
نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران که برپایه مردم سالاری دینی شکل گرفته است. در سی و چندساله عمر بابرکتش شاهد برگزاری انتخاباتهای مختلف و متعددی بوده است. اگر تناسب ببندیم می بینیم هر ساله یک انتخابات در کشور برگزار شده و حکومت به آرای عمومی ملت رجوع کرده و ملت نیز با درصدهای بسیار بینظیری از آن استقبال کرده اند.
در این میان نیز احزاب و گروههای مختلفی به این امر کمک کرده اند. اما چیزی که این جا مهم است خودجوش بودن مردم در برگزاری انتخابات و تبلیغات آن است. در بسیاری از این انتخابات احزاب نقشی نداشته و مردم آنها را اداره و برگزار می کرده اند و به تبع آن نتایجی بی نظیر در سطح دنیا داشته که کشورهای مدعی دموکراسی با آن احزاب قدرتمند نتوانسته اند این نتایج را خلق کنند.
متاسفانه احزاب در ایران با اسم اسلامی گاهاً با ایدئولوژی اسلامی اما با رویکرد غربی اداره می شوند و این با جامعه ایرانی اسلامی منافات دارد. برخی احزاب هم در ایران وجود دارند که بطور فصلی فعالیت می کنند و فقط در ایام انتخابات نامشان برجسته می شود.
برخی احزاب هستند که فقط 5 تا 10 نفر عضو دارند و هیاهو برپا می کنند. در این میان احزابی هم هستند که بر اساس دولت ها شکل می گیرند. حزب کارگزاران سازندگی که از طرف اعضای ستاد و اطرافیان آيت الله هاشمی رفسنجانی در دولت پنجم به وجود آمد که اکثریت قریب به اتفاق ایشان از اعضای ستاد و وزرا و استانداران این دولت بودند.
حزب مشارکت ایران اسلامی که متشکل از اعضای ستادخاتمی و دولتمردان دولت هفتم بود به وجود آمد. اما انتخابات نهم که برگزار شد. عملکرد این احزاب و جریانها باعث شد مردم در تیرماه 84 به فردی روی آورند که هیچ یک از احزاب سیاسی مطرح و فعال او را به عنوان فرد اصلح معرفی نکرده بودند.
محمود احمدی نژاد نیز نسبت به احزاب سیاسی موجود کشور انتقادات صریحی داشت. حتی پس از روی کار آمدن دولتش سخنی بحث برانگیز نمود که: احزاب در امور کشور دخالت نکنند. اما با این حال حبیبالله عسگر اولادی دبیر سابق حزب موتلفه اسلامی در این رابطه گفت: رئیس جمهور به هیچ وجه معقتد نیست احزاب فعالیت سیاسی نکنند بلکه گفته احمدینژاد مبنی بر عدم دخالت احزاب در امور جاری مملکت است که کاملا صحیح فرمودهاند.
از آنجا که دکتر احمدی نژاد پایبند به تحزب گرایی نبود، لذا مجموعه اعضای ستادی ایشان بعد از انتخابات ریاست جمهوری دوره نهم به دنبال تشکیل حزب نرفتند، چرا که از اول هم هدفشان این نبود. اکثریت این افراد جوانان پرشور حزب اللهی بودند که بر اساس گفتمان و آرمانهای انقلاب، امام و رهبری در صحنه حاضر شدند و فقط برای معرفی یک چهره انقلابی و مکتبی به مردم در این راه وارد شدند و نه تصاحب قدرت یا پیروزی در انتخابات. این نیت خالصانه همراه با باورهای انقلابی بود که باعث شد کاندایدای مورد نظرشان اقبال مردمی پیدا نماید و به لقب «رئیس جمهور مردمی و مکتبی» از سوی مقام معظم رهبری معرفی شود.
در دولت نهم به دلیل عدم سهم خواهی اعضای ستادهای ایشان و اعتقاد به این مسئله که بعد از انتخابات ستادها رسمیتی ندارند، ردههای دوم و سوم و... دولت به دست کسانی افتاد که در آن انتخابات در ستادهای دیگران فعالیت می کردند. این مسئله تا آنجا پیش رفت که حتی برخی از وزرا و استانداران و فرمانداران رؤسای ادارات از ستاد آيت الله هاشمی رفسنجانی که به عنوان ستاد رقیبش به شمار می رفت، انتخاب شد. تفاوت فاحش سرعت خدمت احمدی نژاد با مدیران میانی و اجرایی باعث شد بسیاری از مصوبات سفرهای استانی ایشان تا پایان دولت اجرایی نشود.
