|
چند روز پیش برای انجام کاری به فرمانداری رفتم. ساعت 12 ظهر به درب اتاق کارمند مربوطه رسیدم؛ که از قضا تشریف داشت. از هماتاقیش سراغش را گرفتم، گفت که به نماز رفته. دیدم هنوز اذان نگفتهاند، لیکن به وضوخانه نمازخانه رفتم ولی نبود ولی اثری ندیدم. برگشتم دیدم از قضا همکارش هم رفته و درب اتاق بسته است. به یکی از قسمتها رجوع کردم و سراغ کارمند مطبوع را گرفتم، گفت که به نماز رفته، گفتم نبود، اندکی تامل کرد و گفت که مرخصی گرفته است! خواهش کردم که برگ مرخصی را ببینم، لطف کرد و نشان داد، گفتم چرا فقط یک امضا دارد و تایید مافوقش کو؟ گفت که تلفنی هماهنگ کرده! نوشته شده بود ساعت 14:30 - 12:30 ، جالب اینکه تازه ساعت 12:25 بود وجالبتر اینکه من از ساعت 12 دنبالش بودم...
بامقدمه
میرویم سر اصل مطلب. کمی به حافظهام فشار آوردم، خیلی دیر نبود، تقریبا 6 ماه پیش؛
در گیر و دار مسایل مربوط به عزل و نصب فرماندار شهرستان. روزی که همه بودیم، روزی
که به صحنه آمدیم، روزی که حرف زدیم، روزی که نوشتیم، روزی که نقد کردیم و نقد شدیم،
روزی که کازرون را نمایی دادیم و ...
آری
آن روزها را به یاد آوردم که فضای خبری، روزنامهای و مجازی شهرستان بسیار پر و تاب
بود و هر روز شاهد اخبار، مقالات و تحلیلهای جدیدی از نسل جوان شهرستان بودیم. در
جایی نوشتیم، فردا از آن ماست، جای دیگر نوشتیم که در ره عشق، جگر دار تر از صد مردیم،
و جایی دیگر هم نوشتیم که ما میتوانیم!
مثلا
جواب هم شنیدیم؛ گفتند شما از ریزشهای انقلابید، تازه به دوران رسیدهاید، شهوت قدرت
و شهرت دارید، احساساتی هستید، بی منطقید، ناآگاهید و در یک کلام، هیچ نوفهمید...
هرچه
که به پیش آمدیم، این حضور کمرنگتر و کمرنگتر شد، تا امروز که فقط گاهگاهی آن
هم به صورت پراکنده و مقطعی شاهد حضور دوستان جوانم در عرصهی تاثیرگذاری هستیم.
اما
ربط این مقدمه و بدنه؛
- اول
اینکه، ماجرای بالا کاملا واقعی بود.
- دوم
اینکه، همهی ما مانند آن کارمند، موظف به حضور در عرصه و فعالیت هستیم.
- سوم
اینکه، بعضی از ما خیلی زودتر از ساعت مقرر از صحنه بیرون میرویم.
- چهارم
اینکه، خیلی از ما، همانند آن کارمند، برگه مرخصیمان فقط یک امضا دارد و امضای
"مافوق" پای آن نیست!
بعضی
وقتها خودم هم شک میکنم که شاید واقعا همه از روی جوگیری و سهمخواهی و لجبازی بوده
ولی بازهم میگویم نه؛ ما همان نسل جوانیم که ثابت کردیم...
آیا
وقت آن نرسیده که به همهی شبهات پاسخ دهیم؟ یکبار بیاییم و بیشتر بمانیم؟ بمانیم
و فردا را بسازیم؟