پایگاه خبری کازرون نیوز | kazeroonnema.ir

کد خبر: ۱۳۰
تاریخ انتشار: ۲۶ مرداد ۱۳۸۷ - ۱۲:۱۱
دین »
ابراهيم فياض
1. (جهان سراسر پويايي است ) و اين (پويايي ) را از (عشق ) به دست آورده است . بدون عشق هيچ پويايي نمي تواند وجود داشته باشد ومكاتبي كه در طول تاريخ بر پويايي جهان اصرار داشته اند و يا(روش شناسي ) خود را بر اساس پويايي استوار كرده اند بر عشق تكيه نموده اند و آن را در ثقل مركزي بحث هاي خود قرار داده اند. (مثل عرفان )
    
2. (معرفت شناسي عشق ) بر (ميان ذهنيت ) استوار مي شود. ميان ذهنيت عاشق و معشوق بدون اين عشق استوار نمي شود كه از عاشق شروع مي شود، عاشق تا ذهنيت خود را بر باد ندهد و با ذهنيت ديگري همراه نشود، عاشق نمي شود. (خود انديشي آفت عشق است ) ذهن خودانديش را به (خود پسندي و جدل ) مي برد، (مفهوم ) مي تراشد تا خودبسندگي را رواج دهد.
    
3. آنچه در غرب بعد از اومانيسم هنري رواج يافت (اومانيسم معرفتي ) بود كه بر اساس (ذهن خود بنياد) رواج يافت (من فكر مي كنم پس هستم ) كه ريشه در (تفكر دكارت و كانت ) دارد كه (دوران عقل گرايي ) نام دارد آنچه آنها را دچار فقر و نداري كرد، اينكه عقل خود بنياديا ذهن خود انديش ، (نيروي محركه اش ) را از كجا مي آورد كه با اين سؤال غرب از قرن هفدهم و هجدهم گذشت و به قرن نوزدهم رسيد وآن (قرن غريزه گرايي ) بود.
    
4. قرن نوزدهم كه (قرن مدرنيسم ) است ، قرن نيروي محركه كه غريزه انساني است ، يعني ذهن و عقل نيروي محركه اش را از غريزه مي گيرند و تحرك انساني در طول زندگي انساني اش در طول تاريخ ،تابعي از غرايز او بوده است و دو غريزه بنيادي ترسيم شد كه قدرت محركه تاريخ انساني است و آن يكي (غريزه گرسنگي بود كه ماركس آن را مطرح ساخت و يكي اينكه (غريزه جنسي ) بود كه فرويد تشريح كرد و اگر عشقي مطرح مي شود داراي قدرت محركه غريزه مي باشد نه بيشتر.
    
5. رمانتيسم مطرح مي شود كه اين نوع عشق را تفسير كند، يعني عشق غريزي كه قدرت محركه اومانيسم قرن نوزدهم و اوائل قرن بيستم را تشكيل مي دهد كه اين نيز تابعي از ذهنيت خود بنياد تشكيل مي دهد، يعني (عشق خود بنياد) چرا كه اين عشق از غريزه فردي شروع مي شود و اين شروع خود محوري فرد را رواج مي دهد، يعني (عشق خودمحور يا egoism) پس غير فرد ديده نمي شود و بلكه اين اوج فرد گرايي است كه در تخيل انساني منشعب از غريزه ، تجلي پيدا مي كند.
    
6. آنچه در رومانتيسم دچار مشكل شد، ديدن ديگر افراد و جامعه است و يك (تخيل فردي ) براي فرار از (واقعيت بيروني جامعه ) بود، يك (نوع خود ارضايي فردي ) براي (فرار از ديگران ) بود، ديگراني كه درحال (خود ارضايي اقتصادي ) ناشي از (انقلاب صنعتي ) بودند.رومانتيسم به خود ارضايي نفساني جنسي رو كرد و از يك غريزه به غريزه ديگر پناه برد و يك نوع (جنگ جغرافيايي معرفتي ) بود، يعني (جنگ اروپاي متصل ) (فرانسه و آلمان ) عليه (اروپاي منفصل )(انگليس ). اروپاي منفصل به جلو مي تاخت (با غريزه گرايي اقتصادي وگرسنگي ) و اروپاي متصل با غريزه جنسي محوري بر آن نقد و انتقادمي كرد كه بوي عشق مي گرفت .
    
