مال احمدی یکی از طوایف بزرگ قشقایی ها است كه بـیشتر دراستان فارس و شهرستان کازرون ساکن هستـند. عده کمی از آنها هنوز بصورت سیار در فصول مخـتـلف سال از یـیلاق به قـشلاق کوچ می کنند. مال احمدی ها همچـون بسیاری دیگر از طایفه های قشقایی، ترک تبار هستـند. اینان قومی دلیرند که شکست دادن و تسلیم کردنشان کاریست بسیار مشکل. یكی از مناطق مهم عشایری ایران, استان فارس می باشد و بزرگترین ایل ایران (ایل قشقایی) با شش طایفه در فارس به كوچ روی ادامه می دهند. علاوه بر ایل قشقایی ایل خمسه وایل ممسنی و همچنین طوایف كوچكتری به زندگی عشایری خود در فارس ادامه می دهند. طایفه مال احمدی یکى از طوایف مهم ترک زبان ایل قشقائى است. مرکز اصلى این طایفه شهرستان کازرون است. مال احمدی ها در دوره هاى مختلف به تدریج به این سرزمین کوچیده و در آن ساکن شده اند. عشایر ترک زبان در سراسر ایران پراکنده هستند. استقرار ایلات ترک در مناطق گوناگون ایران در دوران سلجوقیان، مغولان، تیموریان و صفویه شدت یافته است. پاره اى از مورخان مسکن اصلى ایل قشقائى را آذربایجان و تبریز مى دانند, ترانه هاى فولکوریک قشقائى ها هم این نظر را تأئید مى کند.
مال احمدی ها شیعه جعفری هستند و به آداب و رسوم خود علاقه مندند. زبان مال احمدی ها ترکی قشقائی آمیخته به فارسی است و همه آنها فارسی و لری را خوب می دانند و به آن به آسانی سخن می گویند.
سازمان ایل قشقائی به ترتیب از فرد تا ایل به صورت زیر است: نفر- خانوار - ایشوم - تیره – طایفه - ایل. هر طایفه از چندین تیره و هر تیره از چندین «ایشوم» و هر ایشوم از چند خانوار تشکیل شده است.
مال احمدی ها پیوسته میان سرزمینهای سردسیر (قشلاق) سمیرم شش ناحیه، دامنه کوه دنا، سرحد چهاردانگه، کامفیروز، کاکان و پیرامون شهرهای آباده، شهرضا، اردکان، کوه مرّهَ تا سرزمینهای گرمسیر (ییلاق) کرانه های خلیج فارس و پیرامون ماهور میلاتی، کازرون، ، خشت، فیروزآباد، خواجه ای، دشتی و دشتستان درحال کوچ میباشند و چنانکه یاد شد معمولاً چادرنشینند.
تعداد معدودی از مال احمدی ها که سه تا چهار ماه از سال را کوچ می کنند و بقیه سال را در ییلاق و قشلاق میگذرانند. عده بسیاری از مال احمدی نیز روستا نشین شدهاند و به کشاورزی و باغداری مشغولند و درروستاها برای خود خانه ساخته اند. عده ای که عشایرند بیشتر به دامپروری و گله داری می پردازند و به همین جهت برای رسیدن به چراگاه پیوسته کوچ می کنند. مال احمدی بجز دامداری، در ییلاق و قشلاق به کشت و زرع نیز میپردازند. این طایفه در ییلاق با بختیاریها و در قشلاق با ایل ممسنی هم مرزاند.
