پایگاه خبری کازرون نیوز | kazeroonnema.ir

کد خبر: ۳۷۲۱
تاریخ انتشار: ۲۴ دی ۱۳۸۸ - ۰۷:۲۶
احسان درخشنده
بي شك امروزه جايگاه سينماي ايران، جايگاه مهم و قابل احترامي در بين سينماي كشورهاي دنياست . سينمايي كه به رغم همه ي كمبودها و فراز و نشيب هايش به واسطه ي  داشتن سينماگراني خوشفكر و خلاق توانسته درحافظه ي مردم جهان از شرق تا غرب ماندگار شود و اغلب جوايز مهم سينمايي دنيا را از كن تا ونيز و از برلين تا لوكارنو را از آن خود نمايد. اما سينماي ايران، مدتي است كه پس از گذراندن يك دوره ي ركورد نسبي، با ظهور فيلمسازاني جوان و با استعداد، بار ديگر به شكلي پر رنگ در عرصه هاي جهاني خودنمايي مي‌كند. فيلمسازاني چون اصغر فرهادي، عبدالرضا كاهاني، سيدرضا ميركريمي و... كه هر يك با سبك و نگاه خاص خود به سينما، ادامه دهنده‌ي اين درخشش دوباره اند.
 
از حدود 13 سال پيش كه كاهاني را در كسوت يك بازيگر ملاقات كردم تا به امروز فرصتي دست نداده بود تا يكديگر را از نزديك ببينيم و او در ذهن من به عنوان يك بازيگر با استعداد ثبت شده بود، اما او در اين سال ها آرام آرام مسير حرفه اي خود را تغيير داد و دنياي بازيگري را رها كرد و قدم در مسير فيلمسازي گذاشت. كاهاني پس از سال ها كسب تجربه و ساخت فيلم كوتاه، پا به عرصه ي فيلمسازي حرفه اي گذاشت و در اين مدت 4 فيلم بلند ساخت . او در ابتداي فيلمسازي حرفه اي خود، دو فيلم با حضور « بيست » را ساخت كه علي رغم جلب رضايت منتقدين، هيچ كدام رنگ پرده را نديدند، اما كاهاني با پشتكار و اعتماد به نفس فيلم بعدي خود را « آدم » و « آنجا » بلند سوپراستارهاي سينماي ايران ساخت كه اين بار مزد پشتكار خود را گرفت واين فيلم به خوبي ديده شد و جوايز بين المللي زيادي ازجمله ديپلم افتخار بهترين كارگرداني بيست و هفتمين جشنواره بين المللي فيلم فجر ،جايزه ويژه هيات داوران چهل و چهارمين دوره جشنواره فيلم كارلوويواري و تنديس نقره اي دومين فيلم برتر هفدهمين دوره جشنواره فيلم دمشق براي اين فيلم دريافت كرد.
 
او هم اكنون آخرين فيلم خود را به نام هيچ به پايان رسانده است و در سن 36 سالگي يكي از استعدادهاي نو ظهور سينماي ايران به حساب مي آيد. كاهاني به همراه دكتر محمد عارف (دوست و يار قديمي‌اش) و مهران احمدي (بازيگر و دستيارش) در جلسه ي نقد و بررسي فيلم بيست در دانشگاه آزاد اسلامي كازرون حاضر شدند. در فضايي صميمانه با اين كارگردان و همچنين دكتر محمد عارف گفتگويي انجام داده‌ايم كه توجه شما را به خواندن اين مطلب جلب مي‌نماييم.
 
