پایگاه خبری کازرون نیوز | kazeroonnema.ir

به‌روز شده در: ۲۶ اسفند ۱۴۰۲ - ۰۱:۲۷
کد خبر: ۱۵۳۱۲
تعداد نظرات: ۱۸ نظر
تاریخ انتشار: ۲۴ خرداد ۱۳۹۵ - ۱۳:۱۳
روزنامه عصر مردم در تاریخ 22 اردیبهشت ماه در مقاله ای که به مناسبت فوت حسن حاتمی به قلم جناب محمدرضا آل ابراهیم نگاشته شده، آورده است: «[حسن حاتمی]... کتاب معروفی دارد به نام «سرود مردی که به خلیج پیوست». این کتاب در سال 1351 چاپ شده بود و ما دست به دست می کردیم. شنیده بودیم که مأموران ساواک دوره ی ستمشاهی او را دستگیر می کنند و در پی شکنجه های مداوم، یکی از چشمانش را از دست می دهد. بازتاب آن در شعری آمده بود به نام «مرثیه ای از پیش ساخته» که به جلال آل احمد تقدیم کرده بود. بندی از آن شعر چنین است:

من از تنهایی می لرزم / من از تنهایی می لرزم / روزهای تبعید / خورشید را / از یاد برده است

***

در اراضی مجروح / بوته ها می پوسند

***

اینک / کرکس های ستم / چشمانم را غارت کرده اند...»

همین مقاله را هفته نامه بیشاپور نیز ـ بدون ذکر نام منبع اصلی ـ در تاریخ 27 اردیبهشت ماه بازنشر داده است.

برای بنده که مشغول پژوهش در تاریخ انقلاب اسلامی در کازرونم شنیدن این ادعا مهم و البته عجیب بود.

مهم بود چون معرفی نمونه های عینی از افرادی که در اثر شکنجه های ساواک آسیب های جسمی قابل توجه (در حد نقص عضو) دیده اند، ارزش تاریخی دارد. اما عجیب بود چون مرحوم حاتمی در مصاحبه ای که در سال 1388 با وی داشتم تصریح کرده بود که دوران زندان خود را از آذر ماه 1352 آغاز کرده است. لذا برای روشن شدن مسأله با جناب آل ابراهیم تماس گرفتم. اهل استهبان، از بازنشتگان آموزش و پرورش و انسان خوش برخوردی بود. پس از معرفی و احوال پرسی گفتم مقاله شما را مطالعه کرده، پرسشی دارم. استقبال کرد.

از منبع آن شعر پرسیدم. گفتند: در کتاب «سرود مردی که به خلیج پیوست» آمده است؛ گفتم: می دانید که این کتاب در سال 1351 منتشر شده و زندان ایشان در سال 1352 بوده است؟! تعجب کرد و گفت: من ماجرای شکنجه و از دست دادن یکی از چشمانش را از دیگران شنیده بودم اما درباره اش تحقیقی نکرده بودم؛ وقتی خبر فوت او را شنیدم آن متن را نوشتم.

پس از آن به کتاب «سرود مردی که به خلیج پیوست و تصویرهای پیوسته در ویتنام» مراجعه کردم. معلوم شد حسن حاتمی شعر مذکور را در مهر ماه 1347یعنی سال ها پیش از زندان و انتشار کتابش و در زمان حیات جلال آل احمد سروده است.

چشم، شکنجه، دروغ!
سه صفحه آخر شعر در چاپ اول کتاب

نکته جالب دیگر آن که این قسمت از شعر جناب حاتمی «من از تنهایی می لرزم / من از تنهایی می لرزم / روزهای تبعید / خورشید را / از یاد برده است» در چاپ اول کتاب ایشان (در سال 1351) وجود ندارد. ظاهراً جناب آل ابراهیم به چاپ دوم این کتاب که هشت سال پس از پیروزی انقلاب (در سال 1365) منتشر شده، استناد کرده اند. در چاپ دوم کتاب قطعات متعددی به برخی اشعار اضافه شده که پیش از آن یا ارائه نشده و یا از سوی رژیم سانسور شده است.

چشم، شکنجه، دروغ!
سه صفحه آخر شعر در چاپ دوم کتاب

به هر حال مهم ترین اشکالی که بر جناب آل ابراهیم وارد است آنکه چرا چنین ادعای مهمی را به صرف شنیدن از دیگران مطرح می کنند؟! اما اشکال بزرگتر به هفته نامه بیشاپور برمی گردد. اگر جناب آل ابراهیم چنین ادعایی را مطرح می کند شاید از آن روست که به اذعان خودشان در طول حیات جناب حاتمی تنها دو مرتبه با وی همنشین شده است اما گردانندگان بیشاپور هم در کازرون زیسته اند، هم سال ها با وی محشور بوده اند و هم قبل از انتشار چنین ادعایی می توانستند از اقوام و آشنایان جناب حاتمی درباره وضعیت چشم وی تحقیق کنند.

اینجانب پس از انتشار مقاله مذکور از برخی افراد مطلع از جمله برخی اقوام مطلع و برخی افراد مسن آشنا با وی درباره مشکل یکی از چشمان او پرسیدم؛ آنها بر این مسأله تأکید کردند که این عیب از کودکی با وی همراه بوده است.

چشم، شکنجه، دروغ!

متأسفانه چند سال پیش از این نیز شاهد آن بودیم که کور مادرزادی از اهالی کازرون ـ که اتفاقاً او نیز از سابقه کتابفروشی در این شهر برخوردار بود ـ در یکی از شبکه های پربیننده رسانه ملی مدعی شد که هر دو چشم خود را زیر شکنجه های ساواک از دست داده است! این ادعا حیرت مردم و انقلابیون کازرون را به دنبال داشت و زمینه جلوگیری از سوءاستفاده های بعدی او را فراهم آورد.

اما این بی دقتی ها، تاریخ سازی ها و «مرثیه های خودساخته» نتیجه ای جز کمک به سلطنت طلبان در موجه جلوه دادن ادعای دروغین  آنها در انکار شکنجه های وحشیانه ی ساواک نخواهد داشت.

امید آنکه از این پس دقت بیشتری به کار بندیم.