چادرهای ایلی را که «بوهون» خوانده می شود، از موی بز و به رنگ سیاه میبافند. این چادرها به شکل مستطیل است و از چند بخش گوناگون: سقف، لتفهای اطراف چادر، تیرکها، چند قطعه «کمَّج» یا «کمجِّه»، بندها، میخ های بلند چوبی، میخ های کوچک چوبی که به نام «شیش» خوانده می شود و لفاف یا «چیق» یا «نی چی» اطراف چادر تشکیل شده است. لتفها از جنس سقف و به رنگ سیاه بافته می شوند. پهنای لتف یک متر و درازای آن نامعین است و گاهی تا ده متر می رسد. لتفها با میخهای کوچک چوبی «شیش» به سقف متصل می گردند. تیرکها و کمج ها نگهدارنده سقف چادرند. سر تیرکها در زیر سقف، در سوراخ کمج ها قرار می گیرد. شکل چادر در تابستان و زمستان فرق می کند. در زمستان بیشتر تیرکها در میان و سراسر چادر قرار می گیرند و سقف را به شکل مخروط در میآورند تا هنگام ریزش باران، آب از لبه سقف و به زمین بریزد. پیرامون چادر نیز جوی کوچکی حفر میکنند که آب باران در آن جاری می شود ولی در تابستان و بهار تیرکها را در اطراف چادر قرار می دهند تا سقف صاف و هموار باشد. در تابستان چادر تنها در بخشی که اسباب خانه و رختخوابها قرار می گیرد دیوار دارد. در زمستان و پایان پائیز سه طرف چادرها با لتف پوشیده می شود و تنها راه ورود و خروج، یک ضلع پهنای چادر است. «نی چی» یا «چیق» حصیری است از زنی که از درون، دو رادور بخش پایین چادر گذاشته شود تا چادر، از دید خارج، باران و سرما محفوظ بماند. باید دانست که بیشتر لوازم زندگی و خواربار و رختخواب و پوشاک و وسایل دیگر را در جوال ها و خورجین ها و خوابگاهها یا چمدانها می گذارند و آنها را در امتداد درازای چادر منظم و مرتب روی هم می چینند و گاهی یک جاجیم بزرگ منگوله دار و زیبا بر روی سراسر آنها می کشند.بجز چادرهای سیاه که چادر رسمی ایلی است، چادرهای برزنتی سفید یا اخرائی رنگ دو پوششه آفتاب گردان یا مخروطی برای پذیرائی مهمانها و برای استفاده در جشنها و عروسیها نیز وجود دارد. در جشنها دامن این چادرها را بالا می زنند تا تماشاچیان صحنه را بهتر ببینند. گاهی در درون این چادرها شستشو می کنند. چادرهای دو پوششه را در اصفهان می سازند. بجز این چادر، یک نوع چادر کوچک مستطیلی شکل از کرباس سفید رنگ نیز دارند که ویژه آبریزگاه است. چادر آبریزگاه به وسیله تجیری از میان به دو بخش مجزا تقسیم می شود و در قسمت وسط آن چاله کوچکی کنده اند.به تازگی برخی از خانه ها برای آرامش بیشتر در ییلاق و قشلاق خانه های سنگی یا آجری ساخته اند.
پوشاک
پوشاک زنان مال احمدی بسیار زیبا و جالب توجه است و عبارت است از: چهار یا پنج دامن چین دار است که تنبان با زیر جامه نامیده می شود. تنبان ها را روی هم می پوشند و هر کدام آنها از 12 تا 14 پارچه ساخته می شود. تنبان های زیری از پارچه های ارزان مانند چیت گلدار و دامنهای رویی از پارچه های بهتر مانند مخمل یا زری و تور است و در پائین حاشیه یا تزئین دارد. پیراهن زنان تا ساق پا، یقه بسته و آستین بلند است و در دو طرف پائین چاک دارد که روی دامنها قرار می گیرد. اگر پیراهن از جنس ساده و گلدار نباشد پیش سینه را پولک دوزی میکنند. روی پیراهن آرخالق کوتاهی با آستین سنبوسه ای می پوشند که از زری گلدار یا مخمل است. بر دو گوشه کلاخچه ای (کلاهچه یا کلاهکی) سه گوش از جنس آرخالق کش می اندازند و پس از آنکه آن را سر گذاشتند کش را به زیر می آورند و موها را دور کش می پیچند. روی کلاخچه چارقد تور یا زری سه گوش بزرگی سر می کنند و آن را با سنجاقی محکم زیر گلو می بندند و روی آن را از قسمت جلوی سر و بالای پیشانی دستمال کلاغی رنگی می بندند. و کلاغی را از پشت سر گره می زنند و قسمت زیادی آن را از پشت آویزان می کنند. پوشش پای آنها کفش ساده یا گیوه ملکی است. جوراب نمی پوشند. زیور دیگر زنان گلوبند زرین یا اشرفی همراه با دانه های میخک خوشبو و همچنین النگو و دست بند طلا است.لباس مردان عموماً کت و شلوار است ولی پوشاک ایلی آنها آرخالق آستردار بلندی است که تا مچ پا می آید و آستین بلند و گشاد و چاک دار دارد و ساده یا گلدار است. زیر آرخالق پیراهنی به رنگهای گوناگون ساده یا راه راه با شلوار بلند آبی ساده یا راه راه می پوشند. کفش آنها گیوه ملکی ساخت آباده یا شیراز، یا کفش ساده مردانه است. بر روی آرخالق (در قسمت کمر) شال پهنی می بندند و کلاه دو گوشی از جنس کرک شتر به سر می گذارند. کلاه دو گوشی ویژه قشقائی هاست و به دستور ناصر خان، برای تمایز از ایلات دیگر، طرح شده است. پیر و جوان، بزرگ و کوچک به این کلاه علاقه خاصی دارند. «چُقِّه» پوشاک دیگری است که ویژه جنگ و شکار مردان قشقائی است چقه را از پارچه پشمی آستین دار سفید رنگ و نازکی تهیه میکنند. بلندی چقه تا زانوان و قسمت جلو آن مانند قبا چاک دار است. در پشت چقه بند رنگینی قرار دارد که «زِنْهارِه» نامیده می شود و دو سر آن منگوله زیبایی دارد.زنهاره روی شانه ها قرار دارد و دو سر آن از زیر بغلها میگذرد و در پشت به میان زنهاره گره می خورد. کار زنهاره جمع کردن و نگهداری آستینهای چقه در روی بازوان است.