لطفا خودتون رو معرفي كنيدو بگيد كه اصلاً چطوري وارد دنياي هنر و به خصوص سينما شديد ؟
 
من عبدالرضا كاهاني، متولد 1352 نيشابور، در روستايي به نام كاهان . زماني كه كمتر يك سالم بود با خانواده ام به شهر نيشابور اومدم و در واقع بزرگ شده ي شهر نيشابور هستم. از دوره‌ي ابتدايي به تأتر علاقه مند شدم و از اواخر راهنمايي و اوايل دبيرستان شروع به كار تأتر كردم و خُب، عناوين زيادي هم توي سطح شهر و استان به دست آوردم، بعد از اون به دانشگاه آزاد اراك رفتم و ليسانس بازيگري گرفتم و پس از اون فوق ليسانس كارگرداني خوندم اما نگرفتم و در مرحله ي پايان نامه مجبور به انصراف شدم، به اين دليل كه مادرم تصادف كرد و به رحمت خدا رفت، قبل از اون هم برادرم رو در يك واقعه‌ي مشابه از دست داده بودم. اين بود كه ديگه حوصله ي ادامه تحصيل نداشتم و دانشگاه رو در مقطع پايان نامه رها كردم .
 
يه مدتي كارشناس سينمايي بنياد سينمايي فارابي و مركز گسترش سينماي مستند و تجربي بودم و درعين حال فيلمنامه هم مي نوشتم كه اولين فيلمنامه ام «سفر به شرق » بود كه ساخته شد. آقاي سعيد حاجي ميري تهيه كننده‌ي اون فيلم بود و فيلم اول يك فيلمساز بود به نام آقاي سيد مهدي برقعه اي بود. من دراين مدت فيلم كوتاه و فيلمهاي مستند مي ساختم براي اين كه تجربه به دست بيارم و بتونم فيلم سينمايي بسازم .
 
بالاخره هم يه فيلم سينمايي ساختم به نام «رقص با ماه» كه متأسفانه به دليل اختلافاتي كه با تهيه كننده داشتم اون فيلم ناتمام موند و توي مرحله ي تدوين به دستور تهيه كننده متوقف شد و بيرون نيومد.
 
به نظرم حامد بهداد توي اون فيلم نقش فوق العاده اي رو بازي كرده، نقش يه جوون كوري كه توي روستا كار موسيقي مي كنه. اون فيلم رو عباس كيارستمي خيلي دوست داشت و خيلي سعي كرد كه با سفارش به اهالي سينما، فيلم از اون وضعيت دربياد و البته خيلي ها هم به كمك اون فيلم اومدن از جمله رخشان بني اعتماد، جهانگير كوثري و امير سماواتي، ولي متأسفانه تهيه كننده راضي به همكاري نشد، به هرحال من اون فيلم رو خيلي دوست دارم و اميدوارم كه بتونم دوباره بسازمش . اون فيلم قرار بود اولين فيلم سينمايي من باشه كه در نهايت نشد. منم موقتاً فراموشش كردم . پس از اين، فيلم اولم «آدم» را ساختم و بعد از اون فيلم «آنجا» رو ساختم كه هر دوي اين فيلم ها متأسفانه اجازه نمايش ندارند، بالاخره سال گذشته فيلم بيست كه هم اكران شد و هم خوشبختانه مثل اون دو فيلم قبل در فستيوال هاي زياد و شايد بهتره بگم زيادتري شركت كرد .
 
الان هم كه در خدمت شما هستم آخرين فيلمم به نام « هيچ » چهارمين فيلم سينمايي ام ميشه در مرحله ي موسيقي و صداگذاري هست.
 
شايد خيلي جالب باشه كه فردي كه رشته بازيگري خونده و بيشترين تمركزش روي تأتر بوده به سمت سينما كشيده بشه، اولين جرقه هاي فيلم سازي از كجا درذهن شمازده شد؟
 
من زماني كه تأتر كار مي كردم با بچه هايي كه سينما درس مي خوندن در ارتباط بودم و اون ها به من مي‌گفتند براي اين كه تو سينما رو بفهمي، بايد سينما رو بخوني ولي من هميشه يه مبارزه‌ي كلامي باهاشون داشتم و مي گفتم ما در تأتر دكوپاژ داريم، بازيگري اصيل داريم، ما در تأتر حتي فيلم برداري داريم كه كارگردان با تأكيداتي كه روي صحنه انجام مي‌دهد مي تواند به تماشاگر كلوز آپ ،لانگ شات و... را نشان دهد. و من اين ها رو خوب حس مي‌كردم. ضمن اين كه تأتر چيزاي ديگه اي داشت كه سينما نداشت. به علت علاقه ي زيادي كه به بازيگري داشتم اين كار منو بيشتر ارضا مي كرد ولي هميشه توي پس زمينه ي ذهنم اميد به اين كه توي سينما كار كنم بوده .
 
