سال تدریس در دانشگاه تهران بازنشسته شد ولی تا ترم گذشته در دانشگاه تدریس می کردند، این ترم هم از ایشان خواستیم که تدریس داشته باشند، اما نیاز به استراحت داشتند.

 

تا چه اندازه تحت تأثیر شیوه استاد دارش هستید؟

ایشان بر هنر مجسمه‌سازی ایران بسیار تأثیرگذار بودند و من هم سال‌ها افتخار شاگردی ایشان را داشته‌ام که به هر حال بی‌تأثیر از هنرش نبوده‌ام.

 

بسیاری از آثار شما در کشورهای مختلف جهان در قالب سمپوزیوم ساخته و نصب شده است درباره این آ‌ثار توضیح دهید؟

کارهای بزرگی که داشته ام از یک متر تا پنج متر بوده و بیشتر در قالب سمپوزیوم‌های مجسمه‌سازی در کشورهای مختلف کار کرده‌ام از جمله در کویت، ‌دوبی، بحرین، سوریه، ویتنام و لبنان.

 

 

آثار شما در ایران علاوه بر تهران در چه شهرهای دیگری نصب شده است؟

آثارم در کیش، آبادان، سوسنگرد و خرمشهر نصب شده است و در تهران هم دو اثر در خانه هنرمندان ایران و آثاری در اشل کوچکتر را هم در حوزه هنری دارم.

 

بیشتر با چه متریالی آثارتان را می‌سازید؟

با متریال‌های مختلف چوب، آهن،‌برنز، سنگ وگاهی هم به صورت ترکیبی از متریال‌های مختلف کار کرده‌ام.

 

در آتلیه شما تندیس‌های کوچک جشنواره‌ای هم دیده می‌شود این تندیس‌ها مربوط به چه جشنواره‌هایی است؟

تندیس‌های مختلفی را برای جشنواره‌ها ساخته‌ام که شامل پروانه زرین جشنواره بین‌المللی فیلم کودک ونوجوان،‌تندیس جشنواره فیلم رشد و تندیس‌هایی برای جشنواره‌های دیگری از جمله بی ینال نقاشی، مجسمه‌سازی و ... می‌شود.

 

حدوداً چه تعداد تندیس برای جشنواره‌ها ساخته‌اید؟

حدود 40 تندیس

 

این آثار حس خاصی را در مخاطب ایجاد می‌کند شاید نوعی علاقه به داشتن آن‌ها، ‌برای شما که خالق آن‌ها هستید چگونه است؟

به هر حال هنرمند آثارش را بر اساس علاقه می‌سازد، برخی هنرمندان آثارشان را همچون فرزندانشان تلقی می‌کنند،‌خوب به هر حال هنرمند اثری را که می‌سازد مدتی را با آن زندگی می‌کند و بعد ممکن است دیگر آن را نبیند.

 

در آثار شما المان پرنده و پرواز بسیار دیده می‌شود به گونه‌ای که به نظر می‌رسد به هر حال این المان در همه آثارتان جایی برای خود پیدا می‌کند آیا این نشانه خاصی در آثار شماست؟

درست است، پرنده در کارهای من زیاد دیده می شود که به هر حال به نوعی علاقه من است.

 

آثار شما تنها یک فیگور نیست هر کدام مفاهیمی را با خود حمل می‌کنند؟ که به نظر می‌رسد این هم علاقه شما به آثار مفهومی است؟

بله. کارهای من بیشتر مفهومی است یعنی همراه با فرم و حجم مفهومی هم دارد. مثلا این آدمی است که بخشی از وجودش تبدیل به شی شفاف شده است، مفهومی را با خود دارد.

یا آن مکعب که در فضا معلق است و پرنده ای که پر به نوک دارد هر کدام مفاهیمی را به مخاطب منتقل می‌کنند.

 

شما در سن 58 سالگی، مرحله رشد و تکامل هنری را پشت سر گذاشته‌اید؟ نظرتان درباره کار خودتان چیست؟

من آن قدر به مجسمه‌سازی علاقه‌مندم که اگر بخواهم دوباره شروع کنم باز هم آن را انتخاب می‌کنم. امیدوارم که آثارم تاثیرگذار هم باشد. من ادعایی ندارم،‌بلکه مهم این است که خودمان را مشغول می‌کنیم به کاری که علاقه داریم و ممکن است برخی افراد ماحصل کار ما را دوست داشته باشند یا نداشته باشند.