7. اروپاي متصل عشق را با پويايي رومانتيسمي ، روش شناسي كرد وروش آن را ديالكتيك قرار داد. ديالكتيك يك (روش عرفاني ) مي باشدكه بر اساس (دو گانه گرايي ) بنياد مي شود. دو گانه گرايي كه در عشق مطرح مي شود دو گانه گرايي كه به دنبال پويايي براي رسيدن به يگانگي است يا رسيدن از (كثرت به وحدت ) كه در عرفان ، مسير اصلي مي باشدو همين در سوسياليسم اروپايي راه يافت .
    
8. سوسياليسم مكتب اجتماعي ناشي از (عرفان اروپايي ) كه ريشه در(كاتوليسم ) دارد، در كشورهاي فرانسه و آلمان ، ريشه دواند و عدالت گرايي را در محور خود قرار داد و با تحولات مادي گرايي اين كشور،عدالت گرايي را فقط در بعد بيروني استوار ساختند و آن از بعد دروني واخلاقي خارج كردند و (عدالت بدون معنويت ) رقم زدند (و جايگزين معنويت مفقوده ، مشروب و سيگار قرار دادند(مردم نگاري سوسياليسم )به خوبي اين را نشان مي دهد).
    
9. (پيوند عشق و معنويت با سوسياليسم ) در فرانسه بعد از 1980 جان گرفت و نام (پسامدرنيسم ) به خود گرفت ، ولي اين معنويت (هيچ نگاري ) بود كه (نفي مطلق ) بود تا اثبات چيزي . پس (معنويت زندگي محور) نبود، بلكه يك (معنويت روشنفكري ) بود كه بر (هيچ نگاري مطلق ) كه آزادي مطلق مي داد، استوار مي شد. كه باز هم (فرد گرايي معنوي ) بود كه اين نيز (خالي از عشق ) بود، چرا كه عشق دو طرف مي خواهد. پس (معنويت ديالكتيكي اروپايي ) و (معنويت گرايي پسامدرنيسمي ) نيز خالي از عشق است .
    
10. بدون عشق ، معنويت ميسر نمي شود و هر حركتي بدون عشق براي معنويت شكست مي خورد و براي رسيدن به عشق و سپس معنويت ، تنها راه (خانواده ) است . خانواده كه بر اساس عشق بنيان مي شود و معنويت را به وجود مي آورد (ازدواج سبب حراست از نصف دين مي شود) و ارضاي جنسي مشروع موجد معنويت مي شود و ارضاي جنسي غير مشروع سبب ظلمت و بي معنايي و در نتيجه هيچ انگاري مي شود (چنان چه در معنويت گرايي اروپايي بود).
    
 11. عشق از خود گذشتگي كامل مي خواهد تا عشق خود انگارانه نباشد و عشق ديگر محور و معشوق مركز مي باشد و بايستي از خودمعرفتي و از خود گرايي احساس دور شد و اين امكان ندارد، مگر باخانواده ، چرا كه خانواده كوچك ترين و بنيادي ترين واحد اجتماعي است كه بر ديگر نهادهاي اجتماعي و سياسي و اقتصادي و فرهنگي تأثير داردو با فرد گرايي و خود محوري خانواده از هم پاشيدگي پيدا مي كند و فردگرايي و خود محوري نيز با عشق و معنويت از بين مي رود. پس خانواده بدون عشق و معنويت باقي نمي ماند.
    