بهتره بگم علاقه ام و سليقه ام تغيير كرد و در حالي كه بازيگر بدي هم نبودم احساس مي كردم بازيگري ديگه ارضام نمي كنه، بنابراين به سمت نوشتن رفتم و به شكل جدي پيگيري كردم و البته اينو هم بايد بگم كه من اين قدر جديت دارم كه اگه كاري رو بخوام به طور جدي ادامه بدم، با مبارزه بهش مي‌رسم و در واقع دغدغه هاي من شد كارگرداني و نويسندگي.
 
توي حرفه بي رحم سينما مخصوصاً سينماي حرفه اي كه معمولاً جوون ها اولين اشتباهشون شايد آخرين اشتباهشون باشه، شماچطور تونستيد دوام بياريد،رشد كنيد و پله پله بالا بياييد، دليل اين موفقيت رو در چه نكته اي مي‌بينيد ؟
 
من آدمي هستم كه نه پشتوانه ي مالي قوي دارم و نه در واقع كساني رو دارم كه مثل خيلي ها منو حمايت كنن ، بنابراين از كودكي ياد گرفتم براي به دست آوردن چيزايي كه مي خوام روي پاي خودم وايسم و دايم مبارزه كنم . اگر مي‌بينيد كه 4 تا فيلم سينمايي در ظرف 4 سال ساختم به دليل اينه كه تو اين مدت هيچ كار ديگه اي نكردم در تمام سال من تنها تفريحي كه دارم اينه كه يا بنويسم يا سر فيلم برداري باشم و به كاري كه مي خوام انجام بدم فكر كنم . اينه كه طبيعيه كه سالي يه فيلم بسازم . نه ذهنم رو درگير تلويزيون مي كنم و نه تأتر . عليرغم اين كه پيشنهادهاي زيادي هم دارم، ترجيح مي دم متمركز و فوكوس روي كار خودم سينما باشم و به چيزاي ديگه فكر نكنم. از طرف ديگه بايد امورات زندگيم رو هم بگذرونم . اما نمي خواهم هنرم رو بفروشم.
 
معمولا درتقسيم بندي فيلم ها ،گروهي ازفيلم ها رابه اسم فيلم هاي مخاطب پسند وگيشه مي شناسند و گروهي ديگر را به اسم فيلم هاي هنري يا مخاطب خاص . به نظرمن فيلم هاي شما بيشتر به اون سينماي هنري تنه مي زنه كه مخاطب هاي خاص تري دارن و شايد مخاطب عام ارتباط كمتري با اونها برقرار كنه، شما اصولا اين حرف رو قبول داريد؟
 
من صحبت شما رو هم قبول دارم و هم قبول ندارم . اون جايي رو كه مي پرسيد قبول داريد رو قبول ندارم، اون بخشيش رو هم كه مي خوام بگم يعني چي كه قبول نداري، رو قبول دارم ! من خودم كاري به القاب و عناوين ندارم به نظر من اين وظيفه ي منتقدينه كه بعد از اين كه فيلم رو مي بينن و تقسيم بندي مي كنن به خصوص وظيفه ي سياستگذاران فرهنگي، سياسي، هنري هست كه يك آمار سالانه داشته باشند تا متوجه بشن چقدر فيلم اجتماعي و چقدر فيلم خانوادگي داشتن؟
 
