پایگاه خبری کازرون نیوز | kazeroonnema.ir

کد خبر: ۱۱۷۵۴
تعداد نظرات: ۱ نظر
تاریخ انتشار: ۱۹ خرداد ۱۳۹۳ - ۱۱:۱۴
عبدالغفارخان نجم‌الملك (نجم‌الدوله) متولد  ١٢۵۵  و به روايتى  ١٢۵٩ ق در اصفهان، در رابطه با سفرهای خود، دو سفرنامه نگاشته است. اين دو سفرنامه كاملا متفاوتند: يكى شرح نخستين مسافرت نجم‌الدوله به خوزستان در سال  ١٢٩٩ ق است و دومی به شرح دومين سفر وی به خوزستان در هفت سال بعد ( ١٣٠۶ ق) اختصاص دارد.

کازرون شناسی: عبدالغفارخان نجم‌الملك (نجم‌الدوله) متولد  ١٢۵۵  و به روايتى  ١٢۵٩ ق در اصفهان، در رابطه با سفرهای خود، دو سفرنامه نگاشته است. اين دو سفرنامه كاملا متفاوتند: يكى شرح نخستين مسافرت نجم‌الدوله به خوزستان در سال  ١٢٩٩ ق است و دومی به شرح دومين سفر وی به خوزستان در هفت سال بعد ( ١٣٠۶ ق) اختصاص دارد.

سفر دوم او به دستور ناصرالدين‌شاه قاجار صورت گرفته و هدف اصلى آن بازسازى سدّ اهواز بوده است. اين سفر در ششم ربيع‌الثانى  ١٣٠۶ ق از تهران آغاز شده و از راه قم، اراك، بروجرد، خرم‌آباد و دزفول به خوزستان منتهى گرديده و سپس در مسير بازگشت، از طريق بوشهر، كازرون، شيراز، آباده، اصفهان، كاشان و قم، در هشتم شوّالهمان سال، در تهران پايان يافته است. بدين ترتيب، مسافرت دوم شش ماه و دو روز طول كشيده كه در مقام مقايسه با مسافرت اول كه هشت ماه و بيست روز زمان گرفته، كوتاه‌تر بوده است.

از آنجا كه مسيرهاى رفت و برگشت نجم‌الدوله در اين سفر، از نقاط كوهستانى و گردنه‌هاى سخت و صعب‌العبور زاگرس و كتل‌هاى دهشتناك فاصله بين بوشهر و كازرون مى‌گذشته و با توجه به نزول برف‌هاى سنگين و سرما و يخبندان بسيار شديد در بخشى از مسير و نيز با ملاحظۀ وضع بسيار نامناسب راه‌ها و وسايل حمل و نقل و نبود تسهيلات لازم در آن ايام، نجم‌الدوله در خلال اين سفر، ناگزير، متحمل شدايد فراوان و مصايب و خطرات سهمگينى شده كه شرح مفصل آن‌ها در متن سفرنامه آمده است.

در اینجا بخش کازرون این سفرنامه را که متضمّن حقایق تاریخی و نکاتی تلخ و شیرین است، نقل خواهیم کرد. نکته‌ای که باید درباره برخی حقایق تلخ این قبیل سفرنامه‌ها - که ممکن است برخی همشهریان را ناگوار آید - متذکّر شوم، این است که به هر حال این قبیل سفرنامه‌ها چه به صورت نسخه خطی و چه به شکل کتاب چاپی موجود هستند و به عنوان اسنادی از گذشته ایران منتشر شده و یا خواهند شد و نقل آن‌ها در این وبلاگ و یا در جاهای دیگر به منظور نشر اکاذیب نیست. به هر حال باید از گذشته تا بدانجا که ممکن است در ساختن آینده بهره برد. از نکات تاریخی جالب این متن اشاره به پل طولانیِ آبگینه (منظور روستای کنونی پل آبگینه نیست، بلکه پلی که در آن حوالی ساخته بودند و نگارنده از بازمانده آن اطلاع ندارد) و رودخانه دشت برم (نه آن جوی بسیار کم‌آبی که جنوب روستای دشت برم جاری است، رودخانه‌ای که حتماً پرآب‌تر بوده است. نشانه‌های یک رودخانه عریض در آن حدود به چشم می‌خورد) است.

