پایگاه خبری کازرون نیوز | kazeroonnema.ir

کد خبر: ۱۴۰۵۰
تعداد نظرات: ۶ نظر
تاریخ انتشار: ۲۷ شهريور ۱۳۹۴ - ۱۳:۱۱

درمانستان

یکی از افتخارات ما کازرونی ها که بیشتر در بحث فرهنگی مد نظرم هست وجود چهار نشریه ی محلی چاپ شهرستان خودمونه که در این بُعد یه شخصیت اجتماعیی خوب و با ارزشی را به دیگر داشته های فرهنگ و ادب و تاریخی و بنیادی و اصیل ما شهروندان کازرونی اضافه کرده! اگر چه فرهنگ کتاب خوانی در این شهر تقریباً رو به انقراض گذاشته اما روزنامه خوانی و مطالعه نشریه های شهرستان اونم به خاطر در دسترس بودن حال و هوایی دیگه داره !

مثلاً خوندن بعضی از مطالب مربوط به شهرستان به آدم نیرو و انرژی می ده به عنوان نمونه اخبار یا مطالبی در مورد برخی اقدامات بعضی اداره جات ار قبیل بعضی بهسازی و نوسازی و نیز عملکرد برخی ارگان ها در بعضی افتتاح ها و زیر ساخت ها و طرح های عمرانی که انصافاً دل آدم را شاد می کنه، آن قدر که ممکنه از شوق خواندن این خبرهای مسرت بخش دچار انفراکتوس قلبی و مغزی بشیم چون در این شهرستان به ندرت یه اتفاق خوب و میمون و مبارک رخ می ده چون در این منطقه هر قرن یه بار یه شرکت راه اندازی می شه یا یه کلنگی به زمین می خوره یا یه روبانی به رسم افتتاح بریده می شه!

اما باز هم خوبه که آدم از شوق مریض بشه نه از غصه بمیره!

حالا این جراید با این خوبی هاشون در عوض بعضی از مطالب شون هم موقع خوندن با روح و جسم و جان آدم بازی می کنه! یعنی با دیدن تیتیر خبر یا مطلب، اول فشار خون تون بالا می ره بعد ضربان نبض تون سرعت می گیره و پشت سرش قلب تون به تپش می افته و بعد خون با سرعت 180 کیلیومتر بر ثانیه به سمت سر شما حرکت می کنه و مغز ادم را از کار میندازه و بعد دور از جون تون، جون تون را از دست می دین! به همین سادگی، همش هم به خاطر خوندن یه مطلب توی یکی از همین نشریه ها به قلم یکی از قلم به دستان محترم!

خدمت شما سروران عزیز که عرض کنم من الآن که این مطلب را می نویسم یه بار دیگه به زندگی لبخند زدم چون مرده بودم، به خاطر یه مطلب که خونده بودم! عجب شعری شد؛ مولانا می فرماید: مرده بدم زنده شدم/ گریه بدم خنده شدم/ دولت عشق آمد و من/ دولت پاینده شدم.

بله حدود ساعت 12 ظهر بود که خسته و کوفته از حمالی روزانه اومدم خونه، جاتون خالی نباشه دمپخت با ترشی گلک موسیر خوردم، می دونم که دهنت آب افتاد و دلت به تاپ تاپ! عمداً گفتم تا یادت باشه که ما کازرونی ها کلجوش خور بوده و هستیم، لالک خور بودیم، یتیمک کدو بادنجون خور بودیم، چنگال نون، او داغک، آش آخرک، تلیت انار و و و! غذاهای کازرونی را پاس بداریم،

خلاصه قبل از خواب بعد از ظهر نشریه را دست گرفتم که بخونم و شروع مطلب و ناگهان حالم منقلب شد و هی جملات دیگه ی مطلب و هی عرق سرد روی پیشانی ام نشست با سختی به خوندن ادامه دادم که به بعضی از جملات که رسیدم دیگه نفهمیدم چی شد، فقط دنیا توی سرم مثل چرخ و فلک تاب خورد، و مثل جنازه از روی مبل افتادم کف زمین، از آب قند و قرص زیر زبونی و نبات داغ و آن چه داروی محلی و قرص های تاریخ گذشته توی در یخچال وجود داشت مثل ایران خودرو و سایپا که به زور محصولات شون را می فروشن به زور توی حلق ما ریختن، همسایه ها هم بعد از داد و بیداد و شیون و شین خانواده اومدن،

یکی شون می گفت همین کازرون خاکش کنینا چون این بدبخت بیچاره بی خودی خیلی علاقه به کازرون داشت! یکی دیگه شون می گفت یه بیت شعر از اون سروده های بی سر و ته خودش روی سنگ قبرش بنویسین! یکی دیگه می گفت حالا چه وقت مردن بود ما عروسی داشتیم! یکی می گفت قبل از این حرفا ماشین روشن کنین تا این جسد دراز و بد قواره را ببریم بیمارستان! یکی از اون طرف می گفت دستش نزنین و فقط پاهاش را رو به قبله بکنین! یکی دیگه میگفت حالا کی می تونه این دراز دیلاق را جابه جا کنه؟! و از ته سالن یکی زیر لب می گفت زبونشم خیلی دراز بود!