بنابراين طبيعيه كه براي بودجه ي سال آينده شون تقسيم بندي مي كنن. پس فيلم ساز يه چيزي به ذهنش رسيده، فارغ از همه ي اين مسايل، اگر از اول تصميم بگيره، يه فيلم ديني بسازم يا يه فيلم اجتماعي، به نتيجه اي نمي رسه . از طرفي هر جا كه انسان وجود داره، اجتماع وجود داره، كلام وجود داره، خانواده وجود داره، بنابراين يك فيلم مي تونه همزمان، اجتماعي باشه و هم مي تونه تماشاگر كمي داشته باشه، كه اين جور وقت ها مي گن خاصه، نمي دونم چرا؟! مي تونه تماشاگر زياد داشته باشه كه مي گن عامه، باز نمي دونم چرا؟ چرا اين ها خاص مي شن، اونا عام ، من خيلي خودم رو درگير اين واژگان نمي كنم. چيزي كه برام مهمه اينه كه سينما يك صنعت فرهنگيه، ما بايد مراقب اين صنعت باشيم كه شكست مالي نخوريم و روي پاي خودمون باشيم و البته اين كه به هر قيمتي هم نفروشيمش . چون سينما نام هنر رو داره يدك مي كشه.
 
من مخالف اون هايي هستم كه مي گن فيلم بسازيم كه گيشه رو به دست بياريم. من مي گم فيلم بسازيم كه اثر بذاريم و براي اين كار بايد بلد باشيم كه چطوري تأثير بذاريم. براي همينه كه مجموعه‌ي فيلم هاي داريوش مهرجويي و رخشان بني اعتماد رو دوست دارم . اين فيلمهاهم اين طرف قابل توجه اند هم اون طرف . اخيراً اصغر فرهادي رو هم دوست دارم . من در هر دو فضا فيلم ساختم . فيلم هايي ساختم از جنس اين كه تماشاگر كمي داشته باشه كه مي گن خاص . و هم مثل فيلم بيست كه مخاطب گسترده تري داشته كه مي گن عام. ولي سعي مي كنم در گير واژگان نباشم.
 
شما به سينماي كدام كشور بيشتر علاقه منديد؟
 
من سينماي ايتاليا رودوست دارم، ولي سينماي خودمون رو خيلي بيشتر دوست دارم . من هر كشوري كه رفتم، سالن هاي سينمايي كه فيلم ايراني رو داشته نمايش مي داده ( نه تنها فيلم هاي خودم، بلكه فيلم بقيه فيلم سازها كه اسم ايران رو يدك مي كشيده) مي ديدم كه اون سالن تمام صندلي هاش پر بوده، و توي همه ي اون فستيوال ها من خيلي ها رو مي ديدم كه جايزه هم بردن ولي نصف سالن هم به زور پر شده و اين زحمت ساليان، آدم هاي مثل سهراب شهيدثالث، مثل عباس كيارستمي، مجيد مجيدي، جعفر پناهيه، اون ها براي اين سينما خيلي زحمت كشيدند.
 
سينماي ايران اونقدر در خارج از كشور آبرو و عزت داره كه وقتي مي بينن كه ايران، فيلمي توي فستيوالي داره، حتي اگه اون فيلم كار يه كارگردان جوان و ناشناس هم باشه سالن اون سينما مملو از جمعيت مي شه در حالي كه اين اتفاق براي خيلي فيلم هاي ديگه نميفته . اين امتياز بزرگيه كه بايد مراقب باشيم از دستش نديم، ما هميشه چيزايي رو كه داريم راحت از دست مي ديم و وقتي از دست داديم هرچي تلاش مي كنيم ديگه به دستش نمي‌آريم...
 
