اسم گذاشتن برای این مطلبی که نوشتم و خدمت شما سروران عزیز تقدیم میکنم یه خورده یا خُرده سخت بود و صد در صد با مطالعۀ این مطلب شما هم میتونین یا میتونستین یه اسم خوب و قابل برای مطلب انتخاب کنین از جمله: امداد یا طلب حمایت یا نمرۀ آخرت و یا فرشتگان روی زمین! و البته نه دسترسی به بنده داشتین و نه اصلاً از این موضوع خبردار بودین! و اگه هم نظری در این مورد میدادین یا اسم یا تیتر یا نامی را برای مطلب انتخاب میکردین، معلوم نبود که من بپذیرم چون ما کازرونیها اصلاً اعتقادی به مشورت با اهل نظر و خبرگان نداریم و اگه کسی پیشنهادی به ما ارائه کرد دو حال ممکنه پیش بیاد که در هر دو صورت نمیپذیریم! اول اگه به نفعمون بود و اگه بهتر از تصمیمات خودمون بود که گوش میدیم و میگیم نه، و بعد به کار میبریم و به جای تشکر و قدردانی از طرف میگیم که فکر خودمون بوده! و اگه به مزاق یا مذاقمون خوش نیومد یعنی یه جورایی ادعامون شد که نظر خودمون بهتر بوده، با یه لحن طلبکارانه میگیم: نه عامو ایی چه حرفیاً!
البته مزاح کردم خواستم بخندین چون همین امروز بود که میخواستم برای چاپ چند تا عکس وارد یه عکاسی بشم که روی در ورودی نوشته بود با لبخند وارد شوید، من هم دهان را باز کردم و با خنده وارد شدم و سلام کردم و صاحب مغازه گفت چه خبره؟ انگار خیلی خوش به حالت شده؟! و ادامه داد که دنیا برای شماها خوبه که نه گرونی و نه گرفتاری و نه مشکلات و نه مکافاتهای بهداشتی و درمانی و نه کمبود فضای سبز و نداشتن کارخانجات و نبودن جادههای اتوبانی و تونل و راه آهن و نه هزینههای نگه داری و مدیریت سایتهای خبری براتون فرقی داره و نه بیپولی که چندتا دختر یا پسر دانشجو داشته باشی و بخوای با یه حقوق بخور و نمیر شهریه بپردازی! گفتم خُب مؤمن، با صفا، مهربان، خودتون روی در نوشتین که با خنده وارد شوید! گفت نوشتم با خنده، نه با قهقهه! و زیر لب این شعر را زمزمه کرد: خندۀ تلخ من از گریه غم انگیز تر است!
باور کنین که خندهام را قورت دادم و دیدم که این دوست عزیز درست میگه و من و شما و اینا و اونا و خیلی از ماها بیشتر اوقات فراموش میکنیم و یادمون میره که در همسایگیمون چندتا آدم فقیر یا مستضعف یا محترمانه بگم کمدرآمد هست و از خاطرمون رفته که ما به دنیا اومدیم تا دست ضعیفان را بگیریم و آن دوستمون گفت که خیلیها چندتا دانشجو دارن با یه حقوق بخور و نمیر اما من میگم بعضیها همین حقوق بخور و نمیر هم ندارن و عیالوار هستن و مهمتر اینکه نابغههایی را دارن یعنی فرزندانی را دارن که خیلی با هوش و با استعداد هستن ولی و یا اما و اما و اما به خاطر نداشتن و یا به خاطر مشکلات مالی و مادی نمیتونن به تحصیلاتشون ادامه بدن و نمیتونن از استعدادشون استفاده کنن و نمیتونن در آیندۀ علمی مملکت سهیم باشن نمیتونن از نبوغ و خلاقیتشون برای طی کردن مدارج عالی علمی بهره ببرن و مجبورن که ترک تحصیل کنن و دنبال یه شغل باشن که سربار پدر و مادر و خانواده نباشن و یا پول تو جیبی در بیارن! حالا اگه این افراد دختر باشن که قضیه خیلی فرق میکنه و مجبورن توی خونه کنار مادر بشینن و غصه بخورن و خدای نکرده افسرده بشن و نهایتاً دست به خودکشی بزنن!