 

نظرتان درباره کسانی که آثار شما را دوست ندارند چیست؟

طبیعی است، چه اشکالی دارد. برخی به سیب علاقه دارند، برخی به لیمو شیرین، این دلیلی بر خوب و یا بد بودن این میوه‌ها نیست.

 

به نظر خودتان در آثارتان بیشتر از چه هنرمندان تأثیر گرفته‌اید؟

استادان مجسمه‌سازی ما معدود بودند. از استاد ابوالحسن خان صدیقی که بسیار در این زمینه کار کرده و تاثیرگذار بوده گرفته تا  صنعتی‌زاده هنرمند شریف و تاثیرگذار، ژازه طباطبایی،‌ پرویز تناولی، مش اسماعیل و مرحوم مددی، شهوق، قهاری واستادان بسیار دیگر در دوره‌های مختلف بسیار کار کردند و برای هنر مجسمه‌سازی ایران زحمت کشیدند اما کسی که در زندگی هنری من و هم دوره ای‌‌های ما بسیار تأثیر گذاشت، « یوآف دارش» بود. ایشان در 36 سال گذشته کسی بود که بسیار وقت گذاشت و زحمت کشید و به عنوان معلمی  فداکار عمرش را روی تربیت و پرورش هنرمندان مجسمه ساز و هنر مجسمه سازی ایران گذاشت و به نظر من ایشان شخصیت تاثیرگذاری بر هنر مجسمه سازی معاصر ایران بوده است.

 

شما با واژه مجسمه‌سازی موافقید؟ برخی معتقدند که مجسمه‌سازی بیانگر همه ویژگی‌های این هنر نیست، نظر شما چیست؟

مجسمه کلمه‌ای عربی است و در کشورهای دیگر اسم دیگری دارد، به هر حال برداشت عموم از این هنر اثر حجمی است که گاه حجم است، گاه هیکل و فیگور،‌ این واژه به هر حال در کشور ما جا افتاده است.

 

با توجه به این که شما یکی از هنرمندان مطرح مجسمه‌سازی ایران هستید، فروش آثارتان چگونه است و آیا از درآمدتان به عنوان مجسمه‌ساز راضی هستید؟

بخش عمده وقت من صرف تدریس می‌شود، البته می‌توان از این هنر خوب پول درآورد و زندگی کرد. من هم تا حدودی می‌توان گفت بله راضی‌ام. به هر حال علاقه‌مندان مجسمه سازی در دنیا کم نیستند و اگر شرایط برای فروش مجسمه و آثار حجمی را فراهم کنیم، علاقه‌مندانی دارد و در اکسپوهای مجسمه‌سازی هم این آثار فروش داشته‌اند.

 

اما  خیلی از برگزارکنندگان اکسپوهای مجسمه سازی از فروش آثار چندان رضایتی نداشتند؟

بله.  ولی برای شروع خوب بوده است.

 

شما چه تعریفی از هنر مجسمه‌سازی دارید؟

هر کس بتواند در این هنر، بخش خیال پردازانه اثر هنری را پیدا کند می تواند هنرمندی تاثیرگذار باشد،‌ فرقی نمی‌کند درشعرباشد یا نقاشی و مجسمه سازی. برای من بخش خیال پردازانه مجسمه سازی بسیار با ارزش است.

 

یعنی آثار پرتره و فیگوراتیو چندان هنرمندانه نیستند؟

در ساخت آثار پرتره و فیگور هم بخشی از آن از روی چیز دیگری ساخته می‌شود، ولی بخشی هم هست که وجود ندارد و هنرمند با خیال‌پردازی آن را می‌سازد که این بخش جایگاه ویژه به آن اثر می‌بخشد و اتفاق تازه‌تری برای هنرمند و مخاطب می‌افتد. یکی از علت‌هایی که مردم دوست دارند، چیزهای تازه ببیند همین است، گاهی هم اثر آن قدر با ارزش و حرفه‌ای است که همیشه ارزش خاص خودش را دارد. مثل شعر حافظ.