شما كارگردانان بزرگي مثل كيارستمي، پناهي، مجيدي رو نام برديد كه براي شناسوندن سينماي ايران در دنيا تلاش كردند، حالا كه امروز شما هم يكي از فيلمسازاني هستيد كه داريد راه اونها را ادامه مي ديد چه احساسي داريد ؟
 
البته واقعيت اينه كه كسي جاي كسي رو تنگ نمي كنه و من قرار نيست راه كسي رو ادامه بدم اصلا من در اين حدها نيستم كه بتونم راه كسي رو ادامه بدم . همين كه بتونم فيلم خودم رو بسازم و روي پاي خودم بايستم كار بسيار بزرگي در اين دنياي وانفسا كردم . من بيشتر علاقه دارم كه زندگي خودم رو بكنم و اون چيزي رو كه توي ذهنم است رو به تصوير بكشم و سعي كنم به جاي اين كه تقليد كنم، ياد بگيرم يعني من علاقه مندم كه بارها و بارها سينماي كيارستمي رو ببينم ، ولي علاقه مندم كه تقليد نكنم و ياد بگيرم .
 
لحظاتي از اون سينما را شايد به طور ناخودآگاه استفاده كنم اما به شدت دوست دارم كه اُرجينال باشم. براي ارجينال بودن زور نمي زنم كه چه جوري مي شه اُرجينال بود، سعي مي كنم. بيشتر به خودم فكر كنم . هر آدمي اگه سعي كنه بيشتربه خودش فكر كنه و به درون خودش نگاه كنه حتما چيزهاي تازه اي براي دنيا خواهد داشت. زماني كه ما هِي به ديگران نگاه مي كنيم، ناخودآگاه تقليد مي كنيم و فيلممون كليشه‌اي مي‌شه. اگر هر آدمي قبول داشته باشه كه با آدم ديگري فرق داره، اون آدم هنرمند مي شه و از درون خودش چيزهايي رو به ديگران منتقل مي كنه بنابراين اين قدر شبيه هم نمي شيم.
 
ما متأسفانه دچار كليشه و تقليد شديم و اصلاً حواسمون نيست اين چيزهايي كه ياد گرفتيم از كجاست. من تحقيق كردم، تحقيق روانكاوانه كردم كه ما از رو دست همديگه تقلب مي كنيم و آدم زماني تقلب مي كنه كه به خودش نگاه نكنه.
 
شما در فيلم هاتون بيشتر به دنبال نشون دادن كدام بخش از جنبه‌هاي زندگي هستيد ؟
 
مرگ و زندگي، براي من شادي و عزا خيلي مهمه، دلم مي خواد كه در فيلم هام حتي اگر كسي مي ميره اين مرگ اونقدر وسيع و گسترده باشه كه بيشتر بوي زندگي بده تا بوي نيستي، اگر اعتقاد داريم كه هيچ چيز از بين نمي ره و اين زندگي ادامه داره ، ما بايد به اين عقيده احترام بذاريم و من سعي مي كنم به مقوله ي مرگ به شكل زندگي نگاه كنم، به شكل ادامه ي حيات .
 
معمولاً تو فيلم هاي من اگه يه نفر بميره، رستگارانه و اميدوارانه مي ميره. همچنين من دوست دارم فيلم هام در فضاي تنگ، اتفاق بيفته و سريع لوكيشن عوض نكنم، چون مي دونم و آدم ها رو ديدم، بارها و بارها تو زندگي ديدم كه دور هم وقتي مي شينن ساعت ها درام اتفاق مي افته، فضاي دراماتيك به وجود مي ياره بدون اين كه لوكيشن عوض بشه و بدون اين كه بي خود و بي جهت از اين اتاق به اون اتاق برن و اين قدرت يك كارگردان و فيلم نامه نويس رو مي رسونه كه بتونه در يك فضاي كوچيك قصه ي جذّابي رو با آدم هاي مختلف مطرح كنه و تماشاگرش رو حفظ كنه. من دوست دارم توي روند كارم اين موارد رو حفظ كنم. ضمن اين كه به شدت دلم مي خواد به زندگي نزديك بشم . به زندگي باور پذير، بدون تقلب، بدون ريا و اساساً يه وقتايي فكر مي كنم كه سينمايي كه خيلي وقت ها قراره ما رو به شدت سرگرم كنه، سينماي تقلبي و دروغيه. بي‌خود نيست، برخي فلاسفه با سينماي فانتزي و در واقع با خيال پردازانه مشكل دارن و مي گن يه جور شركه . اما بهتره با زندگي مردم با رجوع به زندگي مردم، با خود مردم حرف بزنيم نه با تخيلات دروغين.
 