اکثریت احزاب اصولگر در انتخابات دهم ریاست جمهوری با توجه به تأییدات و حمایت های مقام معظم رهبری (مدظله) از دولت نهم و پیش بینی پیروزی احمدی نژاد (در دوره نهم پیش بینی پیروزی ایشان را در نظر سنجی ها نفی می کردند) رو به سوی ایشان آوردند. از طرفی سهم خواهی برخی احزاب به دلیل حمایت از ایشان و کارنامه ضعیف یا متوسط برخی از اعضای این احزاب که در دولت نهم مسئولیت داشتند باعث شد که رویکرد دولت دهم به سمت جوانگرایی با سرعت بیشتری انجام شود. گرچه در برخی از استانها از همان دولت نهم جوانگرایی در مدیران بوجود آمد. اما در بسیاری از استان ها این رویکرد ضعیف بود که از آن جمله استان فارس بود. در این استان که بیشتر مناصب را افرادی در دست داشتند که مخالف جریان اصولگرایی بودند و یا افرادی که در ستادهای رقبای اصولگرای احمدی نژاد بودند.
در این مدت چهارساله اعضای ستادهای احمدی نژاد (به معنای حقیقی نه حقوقی آن) در انزوا قرار داشتند و جهت حفظ وحدت و پیشبرد اهداف دولت نهم سکوت را پیشه ساخته بودند. اتفاقی که در دولت دهم در استان فارس افتاد، انتصاب جوانی به نام دكتر روح الله احمدزاده متولد57 با همان آرمانهای 57 بود. رویکرد مدیریتی ایشان یک رویکرد غیر حزبی و جوانگرایانه در استان بود که برای تحقق شعار عدالت طلبی و آرمانخواهی جهت پیشبرد اهداف دولت دهم پا به این عرصه مهم گذاشت.
استفاده از نیروهای جوان حزب اللهی و متخصص و نگاه غیر حزبی در مدیریت و مبارزه جدی با مفاسد باعث شد فشارهای بسیاری حتی از درون اردوگاه اصولگرایان استان بر ایشان وارد شود.
کسانی که به خاطر تلاش و زحمات همین جوانان حزب اللهی در ستاد احمدی نژاد قریب به چهارسال در دولت نهم مناصب دولتی را در دست گرفتند و کمترین تلاشی برای روی کار آمدن آن دولت داشتند، امروز به خاطر کنار رفتن و بر سرکار آمدن همان جوانان هیاهو بپا کردند. تا زمانی که در قدرت بودند و اهمیتی به همین جوانان حزب اللهی نمی دادند، این جوانان دولت را اصولگرا و مردمی می دانستند و باز هم در انتخابات دهم تلاش مضاعفی را برای روی کارآمدن این دولت از خود نشان دادند و لب به اعتراض نگشودند که چرا دولت نهم سهم ما را نداد! اما همین افرادی که مناصب را در اختیار داشتند تا زمانی که در قدرت بودند دولت احمدی نژاد دولتی مردمی و محبوب و مقتدر بود اما همین که قدرت را از دست دادند این دولت ....
در کازرون ما به خاطر یک تغییر و جوانگرایی ستاد احمدی نژاد زیر سوال می رود، حتی توسط نشریه ای که صاحب امتیازش در دولت همین احمدی نژاد مسئولیت گرفت و 4 سال به طول انجامید و رکورد زمانی مسئولیت فرمانداری در کازرون را کسب کرد، مورد تهاجم و انتقاد قرار می گیرد.
این سوال برای نگارنده بوجود آمده که ستاداحمدی نژاد در کازرون یا استان یا... چه کرده که باید مورد هجمه دوستان اصولگرای خود واقع شود؟ آیا با وجودی که فرماندار دولت نهم در کازرون کاندیدای این گروه نبود ، با ایشان همکاری و تعامل صمیمانه نداشتند؟ گرچه مرام نامه و اساسنامه و خط مشی اعضای ستاد احمدی نژاد چیزی جز منشور اصولگرایی که مقام معظم رهبری (مدظله) آنرا تبیین نموده اند نیست اما دوستانی که خود را اصولگرا می دانند باید بگویند آیا این حملات و انتقادات مخرب در چهارچوب منشور اصولگرایی می گنجد؟ چرا دوستان ما به دنبال حذف اعضای ستاداحمدی نژاد هستند؟ چرا اگر ستاد را مربوط به زمان انتخابات می دانند در اعتراض خود به تغیر فرماندار از نام ستاد احمدی نژاد برعلیه استاندار بیانیه می نویسند و پارچه نویسی می کنند؟
كازرون نما از مقالات تمام صاحب نظران كازروني با گرايشات مختلف فكري و سياسي استقبال ميكند.
از نوشته پراز اشکال ویراستاری شما متشکرم.
من عضو حزب موتلفه اسلامی نیستم.اما به کلیت این حزب و اهداف مقدس آن علاقه مندم و ارادت ویژه برای شهدا و مبارزان آن دارم.
اما انتقادات صریحی نیز به عملکرد برخی از اعضای آن در کازرون دارم.
احمدی نژاد در دوره دهم مورد حمایت موتلفه بوده و ایشان خود را وابسته و مدیون هیچ گروه و حزبی نمی داند.فقط به رهبری و مردم مدیون است و بس.که اگر جز این باشد احمدی نژاد ، احمدی نژاد نیست!!!!
با تشکر/ صحرابان