 

حضور در یک خانواده هنری چه اندازه در هنرمند شدن شما تأثیرگذار بود؟

حضور در خانواده هنری مثل خیس شدن زیر باران است و بنابراین  چه بخواهد و چه نخواهد، خیس می‌شود. بنابراین اگر شرایط برای رشد یک هنرمند  به وجود بیاید، همه استعدادها شکفته می‌شود. مثل بسته لوبیایی است که اگر هزار سال توی ویترین باشد، سبز نمی‌شود اما اگر در شرایط مناسب درون خاک قرار بگیرد و آبیاری شود، سبز می‌شود. برای افراد جامعه هم اگر زمینه رشد هنری فراهم شود،‌ هنرمندان مستعدی از درون آن برخواهد خاست. به طور مثال در هنر خوشنویسی شاهدیم که در طول 40 سال گذشته اتفاق عجیبی افتاده است و به گفته آقای امیرخانی این انجمن اکنون حدود 45 هزار عضو دارد که رقم قابل توجهی است و بر حسب نیاز و فراهم شدن شرایط رشد خوشنویسان در سراسر کشور حالا این تعداد خوشنویس داریم.

 

به نظر شما هنرهای تجسمی و مجسمه‌سازی چگونه می‌تواند فراگیر شود و علاقه‌مندانش را پیدا کند؟

یکی از بسترهای رشد هنری، آموزش و پرورش است تا آن که علاقه‌مندان و خریداران آثار هنری به وجود بیایند. یعنی باید به صورتی باشد که یک پزشک هم با مبانی بصری آشنایی داشته باشد. تصور کنید وقتی حضور در یک خانواده اهل علم یا هنر منجر به شکوفایی استعدادهای بچه‌های آن خانواده می‌شود، حالا می‌توان این خانواده را گسترده‌تر و عمومی‌تر کرد و به این منظور باید به سراغ آموزش و پرورش رفت و از مدارس شروع کرد، اگر روزی این اتفاق فراگیر شود همه چیز در آینده دگرگون خواهد شد.

* تکلیف مجسمه‌سازی بعد از انقلاب روشن شد

 

 

آقای شیخ‌الحکمایی دوران دانشجویی شما مصادف شد با موضوع انقلاب فرهنگی و حوادث و رخدادهای انقلاب اسلامی، روند مجسمه سازی ایران را دچار وقفه و مشکلاتی کرد، اما ‌این وقفه چه تأثیری بر هنر مجسمه‌سازی معاصر ایران داشت و چگونه به حیاتش ادامه یافت؟

 

هر اتفاق فرهنگی اعم از کند یا تند، تاثیرگذار خواهد بود. مسائل فرهنگی با مسائل سیاسی و اقتصادی متفاوت است. مسائل فرهنگی آن اندازه اهمیت دارد که فرضاً اگر بچه ای به سن مدرسه رسید و مدرسه نرفت شاید تا بعد از دوران سربازی برایش اتفاقی نیفتد اما بعد از ورود به جامعه تأثیر آن مشخص می شود که این تأثیرات مخرب فرهنگی برای جامعه هم خطرناک‌تر و زیان‌آورتر است.اما اگر دوره‌های آموزشی را طی کرده باشد می تواند نقش مؤثری در جامعه ایفاء کند. مسائل فرهنگی نیاز به سرمایه گذاری طولانی‌مدت دارد و نتایج آن را در درازمدت مشاهده خواهیم کرد. به هر حال در رشته مجسمه سازی ایران هم به دلایلی در آن مقطع تاریخی از انقلاب اسلامی، ضرورت داشت که در دروس دانشگاهی بازنگری شود و هنر مجسمه سازی هم یکی از آن بخش ها بود که تکلیف آن روشن نبود.

* هنری که با فتوای علما حیاتی دوباره یافت

موضوع پایان‌نامه شما در دوره کارشناسی درباره نظرات علما و مراجع تقلید درباره مجسمه‌سازی بود در این باره بیشتر توضیح دهید و این که نظرات علما و مراجع تقلید چه کمکی به رشد این هنر در ایران اسلامی کرد؟

 

در اواخر دهه 60 هنر مجسمه‌سازی دچار وقفه‌ای شده بود که همزمان با ریاست آقای مهدی چمران بر دانشگاه تهران زمزمه‌هایی برای بازگشت این رشته به دانشگاه بود که برنامه مدون و شرح درس‌های این رشته با توجه به نیازهایی که وجود داشت توسط آقای «یوآف دارش» نوشته شد و من هم موضوع رساله‌ام را «هویت حقیقی مجسمه‌سازی» انتخاب کردم که در بخشی از آن به نظرات و فتواهای علما و مراجع تقلید درباره هنر مجسمه‌سازی پرداختم.

