|
«چون از طرف قرین اشرف امر و مقرر شده بود که اگر کسی فکری، خیالی برای اصلاحات این مملکت دارد تقدیم نموده تا به معاونت افکار نوعی شروع در اصلاح و رفع اختلافات حاضره شود لذا این حقیر طلاب علوم دینیه به عرض ذیل جسارت مینماید که وصفیات ماضیه و حالیه کازرون به نوعی تودرتو و به لباسهای مختلف الّلون پوشیده شده که عرض سوانح و حوادث هر فردی از افرادش تاریخی است مفصل. اینک قریب بیست سال است که این قصبه میدان جنگ[تفنگچیان] دور و نزدیک و حتی محلات آن با یکدیگر است. … مجملاً شهری که احصائیه (جمعیت) آن تا بیست سال قبل بالغ بر پنجاه هزار نفر بوده است حالا یک ویرانه و خرابه در خرابه [است] که ده هزار نفر زن و مرد ندارد ……. طوری این هشت مخلوق کازرونی را در فشار انداختهاند که هر کس توانسته خود و عیالات خود[را] برداشته، به طرفی هجرت نمودهاند.»
این نوشته حکایت از یک باور در حافظهی تاریخی ما کازرونیها دارد. نوشتهای که متعلق است به دور قاجار از سوی یک ادیب کازرونی برای استاندار یا والی فارس. با نگاهی به آن اما با کمی تغییر در نثر، فکر میکنیم که این نوشته مربوط به حال حاضر ست. مسالهای که از این امر ناشی میگردد باوری تاریخی است که هنوز ذهن ما کازرونیها را به خود مشغول نموده. این که چرا با توجه به تواناییهای شهرستان در حوزههای مختلف، این باور هنور هم خودنمایی میکند سوالی است که به نظر میرسد سالهاست نتوانستهایم برای آن پاسخی درخور توجه بیابیم.
براستی مگر تمامی سخنان مسوولینی که کازرونی بودند- که متأسفانه اکثر آنها پس از عزل یا بازنشسته شدن و… کازرون را به حال خود واگذاردند- نه این بود که باید کاری کنیم که کازرون هر روز آبادتر از دیروز شود؟ اما چرا این باور تاریخی مردم کازرون را رها نکرده است؟مگر آباد نشده است؟ چه مشکلاتی وجود دارد که فکر میکنیم از دایره توسعه و پیشرفت عقب ماندهایم؟ چرا برخی میگویند کازرون صاحبی ندارد برای آبادانیاش؟
تمامی سؤالات نشان میدهد که آبادانی کازرون هر چند- به ویژه برای مسوولین در طول تاریخ کازرون- به عنوان یک هدف و ارزش مطرح بوده است اما برای رسیدن به این ارزش هیچگاه در فکر ایجاد هنجارها و الگوهای عملی برای رسیدن به آن نبودهایم. به دیگر سخن مسوولین ما تنها به شعاردادن و یا اعمال کارهای کلیشهای میپرداختهاند نه آنکه ایجاد راهکاری برای رسیدن به کازرونی آباد.
به تعبیری دیگر سالهای سال کازرونیها برای دست و پنجه نرم کردن با این باور تاریخی تنها راه نجات را در مهاجرت از این شهر مییافتهاند. وضعیتی که در سنوات گذشته به اوج خود رسیده و متأسفانه نه تنها افراد عادی و معمولی را -که رفتن آنها مشکلی برای شهرستان بوجود نمیآورد- بلکه نخبگان علمی و فرهنگی و هنری ما را از کازرون جدا کرده است.
سخن درباره روز کازرون است. به زعم نگارنده اگر ما تمامی روزهای سال را به نام روز کازرون نامگذاری کنیم و در آن هیچگونه اقدام عملی و راهکارهای اجرایی برای از بین بردن این بنبست تاریخی صورت ندهیم سالهای بعد نیز با همین باورها و نوشتهها روبرو خواهیم شد.