نویسنده: رضا صنعتی
مطالب مرتبط :
نظرات بینندگان
غیر قابل انتشار: ۲
در انتظار بررسی: ۰
انتشار یافته: ۱۸
محمدرضا پولادی
|
Iran, Islamic Republic of
|
۲۲:۵۱ - ۱۳۹۵/۰۳/۲۴
1
2
جناب صنعتی درسته مرحوم حاتمی زیر شکنجه نقض دیگری برداشتند بهتر از بستگانش تحقیق کنید .
پاسخ ها
رضا صنعتی
| Iran, Islamic Republic of |
۱۱:۲۸ - ۱۳۹۵/۰۳/۲۵
با سلام
من منکر اصل شکنجه شدن افرادی که به اتهام فعالیت علیه رژیم خصوصاً در مورد افرادی که در قالب هواداری از گروههای مسلحی چون چریکهای فدایی خلق و... در سالهای آغازین دهه 50 دستگیر شده اند نیستم. اما علی رغم تحقیقی که از افراد مطلع و مورد اطمینان و برخی آشنایان ایشان کردم نقص عضوی که در اثر شکنجه حاصل شده باشد درباره وی برایم ثابت نشد. اگر شما اطلاع دقیق و قابل اثباتی دارید بیان کنید.
با تشکر از توجه شما
ناشناس
|
Iran, Islamic Republic of
|
۰۱:۱۳ - ۱۳۹۵/۰۳/۲۶
0
1
{حاتمی، چشم، شکنجه}
با این سه کلمه یه جلمه بسازید
دوست دار فرهنگ
|
Iran, Islamic Republic of
|
۰۷:۲۷ - ۱۳۹۵/۰۳/۲۶
1
5
جناب آقای صنعتی با سلام
البته پیش از هر گفتاری باید خدمت تان عرض نمایم که بنده نه مارکسیستم و نه انقلابی صد آتشه چون شما . اهل سیاست نیز نیستم که هیچ بلکه از سیاست وجناح بازی و اینجور حرفها نیز بدم می آید . ادعایی نیز در باره دین و دیانت خودم وفامیلم ندارم ( اگر چه پیشینه مذهبی آن موجود است ) . اما برایم جای یک سوال باقیست که شما یی که به قول خودتان لباس پیامبر اکرم ، پیامبر مهربانی و پیامبر شعور و معرفت ومردم داری برتن کرده اید چرا درست در نخستین روزهای درگذشت این مرد بر آشفته شدید و سراسیمه هر چه را در ته دیگ داشتید بالا آوردید و بساط این معرکه را روشن نمودید. من نمیدانم چه بخل و حسادتی در وجود شما نسبت به یک محقق و پژوهشگر وجود دارد که همین حالا نیز کوچک ترین تمجیدی را از ایشان برنمی تابید و بی محابا بر اسب لجام گسیخته دشمنی تان سوار شده و روح این مرد را آزار می دهید.
به نظرم شما باید کمی در سیره نبوی و ائمه اطهار (ع ) سیر نمایید و ببینید پیامبری که خاکروبه بر سرش می ریختند چگونه برای نشان دادن رافت اسلامی به عیادت آن مشرک یا یهودی می رفت تا بدین گون قلب ها را مسخّر خود نماید. ببینسد امام علی (ع) در نامه های خود به مالک اشتر و دیگر یارانش و در خطابه های نهج البلاغه چه توصیه هایی در باره برخورد با مخالفان می نمود.
در مورد زنده یاد حسن حاتمی همین که در 35 سال آخر عمرش بی هیچ فعالیت سیاسی - اعتقادی به پژوهش وکنکاش در فرهنگ شهرمان پرداخت و موجب مکتوب نمودن وماندگاری بخش زیادی از هویت فرهنگی وادبیات فولکلور شهرمان شد آیا کافی نیست که نام او را با احترام بر زبان بیاوریم . و برایش آرزوی ارامش روح داشته باشیم .
و آیا کلا از ادب وانصاف بدور نیست که کسی را با این حجم از خدمات ارزنده فرهنگی آن هم پس از مرگ وکوتاه شدن دستش از دنیا واز پاسخگویی به مخالفان این چنین مورد هجمه قرار دهید .
امیدوارم روزی شاهد انتشار تلاش های فرهنگی جنابعالی نیز در زمینه هویت تاریخی ومذهبی شهرمان باشیم تا آیندگان قضاوت نمایند که چه کسانی به فرهنگ این مرز وبوم خدمت بیشتر و شایسته تری کرده اند و چه کسانی لایق تمجیدند و آیندگان چه کسانی را سزاوارتر می شمارند
پاسخ ها
رضا صنعتی
| Iran, Islamic Republic of |
۱۶:۱۹ - ۱۳۹۵/۰۳/۲۶
همشهری عزیز
سلام
متن شما را خواندم. توجه شما را به نکاتی جلب می کنم.
1. بنده تا کنون درباره جناب حاتمی دو مطلب نوشته ام. هر دوی این مطالب در واکنش به تعابیر غلوآمیز و یا ادعاهای خلاف واقعی بوده که دیگران نگاشته اند.
هفته نامه بیشاپور در تاریخ 20 اردیبهشت (یک روز بعد از درگذشت آقای حاتمی) در تیتر یک خود از او با تعبیر «مظلوم» یاد کرد و مطالبی را منتشر کرد که نگارش مقاله اول بنده را به دنبال داشت. پس مطلب اول بنده واکنش به مطالب آن هفته نامه بود. به عبارتی نوع اظهار دوستی آن نشریه ورق زدن زندگانی مرحوم حاتمی را غیرقابل اجتناب کرد.
2. مقاله دوم بنده نیز در واکنش به ادعای خلاف واقع جناب آل ابراهیم درباره نقص چشم ایشان در اثر شکنجه ساواک نگاشته شد. گمان نمی کنم حتی شما نیز معتقد باشید که اگر کسی غلو و یا ادعای خلاف واقعی را درباره مرده ای مطرح کرد، دیگران تنها بخاطر آنکه او دستش از دنیا کوتاه شده، از دلایل و مستندات محکم خود چشم پوشیده،سکوت اختیار کنند. شما که به سیره پیامبر علاقه دارید ببینید پیامبر (ص) در ماجرای مرگ فرزندشان ابراهیم و تقارن آن با خورشید گرفتگی چگونه عمل کردند. آیا بر جهالت مردم سوار شدند تا از آن به نفع خود استفاده کنند؟! آیا سکوت کردند؟! یا برآشفتند و به زیان ظاهری خود سخن گفتند؟