در فيلمي مثل بيست كه فيلمي رئاليستي  است، شما برخلاف اغلب كارگردانان سينماي ايران، سراغ نابازيگر نرفته ايد و برعكس از تركيب بازيگران سرشناسي مثل پرويزپرستويي، عليرضاخمسه، مهتاب كرامتي و . . . استفاده كرده ايد كه اتفاقا بسيارخوب هم جواب داده،شما براي نزديك كردن اين بازيگران با فضاي ذهني خودتان چكاركرديد؟
 
ماقبل از اين كه فيلم برداري رو شروع بكنيم ، ساعت ها تمرين مي كنيم و حتي قبل از هر پلاني كه بخواهيم بگيريم باز ساعت ها تمرين مي كنيم كه به اون هسته ي اصلي زندگي باور پذيرانه دست پيدا كنيم . من علاقه مندم كه با هنرپيشه هايي كار كنم كه اون ها بيان به خدمت فيلم، نه به خدمت ديده شدن خودشون و نه به خدمت اين كه توي فيلم قهرمان باشن، به خدمت زندگي فيلم دربيان و مي دونم بازيگران خيلي دوست دارن كه اين اتفاق بيفته و اين رو از پيش توليد فيلم مي فهمن، مي فهمن كه قراره توي فيلمي بازي كنن كه اون فيلم فضاي قهرمانانه نداره، فضاي زندگي داره نه فضاي اسطوره اي كه بازيگر توش مهم باشه . من اون فيلم ها رو اصلاً درك نمي كنم. من فكر مي كنم بازيگر موظفه كه نقش هاي مختلف رو بتونه واقعي ايفا كنه، واقعي يعني اين كه اين قدر در اون نقش حل بشه كه شما سريعاً فراموش كني كه فلان بازيگره كه داره بازي مي كنه و درگير شخصيتي كه داره اينجا بازي مي كنه بشي . چون مردم ما كار جدي از عليرضا خمسه نديدن به محض اين كه چهره اش رو مي بينن مي خندن،. ولي درخارج از ايران اين اتفاق نمي افتد چون نمي شناسنش كه عليرضا خمسه كٌمدينه بازيگرهاي ما مثل بازيگران هاليوود جهاني نيستن كه تمام آدم ها از شهر و روستا اونها روبشناسن، فيلم از مرز كه رد مي شه براي اون ها حكم نابازيگر رو داره.
 
در جشنواره ها ، اونها فكر مي كنند كه فيلم هاي ايراني دايماً با بازيگر آماتور و از كوچه و خيابان ساخته مي شه اما در فستيوال كارلو و يواري خوشبختانه خانم كرامتي با من بودن و اون ها چهره ي واقعي اين بازيگر رو ديدن . من به اونها گفتم شما فكر مي كنيد تمام آدم هاي كوچه و خيابان ما اين شكل اند . ايشون بازيگره، و براي بازي تو اين فيلم گريم شده. من انتظارم از بازيگر اينه كه خودش رو با شرايط جديد وفق بده و درگير فيلم برداري بشه، درگير تمرين بشه، درگير كشف شخصيت بشه و به نظر من بازيگري يعني همين، نه اين كه چهره اي زيبا داشته باشه و بتونه راه بره و فيلم بردار دايماً از اون كلوزآپ هاي زيبا بگيره و مردم بيان تو سالن پول بدن كه چهره ي زيبا رو تماشا كنن، چهره ي زيبا رو مي شه جاهاي ديگه هم تماشا كرد، كسب درآمد رو مي شه با كارهاي ديگه هم انجام داد . سينما وجاهت خودش رو داره. مثل خيلي از كارها كه وجاهت داره و ما بايد اون وجاهت رو حفظ كنيم وگرنه به اين حرفه ظلم كرديم . اگر بخواهيم پول دربياريم كارهاي زياد ديگري مي تونيم انجام بديم، اما سينما عشق مي خواد، علاقه مي خواد، سينما دست و پنجه نرم كردن با مشكلات مي خواد، مبارزه مي خواد.
 