برخی پیشه های
مردم مال احمدی در سردسیر و گرمسیر به کشاورزی و باغداری می پردازند. محصولات آنها گندم، جو، برنج، حبوبات، سبزی، مرکبات و خرما است. کشاورزی بیشتر با اصول قدیمی و گاوآهن انجام می گیرد. زنان در همه کارها با مردان همکاری می کنند. پس از برداشت محصول و پرداخت حق مالکانه، زنان بقیه محصول را در خورجین ها و جوالها ذخیره می کنند یا به فروش می رسانند. بعلاوه تمام کارهای خانه به عهده زنهاست. دختران و زنان ایل هر صبح از کوه و دشت هیزم سوخت خود را گرد آوری می کنند و پس از آن از رودخانه یا چشمه مشکهای آب را پر می کنند و به پشت می گیرند و به چادر می آورند. سپس گندم و برنج را در هاون های چوبی به نام «دیوَک» می کوبند و پوست آنها را می گیرند. هنگام کوبیدن، آهنگ ویژه ای را زیر لب زمزمه می کنند که آهنگ «برنج کوبی» نامیده می شود. پس از آن آرد را خمیر و چانه می کنند و از آن نان می پزند. نان را روی ساج های فلزی می پزند. نخست ساج را روی اجاق جلوی چادر گرم می کنند. و سپس چانه های خمیر را روی نان بند پهن می نمایند و روی ساج می اندازند تا پخته شود. تمام خوراکهای گوناگون دیگر نیز روی همین اجاقهای جلوی چادر تهیه می شود.زنان از شیر کره، ماست، کشک، قره قروت، سرشیر و جز آن تهیه می کنند. ماست را در مشکهایی که به سه پایه چوبی متصل است می آویزند و آنقدر تکان می دهند تا کره و دوغ بدست آید. کار دیگر زنان بافت جاجیم، گلیم، گَبِّه، قالی، خورجین، خوابگاه و جز آنست. زنان و دختران نخست پشم گوسفند را با دوک می ریسند و پس از آن که آنها را رنگ کردند به صورت کلاف برای بافت آماده می سازند. بافت با دارهای زمینی و با شانه فلزی که «کرکیتْ» نامیده می شود انجام می گیرد. در هر دستگاه بافت چند تن از زنان و دختران مدت یک یا دو ماه کار می کنند تا یک قطعه جاجیم یا گلیم زیبای قشقایی بوجود آوردند. نخست کلافها را سراسر دار می کشند و از یک سو شروع به بافتن و طرح انداختن می کنند. دوخت پوشاک خانواده نیز به عهده زنهاست و زنها نیز باید این هنر را بدانند به همین جهت مادران وظیفه دارند که دوزندگی را مانند بافت جاجیم و گلیم و قالی به دختران خود بیاموزند.
وسایل سواری
وسیله حمل و نقل و سواری مال احمدی ها در ییلاق و قشلاق اسب، شتر، قاطر و خر است و از شتر بیشتر برای بارکشی استفاده می کنند. خانهای قشقائی برای سواری از اتومبیلهائی مانند جیپ و لندرور استفاده می نمایند و بیشترشان اتومبیل دارند.
