پایگاه خبری کازرون نیوز | kazeroonnema.ir

کد خبر: ۱۱۱۰۸
تاریخ انتشار: ۱۰ آذر ۱۳۹۲ - ۱۲:۱۰
یادداشتی از دکتر ابراهیم فیاض:
بنابراین انقلاب جهانی در غرب با این تفسیر از انسان آغاز می‎‎شود و در نهایت به یک نوع انقلاب شیطانی در بعد معنوی و یک نوع عرفان‎گرایی شیطانی در حال‎گسترش منجر می‎شود. این، نتیجه تئوری انقلاب جهانی است. پس با تفکر اسلامی به‎خصوص تشیع در تضاد می‎‎آید.

از ابتدای ادیان ابراهیمی، همواره این سئوال مطرح بوده که اختیار انسان تاکجا و اختیار خدا تا کجاست؟ در تورات یهود، اختیار، تابعی از عقل شمردهشده و گفتهشده انسان با عقلش، صاحباختیار است. اگر این عقل را بر باد ندهد درمقابل خدا قیام می‎‎کند و اینجاست که ایمان، ضدعقل است. پس اگر ایمان بیاورد، اختیار را از دست داده و طغیان نخواهدکرد و اگر ایمان را از دست دهد و به عقلش تکیهکند، اختیار یافته و گناه می‎‎کند. یعنی اختیار، گناهآفرین و ایمان، تقواآفرین است. حتی میوه ممنوعهای را که موجب هبوط انسان شد، عقل و دانش می‎‎دانند که خورد و یکباره صاحب اختیار شد. و از بهشتی که در آن اختیاری نداشت و تسلیم محض بود؛ تنزل یافته و چون عقل و شعور پیدا کرد، شروع کرد به گناه و گفته شد پس از این برای انسان زندگی سختی بر روی زمین خواهد بود، چون از ایمان که مقولهای بهشتی است، گذشت و به عقل و اختیار که مقولهای است زمینی رسید. با این وضعیت خاص، انسان در ادوار مختلف تاریخی، یا ایمانی یا عقلی شد. عهد ایمانی، عهد تسلیم؛ و عهد کفر و شرک، عهد اختیار شد. همانند دوره قرون وسطی که دوره ایمانی است و عهد جدید که دوره طغیان و شرک و گناه است.

بر همین اساس در طول تاریخ، همواره این سئوال مطرح بوده که آیا انسان می‎‎تواند جهان خویش را بسازد یا خیر؟ یهود درپاسخ این سئوال نیز گفته: اگر اراده کند که فقط آخرت را بسازد، راهش تسلیم و ایمان و بازگشت به قرون وسطی است. اما اگر بخواهد بهشت زمین را بسازد، راهش عقل و اختیار است. بههمینخاطر عدهای انقلاب قرون وسطی به قرون جدید را عدول از عصر ایمان به عصرعقل دانستند که از همان ابتدا نیز مبنای کلیسا بهوجود آمد. زمانی که تفسیر یهودی مسیحیت، بهوسیله لوتر و اومانیست‎‎ها بهوجود آمد؛ عبادت وسیلهای برای رسیدن به مقام خدایی و کار خدایی کردن، شد. در یهود خدا با یعقوب کشتی می‎‎گیرد و دمصبح که دموصال است، انسان می‎‎تواند خدا را برزمین زند. بهعبارتی خدا را محدود کرده و اختیارات را بهدست گرفته است. بههمیندلیل یهود همیشه طرفدار انقلاب بوده است. انقلابی که با آن بهشت زمینی را بسازد و خدا را محدود کند، همان که در قرآن باعبارت «یدالله مغلوله» آمده است. خدا دستش بسته شده و انسان در زمین اختیار مطلق دارد. یهود همیشه سعی کرده بهوسیله جن‎‎ها و تسلط بر عالم دخانی از اخبار ملکوت بهرهمندشود. بنابراین بحث تسلط بر جهان، منحصر به جهان مادی نبوده، بلکه تسلط بر جهان معنا نیز بوده است. بحث فراماسونری نیز از یهود برمیآید. چون فراماسونری، مکتبی عرفانی است که می‎‎خواهد در تقدیر جهان دستبرده و آن را عوض کرده و در دست گیرد. بههمینخاطر در طول تاریخ، یک حالت مبارزه با خدا در بعد معنا و ماده در یهود وجود داشته و بر همین اساس بهدنبال علومی بوده که هم تغییر مادی و هم تغییر معنوی ایجاد کند. طغیانش در برابر خدا یک طغیان جامع است که آن را بهدنبال عالم دخان و تغییر تقدیر جهان می‎‎کشاند. یعنی می‎‎خواهد آخرالزمان را تغییر دهد. بر همین اساس به شدت بر روی آخرالزمان کار می‎‎کند و فیلم‎‎هایی چون ۲۰۱۲ می‎‎سازد.