3. خود جناب حاتمی در زمان حیات خویش بدون آنکه مستندی ارائه کند ادعاهای متعددی را درباره افرادی مطرح کرده که دستشان از دنیا کوتاه بوده، امکان تکذیب یا تأیید نداشته اند. این ادعاها به حدی هست که بتوان درباره آنها نیز یادداشت مستقلی نوشت.
4. بنده در مقاله اول خود تنها زندگی نامه ایشان را همراه با ارائه سند ورق زدم. گمان نمی کنم تاکنون کسی زندگینامه ای دقیق تر از آنچه در مقاله «حسن و عیب حسن» نگاشتم، برای او نگاشته باشد. بنده از خط به خط آنچه نوشته ام با اسناد مکتوب و شفاهی دفاع می کنم. حتی در این راستا مدیر هفته نامه بیشاپور را دعوت به مناظره ای مکتوب کردم که از آن شانه خالی کرد.
5. در زندگینامه ای که برای او نگاشتم نقاط مثبت زندگی وی را نیز ذکر کردم از جمله به اینکه در مقطعی از عمر خود به مبارزه سياسي‌ ـ ولو با گرایش چپ ـ با رژیم پهلوی پرداخت؛ خدماتي به ادبيات و ثبت فرهنگ عامه‌ي کازرون داشت؛ به نگارش داستان‌هاي کوتاه و سرودن اشعاری در وصف برخی شهداي کازرون روي آورد و...
برخی از دوستان ما حتی به گلایه از بنده انتقاد کردند که چرا او را مبارز نامیده ام. به راستی آیا شما مقاله بنده را خوانده اید و چنین بر آن شوریده اید یا شما نیز از جمله افرادی هستید که از مطالعه بی نیازند و تنها به شنیده های خود اکتفا می کنند؟!
6. بر خلاف ادعای شما آنچه تا کنون درباره جناب حاتمی نگاشته ام تنها درصدی از مطالبی است که می توان درباره او نوشت. رسالت نگارش برخی از مطالب را دیگران بر عهده دارند. اینکه به وظیفه تاریخی شان عمل کنند یا نه به خودشان مربوط است. اما اسناد و مطالبی وجود دارد که ان شاءالله متناسب با رفتار آنها که ردای دوستی اش به تن کرده اند، منتشر خواهد شد.
7. به سیره پیامبر اسلام (ص) اشاره کردید! خوب است بدانید که بنده در زمانی که جناب حاتمی زنده بود به دیدنش رفتم؛ با او به گفتگویی صریح و صمیمی پرداختم و حتی وقتی گفت مسلمان است از چای منزلش نوشیدم. او خود در آن جلسه که فیلم و صدای آن نیز موجود است به صراحت از این اقدام بنده به عنوان یک منتقد تقدیر کرد که به صرف شنیده ها درباره او بسنده نکرده، به گفتگوی حضوری با وی پرداخته است. البته تلاش من آن بود که در جلسه دیگری به تکمیل آن مصاحبه بپردازم. به همین دلیل جناب آقای تقی نژاد (دوست مشترکمان) را واسطه کردم تا زمینه این جلسه را نیز فراهم آورد که جناب حاتمی ظاهراً به دلیل آنکه هفته نامه بیشاپور بدون ذکر نام وی به انتشار برخی اسناد یا مطالبش پرداخته، از پذیرش مصاحبه با بنده سر باز زد! گنه کرد در بلخ آهنگری به شوشتر زدند گردن مسگری!
8. همشهری عزیز! گمان می کنم که بنده لااقل به اندازه شما با تعالیم اسلام، سیره پیامبر (ص) و اهل بیتش (ع) آشنا باشم. تعالیم و سیره، همواره بر جذب حداکثری و دفع حداقلی بوده اما گردنکشی در برابر گردنکشان صدقه است. در دین ما ادعای پذیرش اسلام کافی است اما آیا به صرف ادعا، ایمان هر کس هم پذیرفته می شود؟ قالَتِ الْأَعْرابُ آمَنَّا قُلْ لَمْ تُؤْمِنُوا وَ لكِنْ قُولُوا أَسْلَمْنا وَ لَمَّا يَدْخُلِ الْإيمانُ في‏ قُلُوبِكُمْ وَ إِنْ تُطيعُوا اللَّهَ وَ رَسُولَهُ لا يَلِتْكُمْ مِنْ أَعْمالِكُمْ شَيْئاً إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحيم: به تو گفتند ايمان آورديم. بگو: نه، هنوز ايمان نياورده‏ايد و بايد بگوييد اسلام آورديم چون هنوز ايمان در دلهاى شما داخل نشده و اگر خدا و رسول را اطاعت كنيد خدا از پاداش اعمالتان چيزى كم نمى‏كند كه خدا آمرزگار رحيم است‏‏ (حجرات: 14)
بروید در تعالیم اسلام ببینید مرتد به چه کسی می گویند. مجازاتش چیست؟ آنگاه ارزیابی کنید که چه کسی مظلوم است.
9. نه سن بنده با جناب حاتمی مقارن است و نه زمینه فعالیتم شعر و داستان و فولکور است تا مثلاً او را رقیب خود بدانم و خدای ناخواسته به وادی حسادت بغلطم! کار بنده دین و تاریخ است. نه عقد اخوت با کسی دارم نه دشمنی ذاتی! بنده ی دلیل و منطقم و از دروغ، بی صداقتی، ریا، دو رویی و غلو بیزار. نه خواهان تعریف و تمجید دیگرانم و نه از بدگویی شان باکی دارم.
کازرونی
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۸:۱۱ - ۱۳۹۵/۰۳/۲۶
2
2
با سلام