 

 [کنارتخته]

شب يكشنبه  ٢٠  [شعبان، از دالکی] حركت نموديم به سمت كنارتخته. هفت ساعت راه است - قريب پنج فرسخ - و بعد از سه ساعت رسيديم به پل معتبرى كه مرحوم مشيرالملك بر رود دالكى ساخته به عرض  ٢٠  ذرع و شش چشمه است و راه طرفين آن را تا فاصلۀ زيادى ساخته. خيلى مخارج نموده. تا اينجا [راه] هموار است و بعد روى به بلندى گردنۀ مرتفعى پيموديم كه حاجى محمّدصادق اصفهانى ساخته. خيلى خرج كرده، ولى چون معمارش ناشى بوده و خيلى تند و سرازير ساخته معتبر نيست. مردم از خارج راه مى‌روند با كمال صعوبت. و بعد از طى گردنۀ اوّل قدرى سرازير است و بعد گردنۀ ديگر باز سخت. در سر گردنه آب‌انباري است كه به آب باران مشروب مى‌شود. دو ساعت طول اين گردنه است؛ بعد مى‌رسد به راه هموار تا قريۀ كنارتخته كه دويست خانوار رعيّت دارد. همه در كپرها منزل دارند و ديم‌كارى غلّه مى‌كنند و نخلستان زياد [دارد] و آب چاه شيرين براى شرب و نهر شور دالكى براى نخيلات است و حاكم‌نشين آنجا قريۀ خشت است، به فاصلۀ يك فرسخ از كنارتخته و مأكولات آنجا نان ساج است و خرما و ماست و دوغ و كره؛ و تلگرافخانۀ معتبرى هم از انگليسی‌ها در آنجا هست به رياست ارشك. انگليسى‌ها، به بهانۀ تلگراف، عجب رخنه‌اى در ايران كرده‌اند و با رعايا و اراضى مربوط و مأنوس شده‌اند و حالا كه بناى استخراج معادن شد، اين‌قدر بريزند در ايران كه يك وقت ملتفت شويم تعداد نفوس انگليسى‌هاى معتبر و متموّل و مسلّح بيش از رعاياى برهنۀ گرسنۀ ايران است!

 

[کمارج]

شب دوشنبه  ٢١  [شعبان] حركت نموديم به سمت كمارج. طول راه پنج ساعت و ربع. سه فرسخ و نيم است. ثلث اوّل هموار، ثلث دوم گردنه و كتل سربالا و سنگلاخ، و ثلث سوّم هموار [كه] وارد مى‌شود در جلگۀ خيلى خوش‌هوا و سرد و ديم‌كار، برخلاف دو سه منزل سابق كه خيلى گرم و خشك و چول بود. آب اينجا نيز، شور است از چاه و قريه‌اي است كه با سنگ و گل ساخته‌اند متفرّق و منفصل. در امامزاده منزل نموديم (چادرها همراه داشتيم، ولى از شدّت گرما چادر فايده‌اى ندارد و پوشى هم كه داشتيم در عربستان گذاشتيم). حمامى دارد و بالاخانۀ برجى براى ورود تلگرافچى‌هاى انگليس. مأكولات: نان ساج، خرما و دوغ و مرغانه.

طرف عصر ميرزا محمّدخان، جوان سى‌سالۀ زاغ‌چشم زردموى، پسر ميرزا محمودخان منشى روزنامۀ فرهنگ، داراى زبان تركى عثمانى و ارمنى و انگليسى به ديدن آمد. حالا نوكر بانك جديد شرقى است و مأمور بوشهر و محمّره و اهواز. قدرى صحبت داشت در تعريف و صفات و هنرهاى خود.

