فکر نمی کنم کسی شک داشته باشد که اقداماتی که بعد از انقلاب در استان فارس انجام شده قابل مقایسه با قبل از انقلاب نیست، اما این اقدامات در خور مردم استان و در حد انتظار نبوده است چرا که با وجود گذشت بیش از 30سال از انقلاب اسلامی همچنان استان فارس در مشکلات عدیده و ابتدایی به سر می برد؛ مشکلاتی که اگر مسولی، مسولیت پذیر باشد و وجدان کاری داشته باشد خواب را از چشمانش خواهد ربود.مشکلاتی همچون بیکاری 24درصدی، نبود راه های ارتباطی مناسب مانند خط ریلی و... ،کمبود امکانات بهداشتی و درمانی و... اما سوال اساسی اینجاست که این مشکلات در همین یک سال مدیریت استاندار جدید حاصل شده است و آیا مدیران این 30سال هیچ سهمی در آن نداشته اند و میشود کم کاری آنها را در طول یکسال جبران کرد؟
آیا وظیفه استاندار این نیست که با انتخاب مدیران کارآمد و شایسته و نظارت بر عملکرد آنان و همچنین با عزل مدیران نالایق، ناکارآمد،حزب گرا و غیر خدوم و جایگزینی آنها با مدیران لایق، کارآمد، جوان و پرکار، موجبات پیشرفت استان و رفاه حال مردم را موجب گردد؟ آیا در صورت ناکارآمدی مدیران و در نتیجه عقب ماندگی استان ،چاره ای جز تعویض مدیران نالایق و ناکارآمد و کم کار( ازهر حزب و دسته و گروه) وجود دارد. اگر مدیران، لایق، کارآمد و فعال بودند پس چرا بعد ازگذشت 30سال از انقلاب هنوز شاهد چنین مشکلاتی هستیم؟
آیا رشد و پیشرفت استان فارس در طول این 30سال با استانهای دیگر قابل مقایسه است؟ چرا بیشترین بیکاری در استان فارس وجود دارد،حتما چون فاصله زیادی از بنادر، منابع طبیعی و ...دارد!
وضعیت خدمت رسانی ، اشتغال ،مسکن مهر و ....در طول چند سال گذشته از دولت نهم و دهم چگونه بوده است؟ آیا قابل مقایسه با استانهای دیگر می باشد؟ ما که در شهرستان خود چیزی ندیدیم جز کارخانه کاشی سرامیکی که با داشتن 300 کارگر چندین سال است که تعطیل می باشد! وشاید اخیرا برای راه اندازی دوباره آن اقداماتی به نتیجه رسیده باشد.
آیا دراستان فارس زمین خواری ، ویژه خواری و فساد اداری و مالی وجود نداشته و ندارد! که اگر کسی پرچم مبارزه با آن را برافراشت با او مخالفت شود؟ آیا همین کمبودها و مشکلات نشانه ضعف و نقص مدیران گذشته نیست!؟ پس چرا عده ای با تعویض این مدیران مخالفت می کنند؟
هر چند این تعویض ها (اعم از استاندار و دیگر مدیران) در حدود اختیارات دولت است و اعتقاد و یقین آنان مبنی بر اصولی بودن تعویض ها ملاک درستی و اصولی بودن کارشان می باشد؛چرا که یقین هر کس برای خودش ملاک و حجت است هر چند در آینده خلاف یقین آنان ثابت شود. بله مدیران تصمیم گیرنده باید سعی و تلاش خود را مبنی بر انتخاب مدیران شایسته ،کارآمد و صالح انجام دهند و منافع هیچ شخص ،حزب و گروهی را بر منافع مردم ترجیح ندهند. اما باید دانست که افراد قابل تغییرند و پست و مقام فریبنده و شناخت مدیران از افراد، محدود و ملاک تصمیم گیری شناخت آنان است نه درخواست های گروه ها و احزاب .