اقای صنعتی چه می خواهی از این بنده خدا مگه شما وکیل و وصی مردم هستی مردم نیازی به اگاهی شما ندارند خودشون فهیمند بابا کازرون بخاطر ای طرز تفکرها ویرانه شد چرا به این هنرمندها شما و همفکراتتون حسادت میکنید؟ شما و هم فکراتون برای کازرون چه قدمی برداشتید واقعا جای تاسف داره.
فرهنگ دوست در پاسخ به جناب آقای صنعتی
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۸:۳۳ - ۱۳۹۵/۰۳/۲۶
1
4
جناب صنعتی عزیز با سلام مجدد
پاسخ جناب عالی را مرور کردم . ظاهرا بر آشفتگی شما از بکارگیری لفظ مظلوم در مورد ایشان در هفته نامه بیشاپور آغاز شده است . البته من متاسفانه مطلب ان نشریه را تاکنون نخوانده ام اما به نظر نمی رسد به کار گیری لفظ مظلوم در مورد فردی که سالیان سال فقط وفقط به صرف داشتن عقایدی خلاف عقاید سیاسی یا مذهبی حاکمه بایکوت شده بود وخانه نشین و در این دیار هیچکس او را تحویل نمی گرفت ( البته از زعمای قوم نه مردم قدر شناس ) و هیچگاه نامی از او در هیچ محفل علمی وادبی برده نشد و حتی هیچ کس جرات بر زبان آوردن نام او را نداشت حرفی به گزاف بوده باشد . همانگونه که در حق استاد مظلوم زاده نیز چندان مهربانانه برخورد نکردیم اما بودند کسان بسیاری که به صرف هم ردیفی با افکار وعقاید گروه حاکم تا اوج آنها را بالا بردیم و روی سر چرخاندیم شان وحلوا حلوایشان کردیم .
البته جناب صنعتی این رسم نامیمون دیار ماست که قدر گوهر ها وداشته ها وبزرگان هنر وادبیات و علوم خویش را نمی دانیم و آنان را همواره بابی اعتنایی ومهرسردی مواجه می کنیم .و در این مورد نمونه های بسیاری هست که در این جا از ذکر نامشان خودداری می کنم .
شما که خود را یک محقق تاریخ ودین می دانید و قطعا در ان انتهای ذهن مذهبی خود آن قدر حسن حاتمی برایتان اهمیت داشته که بدون ترس و دلهره از بازخواست به دیدارش رفتید و چای منزلش را نیز نوشیدید باید آن قدر صفا ووفا در خود احساس می کردید که نسبت به یک کلمه ، مظلوم " ( هر چند به زعم جنابعالی ناحق و صد البته به زعم بسیاری از اهل کمال ومعرفت به حق وشایسته ایشان ) این قدر واکنش منفی نشان نمی دادید .
جناب صنعتی در همین جامعه ما وشهر کوچک ما گاه در محافل ومجالسی که شاید خود شما نیز در ان حضور داشته اید تعریف وتمجید های غلو آمیز و بدقواره از این و آن شده است و می شود که نمی دانم چرا نسبت به آنها واکنش نشان نمی دهید .
جناب صنعتی بنا به اظهار صریح بسیاری از اهل فرهنگ وادب حاتمی اگر چه در گذشته های دور عقاید چپ گرایانه داشت اما خدمات ارزنده او در نیمه دوم عمرش به فرهنگ کازرون غیرقابل انکار و چشم پوشی است و وزنه ان بسیار سنگین تر از علاقه مندی وی در پنجاه سال پیش به مارکسیست بوده است . پس به حکم صریح قرآن کزیم در سوره ی مبارکه زلزال آیات 7 و8 فمن یعمل مثال ذره خیراً یرا و ....... اعمال نیک ود انسان ها نزد خداوند گم نخواهد شد و به ان رسیدگی می شود وناگفته پیداست که اعمال نیک ومثبت ایشان بسیار بیشتر از ان اعمالی است که شما آن را مستوجب حکم ارتداد خوانده اید . ( خدا از سر تقصیرات شما از بیان این جمله بگذرد انشالله)
حاتمی اگر عقاید چپ داشت اما انسان بود و به قول شما در حضور خودتان گفت که مسلمان است و. او خیرش به دیگران نیز می رسید وانفاق میکرد و به نیازمندان دور وبر خویش کمک می نمود . متواضع و فروتن بود و به پیر وجوان احترام می گذاشت و پیش سلام بود . آزارش به احدالناسی نمی رسید و سر در کار تحقیق وپژوهش بود . به فرهنگ شهرمان کمک شایانی کرد و به شهدا ی شهرمان ادای دین نمو . اینها نزد شما و دوستانتان اگر ناچیز و بی ارزش است نزد خداوند بزرگ گم نخواهد شد به حکم همان آیه شریفه که عرض کردم .
من نمی خواهم از زبان مسئولان بیشاپور حرف بزنم که جناب مطهری حتما صلاح کار خویش را بهتر از من وشما میداند اما شما را توصیه می نمایم به بردباری ودوری از بر اشفتگی و تحمل دیدگاه طرف مقابل .