 

[كازرون]

شب سه‌شنبه  ٢٢  [شعبان] حركت نموديم به سمت كازرون. مدت  ٩  ساعت و نيم راه بود. قريب هفت فرسخ هموار بود، بعد گردنه و سنگلاخ سخت سربالا تا يك فرسخ. بعد نيم فرسخ هموار و بعد سرازير، تا يك فرسخ گردنۀ سخت بود و بعد هموار تا كازرون. در عرض راه جنگل كنار و بن فراوان. در خارج بلدۀ كازرون چند باغچۀ معروف از مركّبات هست و انگور. معروف‌تر، باغ نظر است، خالصۀ خيلى بزرگ و منظم. دو دستگاه عمارت سردرب دارد. آب جارى دائمى ندارد. ديوارهايش تمام خراب است. نوّاب معتمد‌الدوله مبلغى از خود داده است براى تعمير. عمارات و باغ خوب مرمّت شده. حاجى عباسعلى فرّاش‌باشى حاكم حاليه است از جانب نصيرالملك.

[كازرون] قصبچۀ بزرگى است [كه] از سنگ ناهموار طبيعى و گچ و خاك ساخته‌اند. وضع شهرى ندارد. خيلى بدمنظر است. بازار پوشيده و كاروانسرا و مسجد و مدرسه ندارد و ميدانى دارد اطراف دكاكين و چهارشنبه‌بازارى و دكاكين. شانزده باب حمّام دارد، تماماً روزها زنانه است جز يك باب. دو سه قنات جارى دارد و باغ‌ها در جزو خانه‌ها و اشجارش: مركّبات و نخيل و كنار. و كازرون آخرِ نخيلات است. مِن‌بعد يافت نمى‌شود و خانه‌ها اغلب از همديگر جدا و پراكنده است و زمينش پست و بلند است. دكاكين متفرّق دارد.

حكومت پذيرايى نمود و شيخ‌الاسلام، ميرزا محمود، ديدن كرد. يك روز در كازرون توقّف شد. جمعيت آنجا پنج‌هزار يا شش‌هزار خانوار مى‌شود. گويند دوازده‌هزار نفر جمعيت دارد و صنعت [آن] بافتن ملكى‌هاى خشن است. تلگرافچى آنجا، ميرزا على‌خان ياور، جوان معقولى است. اهل كازرون قباى بلند و كلاه نمد سياه [دارند] و غالب شرورند. در كوه‌هاى اطراف كازرون حجّارى‌هاى معتبر هست از آثار سلاطين عجم.

 

[میان‌کتل]

شب پنجشنبه  ٢۴  [شعبان] حركت نموديم به سمت ميان‌كتل. مدت حركت:  ٩  ساعت و نيم، قريب هفت فرسخ. دو فرسخ هموار و يك فرسخ سربالا [كه آن را] كتل دختر گويند. قبل از كتل مى‌رسيم به پل آبگينه؛ از بناهاى مرحوم مشيرالملك [كه] طولانى است و اقلا سه چهارهزار تومان مخارج نموده و نزديك آنجا درياچه‌اى است به قُطر يك فرسخ معروف به پريشان و نزديك آنجا پل تيمورميرزا است و بعد دو فرسخ هموار است و بعد مى‌رسيم به كتل پيرزن [كه] يك فرسخ است. آن وقت مى‌رسيم به كاروانسراى ميان‌كتلِ سنگىِ بزرگى كه حاجى قوام مرحوم با مخارج زياد ساخته با سنگ قلوۀ طبيعى و گچ؛ و اگرچه خيلى خرج كرده، چون روى كار سنگ‌تراش است و پشت كار سنگ طبيعى، استوار نيست و به زور گچ ايستاده، ثقل زورآور شده، بعضى پايه‌ها در رفته و شكست‌خورده؛ عن‌قريب منهدم مى‌شود مثل خانه‌هاى كازرون.