اتفاقاً سينما از يه مرحله‌اي به بعد تو بايد سعي كني خيلي كارها رو انجام ندي. برعكس اين كه توي شروع سعي مي كني كاري انجام بدي، از يه مرحله به بعد بايد تلاش كني اون كارها رو ديگه انجام ندي. بايد خيلي از اين مسايل رو رعايت كنيم تا به سينما ظلم نكنيم.
 
شما در اختتاميه ي جشنواره ي فيلم فجر سال گذشته گفتيد كه من براي ساخت فيلم بيست به پرويز پرستويي مديونم ،چرا؟
 
من سرمايه گذار فيلمم رو از دست دادم . در مرحله‌ي پيش توليد،ناگهان سرمايه‌گذار غيبش زد، اصلاً نبود و قائدتاً فيلم بايد متوقف مي شد. اما پرويز پرستويي اجازه نداد اين اتفاق بيفتد. ما قبلاً با هم كار نكرده بوديم اما اون يه فيلمنامه از من خونده بود و با من آشنا شده بود و گفت : حيفه كه اين فيلم ساخته نشه و خودش تلاش كرد براي فيلم سرمايه گذار پيدا كرد . فيلم هاي من جمعي و گروهي پيش مي ره، از اون جايي كه پرستويي احساس كرد، فيلمي كه قراره مهم باشه داره به راحتي از دست مي ره، سعي كرد و از طريق دوستانش سرمايه گذار پيدا كرد . براي همين من گفتم : مديون ايشونم چون اگه ايشون نبودن فيلم ساخته نمي‌شد.
 
قصد داريد در مسيري كه براي فيلمسازي خودتان ترسيم كرده ايد به كجا برسيد و امروز كجاي اين مسير قرار داريد؟
 
من خيلي درگير آينده نيستم . روحيه ام اين جوريه كه بيشتر به امروز فكر مي كنم اين كه اگه امروز مي خوام يه فيلم بسازم چه طور مي تونم فيلمي موندگار بسازم . اگه بخوام به آينده فكر كنم بايد به مرگ هم فكر كنم و وقتي به مرگ فكر كنم، فكر مي كنم كه اصلاً نبايد كار كنم. اينه كه همه چي يواش يواش پيش مي ياد. همون طور كه الان رو توي 5 سال قبل سخت مي شد تصور كرد ، آينده هم خيلي سخت مي شه تصور كرد . بهتره آدم سرش رو بندازه پايين و بعد كارش رو درست انجام بده و با وقايع جلو بره و در لحظه تصميم درست بگيره . دنيا، دنياي لحظه اي شده يعني شما هر روز شاهد اتفاقات جديديد . هيچ كس نمي تونه از فرداش درست حرف بزنه . بايد ببينيم تو فردا چه اتفاقي مي افتد. فردا مي شه تصميم هاي درست تري گرفت.
 
و در پايان توصيه اي براي فيلم سازان جواني كه درشهرهايي مثل كازرون فعاليت مي كنن.
 
من به هيچ كس توصيه اي نمي كنم ، پيشنهاد هم نمي دهم اهل نصيحت كردن هم نيستم . اما خوندن اين مصاحبه شايد به اون ها بگه كه دنبال آدم هاي ديگه نباشند، دنبال روحيه ي خودتون باشيد . روحيه ي خودتون رو كشف كنيد و اون رو به ديگران هديه بديد . شايد اين مصاحبه ي من چيزهايي ديگه اي هم داشته باشه، اين ها اسمش نه نصيحته، نه توصيه، نه پيشنهاد ولي توي دلش يه سري حر ف ها داره كه در واقع ممكنه به درد اون ها بخوره .
 