ضمنا شما یک ژورنالیست هستید وباید از قواعد و اصول حرفه ای آشنا باشید اگر هفته نامه بیشاپور مطلبی نگاشته که به مذاق جنابعالی خوش نیامده طبق قانون مطبوعات می بایست پاسخ آنها در همان هفته نامه می دادید نه در فضای مجازی دیگری که اختیارش در دستان خود شماست .
ناشناس
|
Germany
|
۱۷:۰۶ - ۱۳۹۵/۰۳/۲۷
1
6
آقا رضا، منم با نظر جناب فرهنگ دوست موافقم، حساسیت جنابعالی نسبت به این مرحوم بسیار زیاد شده به نحوی که عدالت مفروض اینجانب در مورد حضرتعالی مورد خدشه واقع گردید.
اگر به مقالات مختلف روزنامه ها نگاهی داشته باشید استفاده از کلمات بسیار غلو آمیز و بعضاً دروغ در مورد بالاترین مسولین مملکتی بسیار رایج است که این مبالغه ها ضربات بسیار سنگینی به پیکره دین و دیانت و کشور وارد میکند وجنابعالی نیز میتوانید با مدارک مستند آنها را نفی نمایید ولی این کار را نمیکنید.
ولی در مورد این مرحوم ذره بینتان بسیار دقیق کار میکند تا مبادا به دروغ نکته ی مثبتی به ایشان نسبت داده شود.
این نوع رفتار جنابعالی هم باعث رنجیده شدن دوستانتان از شما میشود و هم عدالت در رفتار شما را زیر سوال میبرد.
اگر این روال را در مورد همه ی افراد داشته باشید مشکلی نیست ولی متاسفانه فقط در مورد ایشان اینقدر پیگیر هستید.
صنعتگر
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۱:۴۰ - ۱۳۹۵/۰۳/۲۹
1
2
با سلام به تمامی اصحاب رسانه، بنده چون در برخی نشریات فعالیت دارم سوالی دارم مبنی بر اینکه شخص بزرگواری مطلبی را به دو نشریه یا روزنامه برای چاپ ارسال میکند. و یکی از روزنامه ها مثلا شنبه و دیگری چهارشنبه آنرا چاپ میکند. سوال اینجاست کدام قانون میگوید که باید نشریه دوم منبع مطلب را نشریه اول اعلام کند؟
پاسخ ها
رضا صنعتی
| Iran, Islamic Republic of |
۱۳:۱۸ - ۱۳۹۵/۰۳/۲۹
با سلام.
در گفتگویی که با جناب آل ابراهیم داشتم، تصریح کردند که هیچ شناختی از نشریه دوم ندارند.
موفق باشید
ناشناس
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۲:۳۸ - ۱۳۹۵/۰۳/۲۹
1
3
آقای صنعتی فکر کنم شما شایستگی و صلاحیت نداشته باشید که در این ماه مبارک رمضان فردی را به ارتداد محکوم کنید و ظلمی مضاعف را به این شخصیت فرهنگی روا بدارید. با نزدیکی به لیالی قدر در این شب های عزیز از خداوند بزرگ طلب مغفرت بنمایید. خداوند همه ما را به راه راست هدایت فرماید.
رضا صنعتی
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۳:۵۰ - ۱۳۹۵/۰۳/۲۹
1
1
با سلام مجدد
متاسفم که مجبورم به عزیزی پاسخ دهم که غالباً از روی ظن و گمان اظهار نظر می کنند.
1. شما خود اعتراف می کنید که بیشاپور را ندیده اید و در حالی که بنده از وجود مطالبی در آن نشریه خبر داده بودم، انتقادم را تنها به یک کلمه در آن نشریه برمی گردانید! احتمالاً می دانید که «مطالب» جمع مطلب است و تنها به یک کلمه برنمی گردد!
2. بر اساس احکام اسلام اگر شخصی مسلمان زاده بود و بعد نه تنها خود از اسلام روی برگرداند بلکه به تبلیغ عقاید الحادی و تلاش برای منحرف کردن افرادی از دین روی آورد او «مرتد فطری» است و در شرع مقدس مجازات اعدام برایش تعیین شده است. اینکه به جای مجازات، به چنین شخصی حق حیات و آزادی نسبی داده شود ظلم به اوست؟!
3. ظاهراً شما چشم غیب هم دارید و از مجالسی که احتمالاً بنده در آنها شرکت کرده ام و احتمالاً غلوی در آنها صورت گرفته خبر دارید و بعد نتیجه همه این احتمالات شما تبدیل به یک یقین شده که چرا علیه این غلوهای احتمالی واکنشی نداشته ام؟! واقعاً موجود جالبی هستید! جهت اطلاعتان عرض می کنم که بنده فقط باری را برمی دارم که اگر برندارم بر زمین خواهد ماند. آن هم فقط در حوزه تخصص و مطالعاتم.
4. در اظهارنظری ناآگاهانه، از بنده انتقاد کرده اید که چرا به جای ارسال این مقاله برای بیشاپور آنرا در کازرون نما منتشر کرده ام! غافل از آنکه این مقاله ابتدا در تاریخ 19 خرداد برای روزنامه عصر مردم و هفته نامه بیشاپور ارسال شد. روزنامه عصر مردم آن را در تاریخ 22 خرداد منتشر کرد اما هفته نامه بیشاپور تاکنون آنرا منتشر نکرده است. انتشار آن در کازرون نما چند روز بعد از انتشار در عصر مردم صورت گرفت.