شکار
یکی از سرگرمیهای مردان مال احمدی در اوقات بیکاری شکار پرندگان و جانوران دیکر است که به وسیله تفنگ انجام می گیرد. مال احمدی ها به شکار و تیراندازی و سواری بسیار علاقه مندند و بیشتر آنان در این فن مهارت زیادی دارند.
دبستانهای عشایری وزارت فرهنگ برای باسواد کردن (آموزش زبان فارسی) مال احمدی ها اقدامات مؤثری نموده و در این طایفه به تناسب آنها، دبستانهای عشایری دائر کرده است. از پیشگامان ایجاد مدارس عشایری محمدخان بهمن بیگی است. دختران و پسران در کلاسها به صورت مختلط درسهای تابستانی را فرا می گیرند و سپس برای ادامه تحصیل به شهرهای پیرامون مانند شیراز می روند. این دبستانها هم در درون چادر و هم در اتاق تشکیل میشود و آموزگاران آنها از جوانهای تحصیل کرده ایل برگزیده می شوند و حداقل کارنامه قبولی دوره دبیرستان را دارند. برگزیده شدگان قبل از آن که به کار آموزگاری بپردازند یک سال در دانشسرای عشایری فارس روش آموزش نو نهالان را می آموزند و سپس مامور نقاط گوناگون ایل نشین می شوند.
برخی عادتها و آداب و رسوم
مال احمدی ها مردمانی سرخوش و دلشادند. به جشن، پا کوبی و رقص محلي بسیار علاقمندند و از اندوه و سوگواری گریزان. در تمام سال تنها در ده روز آغاز محرم سوگواری می کنند. در جشن ها و عروسیها رقص چوبی (گروهی) زنان و مردان مال احمدی بسیار زیبا و جالب است. در این جشن ها زنان و مردان هر یک دو دستمال در دست می گیرند و پیرامون یک دایره بزرگ می ایستند و با آهنگ کرنا و دهل دستمالها را تکان می دهند و پیش می روند در رقص «دَرْمَرو» یا چوب بازی نیز، مردان دوتا دو تا و به نوبت با چوبهای کوتاه و بلندی که در دست دارند به آهنگ ساز و دهل با یکدیگر می رقصند مبارزه می کنند. از این رقصها در مراسم عروسی مال احمدی ها به تفصیل سخن خواهیم گفت. مال احمدی به نوشیدن چای علاقه بسیاری دارند و فرزندان خود را از کودکی به نوشیدن آن عادت می دهند. چای از خوراکهای عمومی مال احمدی است. مال احمدی ها همچنين به کشیدن قلیان بسیار علاقه مندند.
مردم طایفه فرمان گزار و مطیع دستور ریش سفیدان طایفه هستند و هیچ قانونی را بالاتر از فرمان آنان نمی دانند. هر گاه یکی از ریش سفیدان بمیرد غوغای عجیبی در طایفه برپا می شود. مال احمدی ها در مرگ عزیزان و فرزندان خود کمتر از مرگ ریش سفیدان خود متأثر نمی شوند. گورستانهای مال احمدی در سر راه کوچ ایل فرار گرفته تا هنگام کوچ بتوانند برای مردگان خود فاتحه ای بخوانند. به سبب علاقهای که به ریش سفیدان خود دارند برای آنها آرامگاههای باشکوه و استوار می سازند که سالیان دراز پابرجا می ماند و هر سال هنگام کوچ قبر آنها را زیارت می نمایند.
در مراسم جشن و عروسی زنان و مردان مال احمدی رقص بسیار زیبا و جالب دارند. بیشتر مال احمدی ها مردمانی بلند قامت و خوش صورت و دلاورند. چهره آنها گندم گون و چشمانشان سیاه یا میشی و مویشان مشکی است. زنان مال احمدی هرگز آرایش نمیکنند. تنها فرق زنان با دختران «چتر زلف» زنهاست. هنگام عروسی برای آرایش عروس این چتر زلف را درست می کنند. مردان مال احمدی همیشه صورت خود را می تراشند و به گذاشتن سبیل علاقه دارند.
هرچند بنده باسانسور مخالفم ولی ازمدیریت محترم سایت کازرون نماانتظارمی ررود که درانتشارمطالبی که بوی توهین به اقوام وملل وایجادتفرقه می دهد رابادقت بیشتری نمایند .باتشکر