* فرق مجسمه‌ با بت از دیدگاه علما

علما و مراجع تقلید به چه سؤالاتی درباره مجسمه پاسخ دادند و نظر امام خمینی (ره)‌ در این زمینه چه بود؟

 

در این پایان‌نامه،‌مراجعی چون آیت‌الله فاضل لنکرانی، آیت‌الله جوادی آملی، آیت‌الله ‌صانعی و...حدوداً به 40 سؤال  من در زمینه مجسمه‌سازی پاسخ داده بودند تا از این هنر رفع شبهه کنند. چون به گفته امام (ره) رشته مجسمه‌سازی از جمله مسائلی بود که باید تکلیف آن روشن می‌شد. حضرات آیات به سؤالاتی چون تفاوت مجسمه‌ با بت و استفتاء درباره استفاده از ماکت و مجسمه سربازان در میدان جنگ برای فریب دشمن پاسخ داده بودند که بت پرستش می‌شود ولی مجسمه پرستش نمی‌شود، همچنین این علما توضیح داده بودند که مجسمه‌سازی مشکلی ندارد و در خصوص استفاده از این هنر برای مقاصدی چون ساخت دست و پای مصنوعی و پروتز برای مجروحان جنگی، استفاده از ماکت سرباز برای فریب دشمن در میدان جنگ و نظایر آن نیز اعلام کردند که نه تنها مشکلی ندارد بلکه لازم نیز هست.  به هر صورت با فتواهای این مراجع تقلید از هنر مجسمه‌سازی رفع شبهه شد و منجر به بازگرداندن این رشته به دانشگاه شد که به دنبال آن آقای دارش بر اساس نیازها شرح درس‌ها را دوباره نوشتند و اولین گروه از دانشجویان بعد از انقلاب وارد دانشگاه شدند.

 

اولین گروه از دانشجویان مجسمه سازی بعد از انقلاب چه سالی وارد دانشگاه شدند و چه کسانی برای بازگرداندن و ماندگاری تدریس این هنر در دانشگاه  تلاش کردند؟

 

سال 71 اولین دوره دانشجویی رشته مجسمه‌سازی در دانشگاه تهران پذیرفته شد. آن هم با تلاش بی وقفه و برنامه ریزی های هوشیارانه آقای یؤآف دارش و مدیریت آقای مهندس مهدی چمران که آن زمان رئیس دانشگاه تهران بود، بعد با پیگیری هایی که انجام شد این رشته در دانشکده هنرهای زیبا دانشگاه تهران تثبیت شد و پس از آن  دانشگاه هنر و دانشگاه نیشابور نیز در این رشته دانشجو پذیرفت.

* وقفه 20 ساله در تربیت هنرمند مجسمه‌ساز

بنابراین از سال 58 تا 71 حدود 13 سال در هنر مجسمه‌سازی ایران وقفه افتاد،‌این موضوع چه تبعاتی داشت و چه تأثیری بر هنر مجسمه سازی معاصر ایران گذاشت؟

 

چند مشکل بزرگ در این وقفه طولانی داشتیم. درست است که از دوره پیروزی انقلاب اسلامی در سال 57 تا سال 71 دانشجو مجسمه‌سازی پذیرفته نشد و زمان 14 ساله ای این وقفه به طول انجامید اما در واقع  تا فارغ التحصیلی اولین دانشجویان پذیرفته شده در این رشته در سال 75  حدود 20 سال طول کشید و طبیعتاً در این 20 سال هم در واقع مجسمه ساز نداشتیم، داور و منتقد  و مدرس هنر مجسمه‌سازی هم نداشتیم. بنابراین  فاصله بین نسل آخر مجسمه‌سازی در پیش از انقلاب با اولین نسل مجسمه‌سازان بعد از انقلاب حدود 20 سال شد. یادم می آید که سال 63 مصاحبه ای کردم با یکی از روزنامه ها و این مسئله را تأکید کردم که در آینده در زمینه مجسمه‌سازی دچار مشکل خواهیم شد، چون برای این رشته دانشجو پرورش نداده‌ایم. هر رشته‌ای که دانشجو برای آن تربیت نشود و آموزش نداشته باشد،‌ مشکلات خاص خود را خواهد داشت.