5. جالب است که حضرتعالی بجای خداوند هم نشسته اید، به وزن کردن اعمال نیک و بد دیگران پرداخته، حکم می کنید که اعمال نیک و مثبت فلان شخص بسیار بیشتر از سایر اعمال اوست و لابد خداوند نیز باید از نظر شما تبعیت کند! غافل از آنکه نه چنین قضاوتی در شأن ماست، نه ملاکهای خوبی یک عمل لزوماً برای ما و خدا یکسان است و نه خداوند تنها به کمیت اعمال بندگانش توجه دارد.
6. حتی در اعمال صالح نیز ایمان شرط قبولی اعمال است. وَ الَّذينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ لَنُكَفِّرَنَّ عَنْهُمْ سَيِّئاتِهِمْ وَ لَنَجْزِيَنَّهُمْ أَحْسَنَ الَّذي كانُوا يَعْمَلُون: و كسانى كه ايمان آوردند و عمل صالح كردند ما گناهان ايشان را از ايشان محو مى‏كنيم و به طور مسلم پاداش بهتر از آنچه مى‏كردند مى‏دهيم‏ (عنکبوت: 7) آری خداوند تنها اعمال شایسته اهل تقوی را می پذیرد؛ إِنَّما يَتَقَبَّلُ اللَّهُ مِنَ الْمُتَّقينَ: خداوند فقط اعمال مردم با تقوا را قبول مى‏كند. (مائده: 27) پس اگر ما مومن باشیم و اعمالمان را خالصانه انجام دهیم می توانیم به عنایت او امید داشته باشیم و الا ممکن است از فلان کافر ضد دین که مثلاً در فلان کشور لاییک زندگی می کند نیز هزاران عمل به ظاهر نیک صادر شود.
7. چنانچه قبلاً نیز اشاره کردم اگر کسی ولو به دروغ ادعا کرد که من مسلمانم ما وظیفه داریم از او بپذیریم ولو اینکه هیچ گاه مثلاً نماز خواندنش را نبینیم؛ اما ایمان و اسلام دو مقوله مجزاست.
8. برخی از گناهان جنبه فردی داشته بین خود و خدا قابل حل است اما برخی از گناهان جنبه اجتماعی داشته موجبات ضایع شدن حقوق جامعه و دیگران را فراهم آورده است. مثلاً اگر کسی در بخشی از دوران حیات خود به دور کردن دیگران از راه اسلام مشغول بود تنها توبه ی فردی او برای جبران گناهش کافی نیست بلکه وظیفه دارد در جهت خلاف رفتارهای گذشته اش لااقل به همان میزان اقدام عملی آشکار انجام دهد.
9. برای بنده جالب است که جنابعالی هر آنچه صفت خوب و شایسته است را سخاوتمندانه نثار خود و همفکرانتان می کنید و از زدن هرگونه مارک و برچسب و اهانتی به آنها که غیر از شما می اندیشند ابایی ندارید! اندکی تواضع هم چیز بدی نیست اخوی! بهتر نیست این ویژگیها را خوانندگان مطالبمان در ما بیابند؟!
10. در میان تمام آنچه نوشتید، از اینکه یادی هم از مرحوم مظلوم زاده کردید متشکرم. دغدغه شما درباره کم توجهی به آنها که تلاشهایی برای تاریخ و فرهنگ کازرون داشته اند را می ستایم. اما اولاً گزینشی برخورد کردن با این افراد را نمی پسندم. ثانیاً فراموش نکنید که گاهی این بی توجهی ها ناشی از وجود برخی رقابت های ناسالم در میان برخی از افرادی است که در میان مردم به فرهیختگی شناخته شده اند و یا ناشی از عدم رعایت حقوق همین عزیزان از سوی همتایانشان است. یادم می آید در یکی از دیدارهایی که همراه با یکی از دوستان با مرحوم مظلوم زاده داشتیم، ادعا می کرد که شخصی بخشی از نتایج تحقیقات او را در اختیار جناب حاتمی گذاشته است؛ او از سوء استفاده از آثارش ناراحت بود. یا در جلسه ای که با جناب حاتمی داشتم او به صراحت، یکی از شاعران خوش نام کازرون که دستی در فلکور داشت و او نیز از سابقه زندان در رپیم گذشته برخوردار بود را از عوامل ساواک خواند؛ در مقابل برخی از نویسندگان تقریبا هم سن آقای حاتمی را می شناسم که ایشان را عامل ساواک می دانند و ذستگیری خود را در دوران طاغوت در اثر گزارش جناب حاتمی به ساواک معرفی می کنند! بنده نمی توانم درباره هیچ کدام از این ادعاها قضاوت قطعی بکنم اما آنچه مسلم است آنکه کسانی که در میان مردم به فرهیختگی شناخته شده اند خود بیش از دیگران به نفی یکدیگر پرداخته اند.
موفق باشید.
ناشناس
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۳:۵۳ - ۱۳۹۵/۰۳/۲۹
1
3
لطفا به این مطالب توجه کنید:
1-ظاهراً شما چشم غیب هم دارید و از مجالسی که احتمالاً بنده در آنها شرکت کرده ام و احتمالاً غلوی در آنها صورت گرفته خبر دارید.

