پایگاه خبری کازرون نیوز | kazeroonnema.ir

شخصيت ها / نویسندگان / محمدرضا سرشار / متن / از نگاه دیگران / دکتر حسن خجسته
مردی که رادیو را با نام او می شناختند
 روزنامه جام جم ـ 27 تیر 85: راديو در ايران تاريخي دارد و شما از چند منظر مي توانيد تاريخ راديو را بررسي کنيد. يکي قبل از انقلاب و بعد از انقلاب است که در اين دو دوره راديو از نظر فرم و محتوا بسيار با هم متفاوت است ؛ اما راديو يک تاريخ ديگري هم دارد که در همه دنيا اين تاريخ مشترک است.
راديو يک دوره اي تنها رسانه بلامنازع و بي رقيب بود. در دنيا هم همين گونه بوده و اين دوره را پشت سر گذاشته است. در دنيا راديو در هنگام جنگ جهاني دوم رسانه اي بي رقيب بود و بعد از جنگ جهاني با ورود تلويزيون و ساير رسانه ها از اهميت آن کاسته شد و در کشورهاي غربي راديو بيش از 30 سال منزوي ماند تا بالاخره توانست خودش را بازسازي کند و به جايگاه واقعي خود در حوزه رسانه دست يابد.
در ايران هم راديو از ابتداي ورود تا اواخر دهه 60رسانه اي بي رقيب بود. به طوري که در اين دوران اگر مردم مي خواستند از خبري مطلع شوند و يا براي وقت گذراني و سرگرمي به راديو مراجعه مي کردند. وقتي رسانه اي بي رقيب است ، به اطلاعاتي نيازمند است که بتواند به نيازمندي هاي مخاطبان به طور جدي پاسخ دهد تا پابرجا بماند. مساله دوم در راديو مساله فرم و محتواست.
قبل از انقلاب جديت و وزني قوي در فعاليت رسانه اي داشت و کارهاي بسيار بزرگي در راديو انجام مي شد، اما بتدريج غلبه فرم بر محتوا در راديو پيش آمد. البته اين امر کاملا طبيعي بود، چون فرم همان ويژگي است که کسي نمي تواند از آن دست بکشد ؛ اما بعد از انقلاب ما به يک محتواي جديدي نياز داشتيم و به همين دليل رسانه جمهوري اسلامي مبتني بر محتوا شد. با اين حال اين نکته هم موردتوجه بود که صرف محتوا نمي توانست نياز مخاطبان را برطرف کند و ايجاد يک رابطه معتدل بين نوع فرم و نوع محتوا در رسانه راديو بسيار مهم بود و هنوز هم از بحثهايي است که بشدت در راديو وجود دارد. افراد بسياري به راديو آمدند که بسياري از آنها آدمهاي با نام و باسوادي بودند و تقريبا همه شان هم رفتند و نامي هم از آنها باقي نماند. حتي الان هم در راديو يادي از آنها نيست ، چون نتوانستند آن نقشي را که بايد ايفا کنند ؛ اما ويژگي بارز محمدرضا سرشار اين بود که در فرم مناسب ، محتواي لازم را وارد مي کرد. در واقع اين مساله برجسته ترين کار براي فعاليت هاي رسانه راديو بود.
قصه ظهر جمعه سرشار يک فعاليت اساسي و حرفه اي بود که ايشان در يک فرم زيبا يک محتواي اساسي وارد کردند. در واقع اگر آن فرم جذاب نبود، مخاطب آنقدر تحت تاثير قرار نمي گرفت و اگر محتوا هم محتواي مناسبي در آن شرايط که کاملا محتواگرايي در کشور غلبه اساسي داشت نمي بود اين استقبال به وجود نمي آمد. سرشار آنقدر اين دو مقوله را بصورت حرفه اي و مناسب در کنار هم قرار داد که بزرگان مملکت و اهل فضل هم توجه ويژه اي به اين برنامه داشتند.
در حوزه فعاليت هاي راديويي محمدرضا سرشار، نبايد فقط قصه ظهر جمعه را ديد. او به اتفاق بعضي دوستان هنرمند مانند ميرکياني ، برنامه «از سرزمين نور» را هم تهيه و توليد کردند. هر چند سرشار حضور وسيعي در اين برنامه نداشت و بيشتر به عنوان نويسنده در پشت صحنه بود، اما به عقيده من اين کار ابداع جديدي در کار نمايش راديويي بود، به طوري که شما در سراسر قصه حضور پرجلال حضرت محمدص را مي ديديد و حس مي کرديد، اما ايشان در نمايش حضوري ندارند. ضمن اين که اين کار نمايشي مجموعه اي از صداهاي قوام يافته سازمان بود و هنرپيشه هاي دوره هاي گذشته را جمع کردند و يک کار اساسي انجام دادند. در مجموع به عقيده من سه ويژگي سرشار که جزو هويت هاي راديويي است بسيار برجسته و پررنگ است: اول صداي خوب : صداي سرشار جزو صداهاي ويژه و خاص است و به همين دليل هرگاه صداي او در طول تاريخ راديو پخش شده ، قابل تشخيص بوده است.
دوم مبحث محتواست: درکارهاي او نسبت به ديگران تفاوت هاي محتوايي بسياري ديده مي شود. در واقع کاري که او انجام داده با کارهايي که بعد از او و قبل از او ديگران انجام داده اند متفاوت است و سوم تازه بودنش است.
او به دليل اين که خودش پديده تازه اي بود و کارش هم تازه بود مورد توجه همه قرار گرفت.
يعني در آن ساعت خاص ، راديو را با ايشان مي شناختند، به همين دليل معتقدم سرشار عنصر مهم هويت راديو بود. راديو هميشه وامدار او خواهد ماند.

-----------------
1ـ معاونت صداي جمهوري اسلامي ايران

[بازگشت]