خدایی راست می گفتن! همه ای این حرفا را می شنفتم اما توان حرف زدن نداشتم و باورم شده بود که فوت کردم اونم به خاط هیچ و پوچ و فقط به خاطر خوندن یه مقاله! سرتون را درد نیارم پراید را آوردن و هر کاری که کردن من عقب ماشین جا نگرفتم یعنی دراز نشدم به همین خاطر روی صندلی جلو در حالت نشسته قرارم دادن و به سمت تنها بیمارستان شهر حرکت کردیم حالا ما این طرف شهر و بیمارستان اون طرف و بالای شهر بود!

چشمام باز بود و همه چی را می دیم و گوش هام هم همه چی را می شنفت شاید توی کمد بودم ببخشید شاید رفته بودم توی کما اما چشم تون روز خوب ببینه که چلو بیمارستان ولی عصر کازرون رسیدم و سر در ورودی را که دیدم حیاتی دوباره پیدا کردم و زنده شدم! این جا کجا بود؟ چه سر در زیبایی، از همه جالب تر این که مصدوم و تصادفی و مریض و همراه هاشون ایستاده بودن و با سر در ورودی بیمارستان عکس یادگاری می گرفتن! از ماشین پریدم بیرون تا من هم با این سر در ورودی زیبا یکی دو تا عکس سلفی بگیرم! همراه های بنده از شوق زنده شدن من و از خوشحالی هاج و واج شده بودن و می گفتن مرده زنده شد، یه عده از رهگذرها و بیماران و همراهان شون هم پریدن و لباس های بنده را برای تبرک از تنم پاره کردند و بردند شاید به خاطر معجزه ی بیمارستان درمانی بود! کاش به جای بیمارستان از این به بعد می گفتن درمانستان!

گفتم این جا از کی تا حالا این جوری شده؟ کی این سر در زیبا را برای بیمارستان درست کرده؟ گفتند دکتر کشاورزی رئیس بیمارستان، و محراب خواجه زاده! و ادامه دادن که بیا داخل بیمارستان را ببین، گفتم مگه نمیگن هر کی سالم بیاد توی بیمارستان کازرون مریض می شه یا از بین می ره؟ گفتن اون مال قبلنا بوده و بیا تا بریم و ببینی، چشم تون چیزهای خوب ببینه و امیدوارم که هیچ وقت مریض نشین و نیاز به دکتر و بیمارستان پیدا نکنین اما اگر هم که خدای نکرده لازم شد بیمارستان برید، تشریف ببرید همین درمانستان کازرون که متحول شده، تمیز شده از در و دیوارش بوی زندگی میاد! دست مریزاد آقای دکتر کشاورزی و خدا حفظت کنه، هیأت امناء بیمارستان دست شما هم درد نکنه، معاون ها، کارکنان، کارمندان، پرستاران، دکترین، خدمه، سرآشپز و آشپزخانه و دیگر پرسنل محترم بیمارستان دست شماها هم درد نکنه!

از این که عزت و آبرو به کازرون بخشیدید متشکریم، باور کنین که حالم خوب شد بدون تجوبز دارو و بدون مداوا فقط با دیدن پیشرفت و آبادانی و تحول اساسی به سمت شکوفایی در قسمتی از زادگاه مادری ام کازرون! حال آدم خوب می شه وقتی این چیزا را می بینیم! خلاص

نویسنده: بهادر ریاضی
نظرات بینندگان
غیر قابل انتشار: ۰
در انتظار بررسی: ۰
انتشار یافته: ۶
ناشناس
|
-
|
۰۷:۴۹ - ۱۳۹۴/۰۶/۳۱
0
3
هزاران آفرین و خسته نباشید خدمت جناب آقای دکتر کشاورزی ریاست محترم بیمارستان ولیعصر کازرون و همکاران پرتلاششون.آقای ریاضی یواش میگفتین. اخه میدونین که تو کازرون ما تا میبیننیم یکی داره از جون و دل وقت میزاره و خدمت میکنه فوری عوض میشه!!!
پاسخ ها
ناشناس
| Iran, Islamic Republic of |
۱۷:۵۸ - ۱۳۹۴/۰۷/۰۴
حتما میگی پولش هم را از قلک بچه هاش در اورده خودت خلاص کن خودت راحت کن یه نفس عمیق بکش بعد یه اب خنک در حد تگری بزن بالا اگه جواب نداد یه پارچ اب لیمو تگری هم خوبه