و رودخانه‌اى در نزديك آنجا جاريست و تمام راه امروز جنگل انبوه است از بلوط و بادام بخورك و گاه انجير و كويج و غيره. كاروانسراى ميان‌كتل حال مسكون نيست. ايلات به اطراف پراكنده شده‌اند، ولى در اوقات پاييز و زمستان آنجا جمع مى‌شوند و دكان علاّفى و بقّالى و نانوايى دائر مى‌شود با چند زن فاحشه كه حالا رفته‌اند به كنارتخته.

چند، نفر تفنگچى بى‌سر و پا آنجا ديديم كه نان بلوط مى‌خوردند؛ خيلى پريشان بودند، گريه مى‌كردند از ظلم بعضى مباشرين. مى‌گفتند كه: ما سى نفر ساكن قريه‌اى در اين نزديكى هستيم. هر نفر مردى ده تومان سرى (= مالیات سرانه)مى‌گيرند و از الاغ سالى پنج‌هزار و ماهى هشت‌هزار مواجب داريم كه از بابت سالى ده تومان موضوع (= کسر) مى‌شود. تتمه را دستى مى‌گيرند و تفنگچى‌گرى مفت بايد بكنيم.

 

[دشت‌ارژن]

شب جمعه  ٢۵  [شعبان] از ميان‌كتل حركت نموديم به سمت دشت‌ارژن.   مدت پنج ساعت و  ٢٠  دقيقه راه رفتيم - سه فرسخ و نيم - يك ساعت و نيم از كتل بالا رفتيم و يك ساعت و نيم در جلگه و دشت راه رفتيم. وارد شديم به شاه سلمان كه مقام حضرت سلمان بوده. در كنار همين دشت چمن و طرفى درياچۀ آب شيرين است و عرض دشت نيم فرسخ الى يك فرسخ. بيضى‌شكل است، به طول دو سه فرسخ. و شاه سلمان عبارت از اطاق و مسجدى و صورت قبرى است و در روى آن چهار گودال كه گويند جاى پاى دُلدُل است و سنگى ديگر هست، گويند جاى پاى حضرت مولا است و اطراف، درخت‌هاى چنار زياد خيلى قوى و كهنه و قبرستان و چشمۀ آب سرد خوشگوار فراوان، كه گويند حضرت سلمان در اين آب غسل كرده و ييلاق خوبى است.

هميشه باد شمال مى‌وزد و در پهلوى آن كوهى است و در كمر كوه غاري است كه سوراخ تنگى دارد و مردم به زحمت وارد آنجا مى‌شوند و هركس داخل شد، دليل دانند بر حلال‌زادگى او و الّا بيچاره منفعل و سرافكنده مى‌شود كه حرام‌زاده است. و در روى كوه مقابل به فاصلۀ نيم فرسخ برف است و اين اول برفى است كه در مراجعت از بوشهر به چشم ديده شد. در كازرون هم قدرى برف از راه دور آورده بودند.

قريه‌اي است نزديك شاه سلمان كه نان لواش و شيره و ماست و كنگر و مرغانه و كره و عسل دارند. از ميان‌كتل پيره‌زن تا اول دشت، جنگل انبوهى است از بلوط‌هاى بزرگ كهن و بادام و بعضى اشجار؛ و شير درّنده هم در آخر كتل نزديك چشمۀ آب برف ديده مى‌شودو هكذا در ميان دشت. سه روز قبل از عبور ما چند نفر را دريده بود.

كتل‌ها و گردنه‌هاى راه بوشهر به شيراز خيلى سخت‌تر است از راه كيالان (= کوهی در لرستان). در اين راه بايد از پنج رشتۀ كوه گذشت و قطع نمود به گردنه‌ها و كتل‌ها[ى] سخت طولانى. و سختى راه كيالان به قدر خمس همۀ اين سختى‌ها، اگر بشود، و آن خيلى سخت‌تر است از راه چل جايدر و اولى  ٣٠  فرسخ و دومى  ۴٠  و سومى  ۵٠  فرسخ است و هرقدر بر طول راه بيفزايد جلگه‌اي است و اصل گردنه و كتل و سختى در هر سه يكى است و اين قدرها نقلى دارد بر مردم. اشتباه است كه [تصور شود] هرگاه راه چل جايدر را بسازند بهتر است و هموارتر است.