* رشد مجسمه‌سازی بعد از انقلاب جهشی بود

حالا بعد از رونق دوباره هنر مجسمه سازی و تدریس دوباره آن در دانشگاه از سال 75 تاکنون آیا به نظر شما روند رشد این هنر در این فاصله زمانی راضی کننده بوده است؟

 

رشد این هنر به نظر من در این مدت زمان کوتاه جهشی بوده است. تعداد زیادی دانشجو پرورش دادیم و اتفاقات زیادی هم در این هنر افتاده است از جمله برگزاری بی ینال های مجسمه سازی که اگر چه حدود شش یا هفت دوره برگزار شده و یا برگزاری سمپوزیوم های مجسمه سازی که چهار دوره داشتیم، اما این رشد قابل توجه بوده است، چون جامعه یک جامعه پویا و فعال است که درتمام زمینه های هنری مثل فیلم کاریکاتور، نقاشی و ...زمانی که عرصه برای ارائه آن فراهم شود این استعداد وجود دارد که مطرح شود و نمونه آن هم موفقیت هنرمندان ایرانی در عرصه‌های بین‌المللی است. امروز مجسمه‌سازان فعال ما هم در عرصه هنر بین‌المللی حرفی برای گفتن دارند.

 

با توجه به این رشد جهشی به نظر شما می توان مجسمه سازی امروز ایران را با هنر مجسمه سازی روز دنیا مقایسه کرد؟

 

این  نگاه خوبی نیست. مثل مقایسه قالیبافی در ایران با خارج از ایران است. به طور مثال در هند مجسمه سازی جزء زندگی آنهاست مثل نقشی که خط و خوشنویسی در زندگی ما ایرانیان دارد.

* معماری ایران نوعی حجم‌سازی و مجسمه‌سازی است

خوب ما هم در طول تاریخ نقش برجسته،‌معماری و مجسمه‌سازی‌های بسیاری مربوط به تمدن‌های مختلف داشته‌ایم که در ادوار بعدی به شکل دیگری ادامه یافته است ولی به نظر می‌رسد به دلیل همان وقفه 20 ساله در هنر مجسمه‌سازی مدرن و معاصر همگام با هنر روز دنیا پیشرفت نداشته‌ایم؟

 

اگر منظور شما مجسمه سازی به معنایی است که در اروپا رایج است و آن چه در یونان و روم باستان بوده و بعد در دوره رنسانس ادامه یافته، مجسمه سازی جز زندگی روزمره آنهاست. ما هم چیزهای دیگری داریم و لزومی ندارد که همه ملت ها همه چیز را شبیه هم داشته باشند. به هر حال هنر امروز مجسمه‌سازی در ایران ، هنر جوانی است. اگر مجسمه‌سازی را به معنی ساخت مجسمه، پیکره سازی و هیئت های انسانی در نظر بگیریم این درست است اما ما به نوع دیگری مجسمه سازی داشتیم مثل شهر یزد که خود یک نوع حجم و مجسمه سازی است یا بناهای اصفهان. نوع نگاهی که به بادگیرها، مناره ها و دیگر معماری‌ها داشتیم در واقع احجامی هستند که ارزش هنری امروز را دارند و به همین دلیل بازسازی و مرمت می شوند، بخشی از این آثار هویت و ارزش تاریخی دارد و بخشی از ارزش آن هم هنری است.

همان طور که در کارهای هنرمندان امروز هم می بینید که با الهام از این المان‌ها، آثار تازه ای خلق کردند. هنرمندان رشته‌های مختلف نیز در 70 سال اخیر از این موتیف‌ها و دیگر المان‌های فرهنگ و تاریخ گذشته ایران در آثارشان بهره برده‌اند. بنابراین ما هنر خاص خودمان را داریم که اتفاقاً خوب است همین هنر خاص خودمان را رشد و بسط دهیم تا معلوم باشد متعلق به کدام فرهنگ و کشور است.

* پیکره‌سازی ریشه در غرب دارد اما مجسمه‌سازی ایران شکل دیگری دارد

برخی معتقدند که هنر مجسمه سازی ما ریشه در غرب دارد و ما از آنها تأثیر گرفتیم نظر شما چیست؟

آن بخش از هنر مجسمه‌سازی که پیکره سازی است، ریشه تاریخی دارد و غربی ها از جمله ایتالیا سابقه طولانی تری در این زمینه دارند. ما هم در ایران در دوره های مختلف تاریخی مجسمه‌سازی داشته ایم که در دوره ساسانیان مجسمه سازی ما ‌ در عین حال که به لحاظ هنری و زیبایی شناسی مطرح بوده است وجه  روایت گری هم داشته است،‌ گویی فیلم و عکس گرفته شده و راوی آن را روایت می کند،  در دوره هخامنشیان هم همین طور، چیزهای روایت می‌شود که این ویژگی در اروپا از جمله تمدن یونان و مصر هم بوده است. اما در دوره ای به دلایلی این جریان فصل و قطع می شود و هنرمندان ایرانی توانایی هایشان را درهنرهای دیگری بروز می‌دهند که نمونه آن را در معماری اماکن مقدسه مثل مساجد، ‌قالی و گلیم بافی، سفال‌گری و دیگر هنرهای کاربردی می‌بینیم و می توان رد این هنرها را دنبال کرد.