مسیحیت نیز در دوره رنسانس، یکباره تفسیر یهودی را به خود می‎‎‎پذیرد. از عهد ایمانی خارج و به عهد جدید وارد می‎‎شود. پس رنسانس با تفسیر یهودی، انسان را در عرض خدا قرار می‎‎دهد و بر اساس تفسیر اومانیسمی، انسان در مقابل خدا می‎‎تواند دنیا را عوض کند. رنسانس یک نوع انسان مختار ما یشاء در مقابل خدایی فعالِ مایشاء ایجاد کرد. این برخورد همواره وجود داشت تا دوران فلسفه دکارت؛ که ایمان را با شک شکست. وی در مرکز کاتولیسم مسیحی، یک اومانیسم معرفتی یهودی ایجاد کرد و گفت: من فکر می‎‎کنم، پس شک می‎‎کنم؛ پس هستم. اینجا بود که عهد عقلگرایی، با شک در ایمان بهوجود آمد. با عقلگرایی، بحث روش و روششناسی بهوجود آمد. به همین دلیل روششناسی با ایمان و حقیقت در تضاد است. واقعیت روشپذیر است، اما حقیقت، روشپذیر نیست. در دوره کانت عقل مایشاء یا همان عقل خودبنیاد بهجای خدا در بعد فلسفی مطرح شد و اومانیسم فلسفی به اوج رسید و اینجابود که فسلفه انقلاب جهانی توسط کانت برجسته شد. با این ساختار، کانت علوم تجربی را روشمند و بهوسیله این علوم، نقش خدا در طبیعت را انکار کرد. و در نهایت بهیک نوع اومانیسم جنسی که بازهم ضد ایمان است، رسید. در دوره فروید و مارکس، ایمان کاملا نقش خدایی می‎‎گیرد و جای خدا می‎‎نشیند. نتیجهاش مدرنیسم می‎‎شود که بعدازآن ایمانی بهوجود می‎‎آید که ضدخداست. یک ایمان مختار ما یشاء و عرفانی. پس از دوران عقل، در دوره پست مدرن نیز یک ایمان شیطانی ایجاد میشود. چراکه انسان مدرن از این شهوتگرایی تکراری و بیمعنا خسته می‎‎شود. از دهه۱۹۶۰ به بعد یکباره انسان غربی دچار بیمعنایی و وهمگرایی شده و عرفان جنسی را خلق می‎‎کند. عرفانی که می‎‎تواند همراه با ایمان جنسی باشد. روابط جنسی آزاد و بیحد و حصر و در نهایت همجنسبازی بدون هیچ قاعده خاص بهعنوان یک رابطه جنسی مطرح می‎‎شود. رابطهای معنویتگرایانه که نام خود را عرفان شیطانی گذاشته و کاملا ضدخدا عمل می‎‎کند.