بنده خدااااااااااااااااااااا
استاد متلک
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۰:۴۲ - ۱۳۹۴/۰۶/۳۱
0
2
ای صدای درگلو مانده ها سلام برادر عزیزم یک سر بیا فلکه شهربانی وضعیت اسفبار ماهی فروشی که خیابان وپیاده رو ومغازههای اطراف ومسجد رااز دید ومحل عبور ورونق برای کسب خودش گرفته وانداخته ببین بعد حالت را توصیف کن .عابرین پیاده که باید وسط خیابان با خطراتش عبور کنند راببین مامورین سد معبر که همدستش هستند وزور دولت به ایشان وامثالهم نمیرسد راببین بعد میگویند زورشان به دزدان بیت المال وبابک زنجانیها نمیرسد چرا... خواهش میکنم یک سر به محله واقعا فقیر ازلحاظ اقتصاد وفرهنگ ما هم بزن ای صدای حقیقت .یاعلی
همشهری
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۹:۱۸ - ۱۳۹۴/۰۷/۰۸
0
1
درود بهادر خان

هر کسی خدمت کنه جاودانه میشه و مردم خدماتشو فراموش نمی کنند ولی متاسفانه تو کازرون امثال دکتر کشاورز خیلی کم هستند و همین باعث شده مردم کازرون پیشرفت نبینند و مهاجرت کنند که خودش درد بزرگیه ،راستی لطفایک مطلب هم در مورد انتخابات مجلس بگذار استفاده کنیم.
رضا
|
Iran, Islamic Republic of
|
۲۲:۴۴ - ۱۳۹۴/۰۷/۲۹
0
0
با سلام. از خوندن این متن حسابی لذت بردم و تاثیر عمیقی نسبت به عملکرد مسیولین فعلی بیمارستان گرفتم. واقعا مخصوصا در قسمت اورژانس چیدمان داروخانه و اسالن انتظار و اتاق پزشک عمومی نسبت به وضعیت اسف بار قبلی عالی شذه و الان میشه گفت هم مردم از اسایش بهتری تو سالن انتظار برخوردار شدن و هم پزشکان عمومی شیفت به اون شخصیت واقعی پزشکی در بیمارستان رسیده اند..... بازم مثل همیشه اقای ریاضی ( بهادر خان کازرونی...گل گاوزبونی )حق مطلب رو از مسیر طنز نویسی بخوبی ادا کردید. با تشکر
ناشناس
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۰:۵۴ - ۱۳۹۴/۰۹/۰۳
0
0
دستشون درد نکنه.
اینها با پول طرح تحول درست شده..
که از جیب مردم مستقیم میادو
خوب البته مهم نیست که پول تعرفه ها بشه اندازه تعرفه بیمارستانهای خصوصی.فقط پولش اگه از مریض بگیری اونهم با بع این تعرفه میشه زیر میزی ولی اگر از یارانه مردم بدی میشه خدمت.یواشکی از جیب مردم فقیر در بیاری اونهم به چند برابر و بدی به به پولدار ترین قشر یعنی متخصصین عزیز .بدترین درد وعمیق ترین حسرت عدم اگاهی ست.هیچ از خودت سوال کردی این پول از کجا میاد.با عدم ارایه اطلاعات درست می شود به چند برابر قیمت کار کرد واسمش را خدمت گذاشت.بهتر است بجای نفرت از گذشته وشیدایی امروز کمی فکر خوردهای تحقیق عالمانه جوی انصاف والبته وحتما پرهیز از عوام فریبی.
نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
مخاطبین محترم؛
۱) کازرون نما، معتقد به آزادی بیان و لزوم نظارت مردم بر عملکرد مسئولان است؛ لذا انتشار حداکثری نظرات کاربران روش ماست. پیشاپیش از تحمل مسئولان امر تشکر می کنیم.
۲) طبیعی است، نظراتي كه در نگارش آنها، موازین قانونی، شرعی و اخلاقی رعایت نشده باشد، یا به اختلاف افكني‌هاي‌ قومي پرداخته شده باشد منتشر نخواهد شد. خواهشمندیم در هنگام نام بردن از اشخاص به موازین حقوقی و شرعی آن توجه داشته باشید.
۳) چنانچه با نظری برخورد کردید که در انتشار آن دقت کافی به عمل نیامده، ما را مطلع کنید.
۴) در صورت وارد کردن ایمیل خود، وضعیت انتشار نظر به اطلاع شما خواهد رسید.
۵) اگر قصد پاسخ گویی به نظر کاربری را دارید در بالای کادر مخصوص همان نظر، بر روی کلمه پاسخ کلیک کنید.
مشاركت
آب و هوا و اوقات شرعی کازرون
آب و هوای   
آخرين بروز رساني:-/۰۶/۰۲
وضعيت:
سرعت باد:
رطوبت:%
°
كمينه: °   بیشینه: °
فردا
وضعيت:
كمينه:°
بیشینه:°
کازرون
۱۴۰۳/۰۲/۰۷
اذان صبح
۰۴:۵۹:۵۰
طلوع افتاب
۰۶:۲۵:۰۶
اذان ظهر
۱۳:۰۱:۳۵
غروب آفتاب
۱۹:۳۷:۱۸
اذان مغرب
۱۹:۵۴:۰۳