 

در مجموع حضور هنرمندان مجسمه‌ساز ایران درعرصه بین‌المللی چگونه بوده است؟

 

به نظر من قابل قیاس نیست. اما می توان گفت هنرمندان مجسمه ساز ایرانی که در عرصه بین المللی حضور داشته‌اند، جز هنرمندان خوب بوده اند و به لحاظ آماری هم تعداد هنرمندانی که در دوسالانه ها، سه سالانه‌ها و سمپوزیوم‌های بین المللی شرکت کرده اند، در سالهای اخیر قابل توجه بوده است.

* موزه‌ای برای مجسمه‌های شهر

به نظر شما ضعف ما در هنر مجسمه سازی امروز چیست؟

 

ما ضعف نداریم باید شرایط را برایش فراهم کنیم. ما در شهر تهران حتی یک موزه  برای مجسمه‌ها نداریم.

 

بحث راه اندازی موزه‌ای برای مجسمه‌های شهر چند سالی است که از سوی سازمان زیباسازی مطرح شده است آیا راه اندازی این موزه همه نیاز این شهر را برطرف می‌کند؟

 

برای گردآوری مجسمه‌های  کوچک و بزرگ در قالب یک باغ مجسمه حرفش هست ولی به نسبت شهر تهران ما نیاز به موزه‌های مجسمه بیشتری داریم که باید شرایط برای داشتن آن ها فراهم شود. ما می توانیم نه یک باغ مجسمه که ده‌ها باغ مجسمه در سطح شهر داشته باشیم. به هر حال همان طور که می‌دانید سرمایه گذاری روی بخش هنری مثل سرمایه گذاری و کشف یک معدن طلاست.

یک تکه سنگ بی ارزش را هنرمند با سه حرکت تبدیل به یک اثر هنری جاویدان و موزه‌ای می‌کند بنابراین این شرایط باید توسط مردم، دولتمردان و هنرمندان فراهم شود تا مردم را با این هنر آشنا کنیم.

ادامه دارد...

نویسنده: فاطمه حامدی خواه
مطالب مرتبط :
نظرات بینندگان
غیر قابل انتشار: ۰
در انتظار بررسی: ۱
انتشار یافته: ۱
میثم هوشمند
|
Italy
|
۱۷:۳۸ - ۱۳۹۱/۱۱/۲۷
0
0
با سلام و خسته نباشید به استاد عزیز.
ایشان افتخار کازرون هستند.
نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
مخاطبین محترم؛
۱) کازرون نما، معتقد به آزادی بیان و لزوم نظارت مردم بر عملکرد مسئولان است؛ لذا انتشار حداکثری نظرات کاربران روش ماست. پیشاپیش از تحمل مسئولان امر تشکر می کنیم.
۲) طبیعی است، نظراتي كه در نگارش آنها، موازین قانونی، شرعی و اخلاقی رعایت نشده باشد، یا به اختلاف افكني‌هاي‌ قومي پرداخته شده باشد منتشر نخواهد شد. خواهشمندیم در هنگام نام بردن از اشخاص به موازین حقوقی و شرعی آن توجه داشته باشید.
۳) چنانچه با نظری برخورد کردید که در انتشار آن دقت کافی به عمل نیامده، ما را مطلع کنید.
۴) در صورت وارد کردن ایمیل خود، وضعیت انتشار نظر به اطلاع شما خواهد رسید.
۵) اگر قصد پاسخ گویی به نظر کاربری را دارید در بالای کادر مخصوص همان نظر، بر روی کلمه پاسخ کلیک کنید.
مشاركت
آب و هوا و اوقات شرعی کازرون
آب و هوای   
آخرين بروز رساني:-/۰۶/۰۲
وضعيت:
سرعت باد:
رطوبت:%
°
كمينه: °   بیشینه: °
فردا
وضعيت:
كمينه:°
بیشینه:°
کازرون
۱۴۰۳/۰۲/۰۶
اذان صبح
۰۵:۰۱:۰۲
طلوع افتاب
۰۶:۲۶:۰۳
اذان ظهر
۱۳:۰۱:۴۵
غروب آفتاب
۱۹:۳۶:۴۱
اذان مغرب
۱۹:۵۳:۲۳