بنابراین انقلاب جهانی در غرب با این تفسیر از انسان آغاز می‎‎شود و در نهایت به یک نوع انقلاب شیطانی در بعد معنوی و یک نوع عرفانگرایی شیطانی در حالگسترش منجر میشود. این، نتیجه تئوری انقلاب جهانی است. پس با تفکر اسلامی بهخصوص تشیع در تضاد می‎‎آید. تشیع برخلاف وهابیت، قائل به انقلابجهانی نیست بلکه معتقد به انحلال جهانی است. پس از شهادت امام حسین (علیهالسلام) پیوسته یک حالت گریه را در میان شیعه می‎‎یابیم که در ظاهر یک نوع انفعال است، اما درحقیقت یک انفعال فعال است. در دعای ندبه؛ آنجا که می‎‎گوید: در آخرالزمان انتقام خون امام حسین (علیهالسلام) گرفته می‎‎شود، یکباره گفته میشود: فلیبک الباکون؛ گریهکنندگان باید گریه کنند. بنابراین سیستم گریه، یک نوع اعتراض نرم به کشته شدن امام توسط عرفان شیطانی ضدخدایی یزید است. یزید همیشه بهدنبال عیش و نوش و فسق علنی بود؛ عرفانی داشت بهنام یزیدیه که هنوز در برخی محافل شام وجود دارد. پس بدون عرفان، طغیان وجود ندارد. خصوصا عرفانی که چهارچوبش یهودی است. و بر اساس همین چهارچوب‎‎ها نیز در حال جهانی شدن است (حتی در ایران نیز دیده شده است) انقلاب جهانی که یهود بهدنبال آن است؛ یک انحراف است. انقلاب اسلامی ایران نیز یک انحلال بود. همه خودبهخود از درون منحل شدند. هیچ مبارزه مسلحانهای در میان نبود. ما بهدنبال یک مبارزه نرم، همانند امام حسین (علیهالسلام) که با امر به معروف و نهی از منکر مبارزه نرم می‎‎کردند و جهانی می‎‎اندیشیدند؛ هستیم. نهضت امام مهدی (عجالله تعالی فرجهالشریف) نیز همانند نهضت امامحسین (علیهالسلام) است، همان امر به معروف و نهی از منکر. پس از طغیان و حمله آنان، امامزمان با آن‎‎ها خواهد جنگید و انحراف بنیادی نهفته در وجودشان را نابود خواهد ساخت. پس ما نباید دچار عرفان یهودی شویم. ما جنگطلب و خشونتطلب نیستیم. امام حسین (علیهالسلام) هیچگاه آغازکننده جنگ نبودند. ما نیز شروعکننده جنگ در جهان نیستیم. این بحث را که عدهای در ایران نیز مطرح می‎‎کنند و نمونهای از آن را در بعضی فیلم‎‎ها مشاهده می‎‎کنیم، مطرح کردن عرفان دخانی است. یک نوع عرفان یهودی که هدفش کشاندن جهان تشیع بهسمت انقلاب جهانی است. ما هماکنون نیازی به انقلاب جهانی نداریم، چون جهان در دست خدا و نایب معصومش که تجلی اسماء الهی است. در دعای ندبه می‎‎خوانیم: امام زمان (عجلالله تعالی فرجه الشریف) سبب اتصال آسمان و زمین و وجه خدا بر روی زمین و باب فیوضات الهی بر بندگان است. ولایت ایشان، ولایت عام است. در نتیجه ما انقلابی نخواهیم داشت. ما وظیفه و امتحانی در پیش داریم که فتنه‎‎ها معنایش همین است. در آخرالزمان، فتنه‎‎ها نرم است. ما فقط باید توجهمان به ولایت باشد. با ولایت است که می‎‎توانیم در مقابل فتنه‎‎ها بایستیم. در نتیجه ما اصلا جایی برای عرفان یهودی – که قائل به انقلابجهانی است – در عقایدمان نداریم، بلکه بهدنبال انحلال جهانی هستیم که مقدمه ظهور امام زمان بوده و مکانیسم آن هم بر اساس امر به معروف و نهی از منکر جهانی است


نویسنده: دکتر ابراهیم فیاض
مطالب مرتبط :
نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
مخاطبین محترم؛
۱) کازرون نما، معتقد به آزادی بیان و لزوم نظارت مردم بر عملکرد مسئولان است؛ لذا انتشار حداکثری نظرات کاربران روش ماست. پیشاپیش از تحمل مسئولان امر تشکر می کنیم.
۲) طبیعی است، نظراتي كه در نگارش آنها، موازین قانونی، شرعی و اخلاقی رعایت نشده باشد، یا به اختلاف افكني‌هاي‌ قومي پرداخته شده باشد منتشر نخواهد شد. خواهشمندیم در هنگام نام بردن از اشخاص به موازین حقوقی و شرعی آن توجه داشته باشید.
۳) چنانچه با نظری برخورد کردید که در انتشار آن دقت کافی به عمل نیامده، ما را مطلع کنید.
۴) در صورت وارد کردن ایمیل خود، وضعیت انتشار نظر به اطلاع شما خواهد رسید.
۵) اگر قصد پاسخ گویی به نظر کاربری را دارید در بالای کادر مخصوص همان نظر، بر روی کلمه پاسخ کلیک کنید.
مشاركت
آب و هوا و اوقات شرعی کازرون
آب و هوای   
آخرين بروز رساني:-/۰۶/۰۲
وضعيت:
سرعت باد:
رطوبت:%
°
كمينه: °   بیشینه: °
فردا
وضعيت:
كمينه:°
بیشینه:°
کازرون
۱۴۰۳/۰۲/۰۵
اذان صبح
۰۵:۰۲:۱۳
طلوع افتاب
۰۶:۲۷:۰۱
اذان ظهر
۱۳:۰۱:۵۵
غروب آفتاب
۱۹:۳۶:۰۳
اذان مغرب
۱۹:۵۲:۴۴