2-در جلسه ای که با جناب حاتمی داشتم او به صراحت یکی از شاعران خوش نام کازرون که دستی در فلکور داشت را از عوامل ساواک خواند.

*نکته در شماره 1 من در جلسه با آقای حاتمی نبوده ام و نکته در شماره 2 من جلسه ای با آقای حاتمی داشتم.

3-برخی از نویسندگان هم سن آقای حاتمی را می شناسم که ایشان را عامل ساواک می داند.

4-برخی از نویسندگان هم سن آقای حاتمی را می شناسم که ایشان را عامل ساواک می داند و ذستگیری خود را در اثر گزارش جناب حاتمی به ساواک معرفی می کند!

*جمع نکته 3و4: آقای حاتمی گفته است یکی از نویسندگان ساواکی بوده است و برخی نویسندگان هم ایضا آقای حاتمی را ساواکی میدانند.
*سوال: چرا رژیم شاهنشاهی ساواکی ها را زندانی و شکنجه میکرد؟
*و در آخر: طرز یادگیری علم غیب به چه صورت است؟
فرهنگ دوست در پاسخ مجدد
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۸:۳۴ - ۱۳۹۵/۰۳/۲۹
1
3
جناب صنعتی با سلام
1-تاخیر دو سه روزه در پاسخگویی به بنده این ذهنیت را بوجود آورده بود که انشالله شما به منطق روی آورده و کوتاه آمده وتصمیم گرفته اید که این بحث را ادامه ندهید لیکن انگار باز هم با توپ پر آمده و تهمت های جدیدی را روا داشته اید که متاسفانه این گونه نیست ومشخص است که عمق کینه ونفرت شما نسبت به ایشان بسیار بیشتر از این حرف هاست که ما می پنداشتیم خدا را شکر که عنان اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی شهر دست شخص جنابعالی نیست و الا قطعا اجازه دفن در قطعه هنرمندان نیز صادر نمی کردید. باز هم به درک ومعرفت کسانی که سکاندار ارشاد بودند و حق را تشخیص دادند .
2- اگر خداوند تبارک وتعالی نیز خط کشی مانند شما داشت و انسان ها را مانند میزان وترازوی عدل شما می کشید فاتحه همه ما خوانده شده بود . باز هم شکر که خداوند ارحم الراحمین است و بخشش او غیر قابل تصور برای من وشما آنگونه که سعدی علیه الرحمه می فرماید " پرده ي ناموس بندگان به گناه فاحش ندرد و وظيفه ي روزي به خطاي منكر نبرد " قطعا نعوذ بالله اگر شما جای خدای می بودید هر کس از خط کش شما اندک زاویه ای انحراف می کرد روزیش را می بریدید و آبرویش رامی بردید چنان که در حق این مظلوم چنین نموده اید و هر روز از سر بغض وحسادت وصله ای به او می چسبانید.
3- در مورد بیان مکرر حکم ارتداد از سوی شما اگر چنین بود در چهل سال گذشته حتی یک بار ایشان محاکمه می شد در حالیکه چنین نبوده ونشده که بازهم آرزو می کنم خدا از سر تقصیر جنابعالی در این ماه مبارک بگدرد و توبه احتمالی شما را بپذیرد.
5- اعمال و رفتار افرادی چون شما که منادی دین خدا هستند وادعای خلیفه اللهی دارند در چهار دهه ی گذشته چه ثمری برای دین خدا داشته و چقدر انسان وجوان را از دین خدا روی گردان نموده است؟ . بروید و صادقانه آمار گرایش جوانان امروز را به اعمال دینی و با جوانان چهل پنجاه سال قبل مقایسه کنید و در تفکرات خود تجدید نظر نمایید و بدانید که تفکر شما شایستگی اداره جامعه را ندارد.
6- من در هیچ جای صحبتم ادعای خدایی نکرده ام بلکه همان گونه که شما هر کجا نفع تان کرد برای توجیه گفتار خود به آیات الهی استناد می کنید من هم برایتان تنها وتنها یک نمونه از آیات خداوند را آوردم تا باورتان شود خداوند همان چیزی نیست که در افکار منسوخ شما وجود دارد . بلکه خداوند ذات اقدسی است که منشا نور و بخشش و کرامت است .
7- در مورد اعمال نیک و انسان دوستانه این بزرگوار اگر خانواده اش اجازه بدهند و راضی باشند مستنداتی را در همین سایت شما منتشر خواهم کرد که شما وهمفکرانتان هرگز باورتان نخواهد شد . از کمک به ساخت مسجد مسلمین تا جهیزیهو کمک به نیازمندان و..... تا بفهمید که عبادت به جز خدمت خلق نیست ...... به تسبیح وسجاده ودلفق نیست . تا بفهمید که مسلمانی فقط لباس پیامبر پوشیدن نیست و سالی چند بار به حج رفتن نیست . بلکه مسلمانی در خدمت به خلق و به جای گذاشتن نام نیک از خود است و بس .
8- بیش از این شما را شایسته پاسخگویی نمیدانم .
پاسخ ها
رضا صنعتی
| Iran, Islamic Republic of |
۱۶:۵۸ - ۱۳۹۵/۰۳/۳۰
همشهری گرامی
سلام
1. اگر بنده به یک کاربر ناشناس که گمان می کند ناشناس بودنش فرصت مناسبی است برای آنکه چشمانش را ببندد و هرچه به دلش آمد را بنگارد، پاسخ می دهم تنها بخاطر آن است که ابعاد بحث بیشتر آشکار شود؛ شاید در این مسیر باورهای غلط و بی پشتوانه او و برخی همفکرانش اصلاح گردد.
2. شما که دوست دارید متکلم وحده باشید و سکوت منتقدان را می پسندید و آن را نشانه منطقی بودن آنها می پندارید، چرا دم از فرهنگ و آزادی می زنید؟!
3. بنده قطعا در حوزه دین عوامانه نمی اندیشم که گمان کنم هرکس می تواند به امید بخشندگی خداوند هرگونه خواست زیست کند. رحیم بودن خداوند به کسانی اختصاص دارد که وارد جرگه مومنان شده باشند. در آن جرگه می توان به بخشش الهی بسیار امیدوار بود. یکی از دوستان گرامی در یکی از نظرات به آیه زیبایی خطاب به پیامبر اشاره (ص) کرده بود: سَواءٌ عَلَيْهِمْ أَسْتَغْفَرْتَ لَهُمْ أَمْ لَمْ تَسْتَغْفِرْ لَهُمْ لَنْ يَغْفِرَ اللَّهُ لَهُمْ إِنَّ اللَّهَ لا يَهْدِي الْقَوْمَ الْفاسِقينَ: اى رسول تو از خدا براى آنان آمرزش بخواهى يا نخواهى فرقی به حالشان نمی کتد چراکه خدا هرگز آنها را نمى‏بخشد؛ خداوند اهل گناه را هدايت نخواهد كرد.
4. شما اگر بجای تفسیر دین و قرآن به همان اهانت کردن به منتقدانتان ادامه دهید، کمتر به خودتان ظلم کرده اید! البته بنده خیرخواهانه توصیه می کنم از این کار نیز دست بردارید.