خب بالاخره من تو فضاي حرفه اي دارم فيلم مي سازم و اون فضا هم تجربه كردم، او ن ها چشمشون بايد به اطراف خودشون باشه، اگه بخوان به پايتخت فكر كنن و اگه ، هي بگن اين جا هيچي نداره، - اينو براي بچه هاي تأتر هم مي‌گم - چون تو همين يكي دو روزي كه اينجام بارها و بارها اين چيزها رو شنيده ام. اگه بخوان فكر كنن بيان تهران مي شن هنرپيشه ي سوپر استار يا اين كه به سرعت مي شن داريوش مهرجويي قطعاً فكر اشتباهيه .
 
دنيا، دنياست، دوربين دوربينه، با همين دوربين هاي خونگي ميشه تو يه وجب جا فيلم ساخت، انديشه است كه بايد درست باشه، انديشه هم پايتخت و روستا، شهر، آمريكا، اروپا نمي شناسه. يك انسان هيچ فرقي با انسان ديگه نداره و هر جا انسان باشه قدرت وجود داره . اون مي تونه با دوربين هاي كوچولو ايده اش رو به ديگران منتقل كنه ،البته نه اين كه بگم تهران رفتن بده، ولي من به تهران فكر نكردم . من يه دفعه ديدم توي تهرانم.
 
تو الآن اينجايي، زنده اي، فيلم بساز، هِي نگو ندارم، پول ندارم ، براي كي فيلم بسازم. اين حرف ها، حرف هايي هست كه زمان رو از بين مي بره و آدم يه دفعه مي بينه 50 - 40 سالشه . همه ي موهاش سفيد - شده شده و كاري نكرده . بهتره سريع مشغول كار بشن. و فكر كنن بهترين جاي دنيا دارن زندگي مي‌كنن. فكر كردن كه عيب نداره !!
 
منبع: هفته نامه سلمان
 
 
مطالب مرتبط :
نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
مخاطبین محترم؛
۱) کازرون نما، معتقد به آزادی بیان و لزوم نظارت مردم بر عملکرد مسئولان است؛ لذا انتشار حداکثری نظرات کاربران روش ماست. پیشاپیش از تحمل مسئولان امر تشکر می کنیم.
۲) طبیعی است، نظراتي كه در نگارش آنها، موازین قانونی، شرعی و اخلاقی رعایت نشده باشد، یا به اختلاف افكني‌هاي‌ قومي پرداخته شده باشد منتشر نخواهد شد. خواهشمندیم در هنگام نام بردن از اشخاص به موازین حقوقی و شرعی آن توجه داشته باشید.
۳) چنانچه با نظری برخورد کردید که در انتشار آن دقت کافی به عمل نیامده، ما را مطلع کنید.
۴) در صورت وارد کردن ایمیل خود، وضعیت انتشار نظر به اطلاع شما خواهد رسید.
۵) اگر قصد پاسخ گویی به نظر کاربری را دارید در بالای کادر مخصوص همان نظر، بر روی کلمه پاسخ کلیک کنید.
مشاركت
آب و هوا و اوقات شرعی کازرون
آب و هوای   
آخرين بروز رساني:-/۰۶/۰۲
وضعيت:
سرعت باد:
رطوبت:%
°
كمينه: °   بیشینه: °
فردا
وضعيت:
كمينه:°
بیشینه:°
کازرون
۱۴۰۳/۰۲/۱۴
اذان صبح
۰۴:۵۱:۵۳
طلوع افتاب
۰۶:۱۸:۵۴
اذان ظهر
۱۳:۰۰:۴۳
غروب آفتاب
۱۹:۴۱:۴۴
اذان مغرب
۱۹:۵۸:۴۳