پایگاه خبری کازرون نیوز | kazeroonnema.ir

کد خبر: ۲۹۷۶
تعداد نظرات: ۱ نظر
تاریخ انتشار: ۰۵ مهر ۱۳۸۸ - ۱۴:۲۹
هفته نامه بیشاپور

حسین رضوی فرد : آقاي مهندس منصور صالح پور متولد سال 1330 و اهل محله عليا يا همان محله بالاي شهر كازرون مي باشند. دوران دبستان تا دبيرستان را در كازرون سپري كردند و پس از دوره خدمت سربازي تصميم به ادامه تحصيل مي گيرند اما به توصيه و راهنمايي برادر بزرگترشان به جاي كنكور دانشگاه در آزمون ورودي اداره دارائي شركت مي كنند و از بين700 نفر شركت كننده جزء نفرات اول قبول مي شوند. آقاي مهندس با نيت اينكه در سالهاي آينده با پس اندازي كه از راه كارمندي كسب مي كند بتواند به خارج از كشور رفته  و ادامه تحصيل دهد از سال 53  گذرشان به اداره دارائي مي افتد.سال 56 از راه مي رسد و تقدير ايشان بر هجرت به آمريكا رقم مي خورد.دو سال در كالج تگزاس اطراف دالاس و سه سال را هم در دانشگاه جنوبي(southern university) ايالت لوئزيانا واقع در كنار رودخانه مي سي سي پي به تحصيل مهندسي عمران مي پردازند. شروع به تحصيل مهندس در آمريكا مصادف مي شود با تحركات انقلابي مردم ايران، به آتش كشيده شدن سينما ركس آبادان و توهين روزنامه اطلاعات به حضرت امام خميني"ره" و از اين پس  فصلي جديد در زندگي ايشان رقم مي خورد و آن شروع  فعاليتهاي سياسي و مذهبي شبانه روزي وي در خارج از ايران است.  وي درگيريهاي سياسي كه بعضاً منجر به محروميتهاي ترمي  و يك ماه زندان در يكي از زندانهاي آمريكا ميشود و دوره سخت دانشجويي را چه به لحاظ مشكل مالي، چه به لحاظ غربت و دوري از خانواده از سر مي گذراند  تا سال 61 فرا مي رسد. ايشان نقل مي كنند: "ابتدا قصد ادامه تحصيل داشتم اما جريان جنگ پيش آمد و سال 61 جنگ به اوج خودش رسيده بود و اين اتفاق ناميمون انگيزه‌اي شد كه نگذاشت من آنجا بمانم و با اين انگيزه كه فردا جنگ تمام مي‌شود و اگر در سختيهاي مردم شركت نداشته باشيم در پيشگاه مردمي كه از اول انقلاب و بعد هم در جنگ، فداكاريهاي بسيار بسيار ارزشمند و ماندگاري كرده‌اند شرمنده خواهيم شد، به ايران آمدم و تا الان كه حدود 27 سال مي گذرد يك ثانيه هم پشيمان نشده‌ام و حتي هرروز كه مي‌گذرد شكر خدا مي‌كنم كه آمدم. و با همين تلخ و شيريني مشكلات مردممان همراهي داشتم". از سال 61 با وجود پيشنهاد براي گرفتن پست در تهران زادگاه خود را براي خدمت سزاوارتر مي بينند و پس از طي مراحلي براي مدت 7 سال از آبان 1362 تا آبان 1369 رئيس اداره زمين شهري كازرون مي شوند. به گفته وي "قسمتهاي جديد شهر كازرون كه از بافت قديمي دور است گرچه از آن زمان 25 سالي مي‌گذرد ولي نسبت به بافت قديم 80 يا 100 ساله نو محسوب مي‌شوند و اينها همه واگذاري اداره زمين شهري (قانون مصوب  27/12/1360) بودند. بخشي هم به قبل از اينكه قانون زمين شهري فعال شود، مربوط مي‌شود به قانون عمران اراضي شهري مصوب 5/4/1358 شوراي انقلاب، كه بعد از تصويب قانون زمين شهري، مصوبه شوراي انقلاب كنار گذاشته‌شد". مهندس صالح پور از سال 69 بنا به پيشنهاد امام جمعه وقت كازرون – حاج آقا ايماني- رياست دانشگاه آزاد اسلامي را كه دو سه سالي بود تاسيس شده بود پذيرفتند. در آن سال دانشگاه آزاد هيچ مكان مستقلي نداشت و مدرسه بانوسلامي واقع در خيابان كوهنورد موقتا به عنوان دانشگاه در نظر گرفته شده بود. وي در طول 10 سال رياست دانشگاه آزاد همراه با كار شبانه روزي و كمك ساير كاركنان دلسوز دانشگاه، مخصوصا در سالهاي ابتدائي آن  كوشيدند تا دانشگاه آزاد كازرون جزء يكي از بهترين واحدهاي دانشگاههاي آزاد ايران شد. پس از آن  معاون عمراني دانشگاه آزاد شيراز و سپس به مدت دو سال مسئول اداره هيات علمي دانشگاه آزاد شيراز و در نهايت از  22/3/85 بنا به پيشنهاد مسئولين وقت، به كازرون برگشته و به عنوان فرماندار كازرون خدمت خود را به زادگاهش تكميل مي نمايد. در حال حاضر يك خانواده 4 نفره هستند و صاحب يك پسر و يك دختر مي باشند. پسرش دانشجوي مهندسي اتومكانيك دانشگاه آزاد شيراز و دخترش نيز در آزمون كنكور امسال شركت نموده اند. ايشان معتقدند هيچ وقت زندگيش از مسائل سياسي جدانشده و هميشه مسايل سياسي در زندگيش جاري و ساري بوده و فعاليت سياسي در حزب جمهوري اسلامي سابق و بعد هم حزب مؤتلفه كه هنوز هم جزء اعضاء آن مي باشند را به عنوان دو نهاد بسيار بسيار مقدس از افتخارات خود مي دانند.