این روضهها را خوندم تا اول از همه خودم از خواب غفلت بیدار بشم و بعد توجه شما همشهریان عزیز و با غیرت و فهیم و متمول و پولدار و سرمایهدار کازرونی خودم به این نکته جلب کنم که تعدادی از خانوادهها و دانشجویان و محصلین هم اکنون نیازمند کمک شما هستند و تا کار از کار نگذشته و تا طومارمون پیچیده نشده و تا سؤالهای اول قبر که لو رفته و یکیشون هم در ارتباط با کمک به همنوعان است از ما پرسیده نشده دست به کار بشین!
یه تعدادی از اساتید دانشگاه که بچههای همین شهر خودمون هستن و یکی از یکی بهتر و با سوادتر و مهربانتر هستن دور هم جمع شدن و مدتیه که دارن از جیب و وقت خودشون به این دانشجویان و آن محصلهایی که امکان ادامۀ تحصیل به خاطر مشکلات مالی ندارن در خفا و بدون اینکه کسی بدونه و بدون اینکه خود اون دانشجویان هم از نفس کار که کمک خیرخواهانه و خیرین کازرونی است با خبر بشن به عناوین وام و کمک تحصیل دانشجویی و غیره بهشون کمک میکنن و این مغزهای متفکر و این استعدادهای تابان و این اندیشههای نو و این نبوغ نهفته در این دانشجویان و محصلان را یاری رسانی میکنن که درود به شرف و مرامشون و درود به قلب پاکشون و درود به امام جمعۀ محترم شهرستان که بهشون در مواردی کمک کرده!
این استادهای دانشگاه که همگی از جوانان برومند این دیار هستن دور هم جمع شدن و این طرح زیبا و خداپسند را ارائه دادن ولی آنقدر حجب و حیا دارن و آنقدر با شرف هستن که خجالت میکشن دست جلو بنده و جنابعالی دراز کنن!
اما من به شما عزیزان میگم که راه حل این موضوع چیه! خدا را شاهد میگیرم که بایستی ما دنبال این انسان بدویم و از اونا خواهش کنیم که یه مقدار وجه ناقابل را از ما دریافت کنن یا ما به حسابشون در بانک قائم بریزیم تا در این کار خیر شرکت کنیم!
نتیجه: اول اینکه تیتر مطلب بندۀ حقیر که کوچک همۀ شما عزیزان کازرونی هستم شد:
خیلی آقایی فرمودیددر اسرع وقت شماره حساب می گیرم و خدمت شما شهروند عزیز معرفی می کنم در همین مطلب و با عنایت کازرون نمای عزیز ویرایش می کنیم
زنده باشید
شماره حساب 831 نزد صندوق خیریه قائم کازرون
با تشکر
کمال تشکر دارم
شما هم موفق باشید
خوبی به حاشیه نزن بگو نماینده چکار میکنه داریم نداریم اگه داریم کجا هست من فقط یک سوال از بهادر دارم چرا با گذشت 2سال وچند ماه از نمایندگی محمد صادقی که ... انتقاد نمیکنه ودر دوره نمایندگی قبل آقای دهقان هرروز انتقاد میکردی چرا ......سایت کازرون نما این سوال را خدایی بزار رو سایت تا بهادر ببینه
خب عزیز دلم قربونت برم اخبار شهرستان را پی گیری کن تا بفهمی که این بنده ی خدا دایم کازرونه و با با وزیر میاد یا نایب رؤسای مجلس را آورده کازرون و چه قدر دیدارهای مردمی داشته
ضمناً قربون معرفتت برم به جای این که از این مطلب استقبال کنی و به این دوستان غزیز مدد جو و انسان دوست و ف رشته خو کمک معنوی و مادی کنی و دو تا جمله ی قشنگ تحویل من و اینا بدی و از کازرون نما به خاطر درج این مطلب تشکر کنی میای سیاسی بازی راه میندازی و به حاشیه می زنی؟!
بگذریم حالا بیا و بگو که چند می خوای کمک کنی؟
اجرت با خدا خلاص!!
بهادر عزیز خیلی قبل تر ها برات نوشتم که اگه تو طنز قلم بزنی موفقتری. ظاهراً حدسم درست بود. از جواب بجا به اون طعنه سیاسی با قلم طنزت خوشم اومد.قطعاً با این روش جهت بنیاد مذکور جواب میگیری.البته تازه خوندمش شاید یه خورده 2 ریالیم دیر افتاده باشه. موفق باشی
از نظر لطف شما سپاسگزارمو نصیحت شما بر دیده ی منت
خیلی آقایی
سپاسگزارم از همه ی عزیزانی که حمایت خواهند کرد از این بنیاد
براتو ارزوی موفقیت روز افزون رو دارم