چیزی که مهم است اینکه اگر مدیری فساد اداری ،مالی یا عدم کارایی زیردست خود (هر چند منتخب خودش باشد) را دید مسامحه نکرده و سریعا او را کنار بزند؛چرا که بقای آن شخص نالایق بر سر آن پست و مقام موجب حق الناس و ضرر کردن تمامی مردم می شود و مردم ثانیه ای و سر سوزنی از این حق خود نمی گذرند؛ممکن است مدیری در انتخاب اولیه به خاطر عدم شناخت کافی اشتباه کند اما مهم این است که به محض اطلاع از اشتباه خود آن را جبران نماید و با تعویض شخص غیر خدوم با شخص خدوم وظیفه خود را انجام دهد. مسلما استاندار نیز از این محدودیتها در انتخاب اشخاص و مدیران مستثنی نمی باشد و ممکن است بعضی از کسانی که توسط ایشان به مسولیت گمارده شده باشند افراد لایقی برای آن پست نباشند و یا بعد از مدتی به خاطر چرب و شیرین دنیا صلاحیت خود را از دست بدهند که اگر غیر از این بود دیگر نیازی به نظارت و بازرسی وجود نداشت.هرچند من نمیخواهم بگویم که استاندار فاقد خطا و اشتباه و بدور از نقد و انتقاد است و همه می دانیم که اگر نقد و انتقاد صحیح و بجا باشد مفید است ،اما باید دانست که اگر نقد از روی عدم اطلاعات یا نابجا باشد نه تنها مفید نیست بلکه مضر بوده و موجب آب در آسیاب دشمن ریختن می شود.
به نظر حقیر جوان بودن استاندار نه تنها ضعف نیست بلکه نقطه قوت است ،چرا که موجب نشاط کاری، فعال بودن ،خستگی ناپذیری ،عدم مسامحه و کنار آمدن در مقابل گروههای زیاده خواه و انحصار طلب ؛و همچنان پافشاری بر حق و حقوق مردم می شود. باید توجه داشت که مدیر جوان می تواند با مطالعه و بهره گیری از اصول مدیریتی و استفاده از تجربیات دیگران کارآمدی خود را بیشتر کند؛ اما مدیر پیر و سالخورده نمی تواند با استفاده از نیرو، شجاعت و جسارت جوانان ،کارآمدی خود را افزایش دهد.
همچنان که می بینیم استاندار کنونی با استفاده از تواناییها و اختیارات خود تحولات زیادی را ایجاد کرده است که می توان در میان آنها به سرکشی به مناطق مختلف استان از جمله نقاط دور افتاده و مناطق محروم،ایجاد بازرسی عمومی و مردمی بر مسولین با تعیین شماره پیامک و پیگیری آن ،تعویض مدیران سالخورده و کم کار با مدیران جوان و پر نشاط ؛تغییر گفتمان حاکم بر مسولین به کار و تلاش در جهت رفع تبعیض و ایجاد عدالت اجتماعی؛ پیگیری مفاسد اقتصادی و زمین خواری و بازگشت دوباره زمین های به تاراج رفته به بیت المال و... نام برد.
در آخر باز هم تاکید می کنم که من نمی خواهم بگویم مدیریت استان عاری از خطاست، اما باید ضعفها و خطاها را درست تشخیص داد و بدون قصد و غرض شخصی و گروهی به پیشرفت و توسعه استان کمک کنیم چرا که ویژه خوارانی که منافع خود را در خطر می بینند در دستیابی به اهداف باطل خود از هیچ اقدامی کوتاهی نمی کنند و هرکس در راستای تحقق عدالت اجتماعی و حکومت اسلامی کم کاری و مسامحه کاری کند توجیهی نخواهد داشت.
معلومه که شما خودتون حزبی برخورد میکنین
وال این آقای استاندار تعدادزیادی از مسئولین را بخاطر حزب بازی و گروه بازی کنار گذاشتند درصورتیکه خیلی از آنها به مشکلات مردم واقف و واقعا پیگیر بودند