5. در دورانی که فلان شخصیت تبلیغات ماتریالیستی داشت حاکمیت با پهلوی بود؛ پس عدم محاکمه او ربطی به دوران جمهوری اسلامی نداشته است. او همچنان که در رژیم طاغوت به نمایندگی روزنامه رستاخیز رسید در رژیم اسلامی نیز از تظاهر به عقاید ماتریالیستی دست برداشت.
6. هرکس با بنده آشنا باشد می داند که این حقیر تا چه میزان منتقد برخی روشهای متداول در عرصه دین، فرهنگ و سیاست هستم. بنده یک طلبه ساده ام و هیچ مسئولیت حکومتی نیز نداشته ام. اما ظاهراً شما هنوز یاد نگرفته اید که هر گردی گردو نیست! بنده در عرصه دین، فرهنگ و سیاست ـ در جامعه امروز ـ به صورت نسبی رفتار شحصیتهایی چون علی مطهری را می پسندم که هم به آزادی افراد ملتزمند و هم به مبانی اعتقادی.
موفق باشید.
ناشناس
|
Iran, Islamic Republic of
|
۲۲:۲۳ - ۱۳۹۵/۰۳/۲۹
0
2
سلام بر جناب آقای صنعتی عزیز و بزرگوار، در مطالب حضرتعالی قید شده است که مطالب هفته نامه بیشاپور را به دقت پیگیری و مطالعه مینمایید که جای بسیار خوشوقتی و مباهات دارد. اما متأسفانه با بخل و حسادتی که برخی افراد میکنند و از طرفی عدم حمایت مسوولین در خصوص اهمیت و اثرات فرهنگی این نشریه، برخی از شهروندان عزیز کمتر دسترسی به نشریه بیشاپور جهت مطالعه آن یا ارسال مطلب برای آن دارند. حال از حضرتعالی این پرسش دارم که حکم خرید یا مطالعه این نشریه و توصیه دیگران به مطالعه این نشریه یا ارسال مطلب جهت چاپ در آن چیست؟ والامر الیکم
با سپاس و تشکر
فرهنگ دوست
|
Iran, Islamic Republic of
|
۰۰:۳۱ - ۱۳۹۵/۰۴/۰۱
0
0
مگر جناب آقای صنعتی چه گفته یا نوشته که شما بدون استلال ومنطق ومغرضانه ومتعصبانه فقط مقابله ومجادله می کنید ایشان فقط در برابراغراق گوئیهاوزیاده گوئیهاوفرصت طلبیها سکوت ننمودند وپاسخی مستدل بر اساس مستندات دادندواعلام داشتندکه آمادگی منلظره با هر مدعی دارند این آقایان مدعی بظاهردوستدار آن فقیدفکر کرده اند فقدان آن فقید فرصتی است تاخودرامطرح کنندوعقده گشائی نمایندوهرچه درآن نشریه شان منفی بافی وسیاه نمائی کرده ومیکننددر فرصت پیش آمده مزید آن نماینداگر آن فقید،امید است که سعید اگر کار مثبتی داشته انشائ الله که مقبول درگاه خداوند رحمان ورحیم باشد که رحمان الدنیا ورحیم الاخره می باشدولی این دوست نماها میدانندکه آنقدر شخصیتهای فرهنگی بزرگ وصاحب آثارداشته وداریم که مورد ادعا، هیچ قابل قیاس با آنهانیست ودر واقع این نظام جمهوری اسلامی است که مظلوم است که با این همه رافت ومهربانی در حق مخالفان، امروز متهمان مخالف را مظلوم، بازداشتگاهای موقتش را بارعایت حال وامکانات لازم سلول و...واحکام انقلابیش را ظالمانه معرفی می نمایندو بزرگ غزلسرای حماسی انقلابی که اساتیدبزرگ دانشگاهای معروف دربرابرش مثل شاگرد اورا استاد خطاب می کردند،از روی حقد وحسادت وبه جرم در خدمت انقلاب بودن اورا شاعر درباری گفتند همین فرهنگ دوستانی که امروز در سوک فردی که به ادعایشان خدماتی فرهنگی داشته یقه چاک می کنند وباگنده گوئی اورا صاحب مظلام فرهنگ می نامند واین بدترین ظلم در خق فرهنگ وفرهنگیان وحتی آن فقیداست زیرا که یقین دارم که خود آن مرحوم هم اینهمه اغراق گوئی- بقول آقای مطهری - جوانکی را نمی پسندید. بیائید بجای ینهمه حمله وپرخاش کردن به یکی از شخصیتهای فرهنگی شهرمان جناب صنعتی به پرخاشگریها وفرصت طلبیها خاتمه دهیدوبیش از این سبب ورق خوردن سوابق آن مرحوم نشوید انشائ الله که آن فقیدهم توفیق بازگشت وجبران پیدا کرده باشد وموردرحمت ومغفرت حقتعالی باشد .
ناشناس
|
Iran, Islamic Republic of
|
۰۱:۴۷ - ۱۳۹۵/۰۴/۱۰
0
0
چند سوال در رابطه با موضوع حاتمی داشتم که ازمدا
از طرف دارانش پاسخی نگرفتم
1_ چرا او با انقلاب مردم علنی به کتابفروشی او هجوم برده وآتش زدند
2_ مگر چه کتابهایی در کتابفروشی او بوده که مردم آم را ضاله تشخیص داده اند
3_چرا فقط مشروب فروشی عذرا وکتابفروشی او کورث هجمه قرار گرفت
4_چرا انجمن اسلامی دانش آموزان تقاضا ی پاکسازی اورا داشتند وچرا آموزش وپرورش انقلاب او را پاکسازی کرد
5_ چرا همراه با حزب توده او را دستگیر کردند
6_اگر معتقد ید که مسلمان بوده چرا خودش از دین خود دفاعی ندارد
7_ اگر او را تواب بعد از انقلاب می دانید توبه نامه اش کو و ده ها سوال دیگر که بعد پاسح مطرج میشود
نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
مخاطبین محترم؛
۱) کازرون نما، معتقد به آزادی بیان و لزوم نظارت مردم بر عملکرد مسئولان است؛ لذا انتشار حداکثری نظرات کاربران روش ماست. پیشاپیش از تحمل مسئولان امر تشکر می کنیم.
۲) طبیعی است، نظراتي كه در نگارش آنها، موازین قانونی، شرعی و اخلاقی رعایت نشده باشد، یا به اختلاف افكني‌هاي‌ قومي پرداخته شده باشد منتشر نخواهد شد. خواهشمندیم در هنگام نام بردن از اشخاص به موازین حقوقی و شرعی آن توجه داشته باشید.
۳) چنانچه با نظری برخورد کردید که در انتشار آن دقت کافی به عمل نیامده، ما را مطلع کنید.
۴) در صورت وارد کردن ایمیل خود، وضعیت انتشار نظر به اطلاع شما خواهد رسید.
۵) اگر قصد پاسخ گویی به نظر کاربری را دارید در بالای کادر مخصوص همان نظر، بر روی کلمه پاسخ کلیک کنید.
مشاركت
آب و هوا و اوقات شرعی کازرون
آب و هوای   
آخرين بروز رساني:-/۰۶/۰۲
وضعيت:
سرعت باد:
رطوبت:%
°
كمينه: °   بیشینه: °
فردا
وضعيت:
كمينه:°
بیشینه:°
کازرون
۱۴۰۲/۱۲/۲۹
اذان صبح
۰۴:۴۸:۴۱
طلوع افتاب
۰۶:۰۸:۰۰
اذان ظهر
۱۲:۱۱:۳۳
غروب آفتاب
۱۸:۱۴:۲۱
اذان مغرب
۱۸:۳۰:۱۹