شب شنبه  ٢۶  [شعبان] از شاه سلمان حركت نموديم به سمت خانه‌زينان كه كاروانسرا و قريۀ كوچكى است. در چهار ساعت و نيم، سه فرسخ است. و قبل از ورود گذشتيم از پلى كه با آن كاروانسرا و پلى ديگر در رباط را مشيرالملك ساخته.

 

[خانه‌زنیان]

از دشت‌ارژن كه گذشتيم باز وارد جنگل شديم از [نوع] بلوط و بادام و انجير و كويج و غيره و از خانه‌زينان گذشتيم. يك ساعت و نيم ديگر راه رفتيم، وارد شديم در جلگۀ كنار رودخانۀ آب شيرين كه به‌تدريج تلخ مى‌شود تا برود به دالكى. نزديك اين منزل جمعى از قشقايى[ها را] ديديم كه مى‌رفتند به ييلاق. رؤساى آن‌ها پيدا شده، بر ما وارد شدند... .


منبع:

سفرنامه دوم نجم‌الدوله به خوزستان، به تحقیق احمد کتابی، تهران: پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، 1386، صص123-127.

نویسنده: عبدالرسول فروتن
نظرات بینندگان
غیر قابل انتشار: ۰
در انتظار بررسی: ۰
انتشار یافته: ۱
غریب فاضل نیا
|
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
|
۱۹:۳۰ - ۱۳۹۳/۰۳/۱۹
0
5
با سلام و احترام
تلاش های علمی همشهری فرهیخته و عزیزمان جناب آقای عبالرسول فروتن مایه مباهات و شایسته بهترین تقدیر هاست. به سهم خود تشکر می کنم و برای این عزیز از خداوند منان توفیفق و موفقیت بیشتر خواستارم. ارادتمد. غریب فاضل نیا
نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
مخاطبین محترم؛
۱) کازرون نما، معتقد به آزادی بیان و لزوم نظارت مردم بر عملکرد مسئولان است؛ لذا انتشار حداکثری نظرات کاربران روش ماست. پیشاپیش از تحمل مسئولان امر تشکر می کنیم.
۲) طبیعی است، نظراتي كه در نگارش آنها، موازین قانونی، شرعی و اخلاقی رعایت نشده باشد، یا به اختلاف افكني‌هاي‌ قومي پرداخته شده باشد منتشر نخواهد شد. خواهشمندیم در هنگام نام بردن از اشخاص به موازین حقوقی و شرعی آن توجه داشته باشید.
۳) چنانچه با نظری برخورد کردید که در انتشار آن دقت کافی به عمل نیامده، ما را مطلع کنید.
۴) در صورت وارد کردن ایمیل خود، وضعیت انتشار نظر به اطلاع شما خواهد رسید.
۵) اگر قصد پاسخ گویی به نظر کاربری را دارید در بالای کادر مخصوص همان نظر، بر روی کلمه پاسخ کلیک کنید.
مشاركت
آب و هوا و اوقات شرعی کازرون
آب و هوای   
آخرين بروز رساني:-/۰۶/۰۲
وضعيت:
سرعت باد:
رطوبت:%
°
كمينه: °   بیشینه: °
فردا
وضعيت:
كمينه:°
بیشینه:°
کازرون
۱۴۰۳/۰۲/۰۷
اذان صبح
۰۴:۵۹:۵۰
طلوع افتاب
۰۶:۲۵:۰۶
اذان ظهر
۱۳:۰۱:۳۵
غروب آفتاب
۱۹:۳۷:۱۸
اذان مغرب
۱۹:۵۴:۰۳