پایگاه خبری کازرون نیوز | kazeroonnema.ir

شخصيت ها / نویسندگان / محمدرضا سرشار / متن / از نگاه دیگران / راضيه تجار

دست مهربان باغبان

کدام عيد بود که بود و انجمن قلم ايران نبود؟ که خانه قلم نبود و نخي که دانه‌هاي پراکنده تسبيحي گسسته را به هم متصل کند؟
عيد 78 بود. چقدر دور مي‌نمايد و چقدر شبيه همه عيد‌هاي ديگر.
يا مقلب القلوب و الابصار
يا مدبر الليل و النهار
يا ...
اما بهار 78 بهاري فراموش ناشدني شد. هنگامي که در پي خيزابي تند، نويسندگان متعهد مسلمان صداي «هل من ناصر ينصرني» هم را شنيدند و لبيک‌ها حلقه مستحکمي ساخت تا پايه انجمن بر آن بنا گردد.
در اين ميان يک نفر مياندار بود و آن کسي نبود جز شما آقاي رضا سرشار.
هرگز يادمان نمي‌رود آن همه تلاش را براي شکل‌گيري انجمن. تلفن‌هايي که به اين و آن زديد و با آن صداي گرم، صميمي و پرصداقت حکايت رفته را بر نويسندگان مسلمان گفتيد و ريشخندي را که گريبانشان را گرفته بود. عاقبت در پناه دست‌هاتان دانه انجمن پوست ترکاند و 19 دست ديگر مشفقانه ـ گيريم بعضي کمتر و بعضي بيشتر ـ در تلاش براي دعوت از آب و آفتاب و هر آنچه که دانه را به نهالي راست قامت و درختي استوار تبديل کند دست شما را فشردند.
انجمن قلم ايران شکل گرفت. اما براي اين بالندگي چه خون دل‌ها که خورده نشد و در پي هر موفقيت چه شادي‌ها که بروز و ظهور نکرد.
اما ...
هرکه در اين بزم مقرب تر است
جام بلا بيشترش مي‌دهند
شايد به همين علت است که اين روزها دلگرفته کنج خلوت برگزيده‌ايد.
عيد آمد و رفت. عيد قرين با اربعين. شيريني و تلخي. آيا همين نشانه‌اي نيست براي اينکه بدانيم نيش و نوش با هم است؟ اينکه، آنان که با امواج در نبردند ضربه‌ها را بايد رد کنند و آرامش درساحل را آرزو؟ اينکه مرداني مرد هستند که شبي تاريک و بيم موج و گردابي چنين حايل را مي‌خوانند و به چراغهاي چشمک زن ساحل امن دل نمي‌بندند و فقط خدا را در نظر دارند؟
طي سال‌ها مياندار بوديد. علم آموختيد و عمل کرديد. نهيبتان ترس در دل‌ها انداخت و رأفتتان اشک در چشمها آورد.
هرچند دوستانتان به ظاهر کم‌اند، اما آنها که شما را خوب مي‌شناسند، کيفي و عميق، خاطرتان را مي‌خواهند.
سال 85 به نام محمد مصطفي (ص) متبرک شده است. پيامبري که عنايتش باعث شد که زندگي‌اش بار ديگر به قلم شيواي شما نگاشته شود و اين سعادت کمي نيست.
اينک آرزو مي‌کنم با تاسي از خلق محمدي از تمام ناسپاسي‌ها و نامهرباني‌ها بگذريد، دوستان را دوست، دشمنان را دوست‌تر بداريد و همچنان چراغ به دست در وادي ادبيات اين مرز و بوم ره بنماييد که گذشت و مهرورزي شيوه بزرگان است، بزرگان کرم و فضيلت.

[بازگشت]