12. خانواده بر اساس عشق مرد به زن به وجود مي آيد (عشق سطوح دارد). پس ديگري و معشوق ، زن است كه مرد به جاي خود محوري بايستي به او عشق بورزد و اينجاست كه مرد از سوژه بودن خود درخانواده ، دوري مي كند و اين عشق ورزيدن به منبع سرشار عاطفه ومحبت ، يعني زن ، شعله عشق و عاطفه زن به مرد نيز فعال مي كند وعشق دو طرفه مي شود كه از خود گذشتگي را در زندگي به وجود مي آورد وهر چه از عمر خانواده مي گذرد، عشق قوي تر و گرم تر مي شود و بعد بااضافه شدن فرزندان و نوه ها در نسل بعدي ، عشق عمومي در سطح جامعه به وجود مي آيد، يا خود گذشتگي عمومي .
    
13. ايران كشوري است كه عرفان را در بطن معرفتي ـ تاريخي خوددارد. عرفاني كه با (جغرافياي كوهستاني و دشتي آن ) آميخته است ، چراكه (اختلاف آفاقي شديد ايراني )، (اختلاف انفسي ) به وجود خواهد آوردو ايراني براي اينكه از (اختلافات آفاقي ) خود بگذرد از (اختلاف انفسي ) خود مي گذرد. پس در ديگري غور مي كند تا (غيريت ) به وجودنيايد. پس از خود مي گذرد تا ديگري را خوب ببيند و اين ديگري ،(جهان انساني ) است . پس ايران با عرفان خود، جهاني است.
    
14. (عشق ايراني ) و (عرفان ايراني ) در (خانواده ايراني ) تجلي پيدامي كند و (بناي كهن خانواده در ايران از مشرب توحيد گرايي ايراني وعرفان ايراني ) سيراب مي شود، به گونه اي كه اين (معنا و ساختار)فرهنگ ايراني را جذاب و جهاني ساخته است و توريست ها و جهان گرداني كه به ايران مي آيند اين معنا و ساختار را به خوبي در ايران مي يابد و چون اين معنا و ساختار ساحلي ندارد، آنها خود را در درون آن (غوطه ور و شناور) مي بينند. پس ارتباط ايراني با آنها بسيار نزديك وقوي مي شود، به گونه اي با رفتن از ايران آنها دلتنگ ايران مي شوند واين (رمز حضور جهاني ايران در آينده ) است.
 
نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
مخاطبین محترم؛
۱) کازرون نما، معتقد به آزادی بیان و لزوم نظارت مردم بر عملکرد مسئولان است؛ لذا انتشار حداکثری نظرات کاربران روش ماست. پیشاپیش از تحمل مسئولان امر تشکر می کنیم.
۲) طبیعی است، نظراتي كه در نگارش آنها، موازین قانونی، شرعی و اخلاقی رعایت نشده باشد، یا به اختلاف افكني‌هاي‌ قومي پرداخته شده باشد منتشر نخواهد شد. خواهشمندیم در هنگام نام بردن از اشخاص به موازین حقوقی و شرعی آن توجه داشته باشید.
۳) چنانچه با نظری برخورد کردید که در انتشار آن دقت کافی به عمل نیامده، ما را مطلع کنید.
۴) در صورت وارد کردن ایمیل خود، وضعیت انتشار نظر به اطلاع شما خواهد رسید.
۵) اگر قصد پاسخ گویی به نظر کاربری را دارید در بالای کادر مخصوص همان نظر، بر روی کلمه پاسخ کلیک کنید.
مشاركت
آب و هوا و اوقات شرعی کازرون
آب و هوای   
آخرين بروز رساني:-/۰۶/۰۲
وضعيت:
سرعت باد:
رطوبت:%
°
كمينه: °   بیشینه: °
فردا
وضعيت:
كمينه:°
بیشینه:°
کازرون
۱۴۰۳/۰۱/۰۹
اذان صبح
۰۵:۳۶:۵۳
طلوع افتاب
۰۶:۵۶:۵۷
اذان ظهر
۱۳:۰۸:۴۶
غروب آفتاب
۱۹:۱۹:۵۰
اذان مغرب
۱۹:۳۵:۵۲