سؤال1: ضمن عرض سلام و تشکر از جنابعالی به خاطر وقتی که در اختیار بنده قرار دادید از شما خواهش می کنم نحوه ارتباط تشكيلاتي فرمانداري را  با شهرداري و دفتر نظام مهندسي را تشريح فرمائيد .

 بسم اله الرحمن الرحيم. خوشحال شديم كه خدمت شما رسيديم. ما با شوراي شهر فقط به اين صورت ارتباط داريم كه مصوبات شوراي شهر بايد به فرمانداري بيايد و در يك پروسه زماني مشخص بررسي شود اگر مطابق با قانون است تاييد شده و به شيراز ارسال مي‌كنيم. اگر مغايرتي داشته ‌باشد برمي‌گردد كه اصلاح شود. در رابطه با شهرداري نيز جز همكاري و پشتيباني براي پيشبرد كارهاي عمراني شهر و رفع مشكلات، ارتباط تشكيلاتي نداريم. به عنوان مثال بعد از جاده كازرون-شيراز، يكي از خواسته‌هاي مردم كازرون عقب‌نشيني 3 پادگان ورودي شهر بود. الان الحمدلله موفقيت حاصل‌شده و پادگان شهيد چمران و پادگان تيپ امام سجاد عقب‌نشسته اند و ديوارشان هم كشيده شده است. اينها همكاري بسيار خوب كردند كه جاي تشكر دارد از مسؤولين پادگان شهيد چمران و مسؤول تيپ امام سجاد، چه مسؤول قبلي چه فعلي خيلي همكاري كردند و اين مهم انجام شد. فقط مانده پادگان ارتش 07 كه اينهم در شرف انجام است. بنابرين رابطه با شهرداري وشورا بصورت تشكيلات مدون نيست ولي شغل ما ايجاب مي‌كند كه فرماندار، مشكلات شهر را ببيند و هماهنگي و پي گيري كند تاحل شود.

- اجازه دهيد از ديدگاه يك كارشناس عمران از شما سؤال كنم كه آيا بهتر نبود مجموعه پادگانهاي يادشده به بيرون از شهر منتقل مي شدند و در عين حال موقعيت مسكن كارمندان و پرسنل مربوطه در شهر تحت عنوان شهركهاي مسكوني نظامي مي ماند آيا اين شكل زيباتري براي شهر نداشت؟ يا اينكه اين طرح مطرح شد ومسئولين پادگانها در مقابل اين نظر مقاومت كردند؟

ما چون از زمان قديم در اداره زمين شهري و بعد هم در دانشگاه بوديم طبيعتا در مسائل شهر سركي ميكشيديم و عملاً حضور داشتيم. در سال 65 كه مقام معظم رهبري، رئيس جمهور بودند بخش‌نامه اي صادر شد براي انتقال پادگانها به بيرون از شهرها. از آنجا كه سال 65 در اوج جنگ بوديم، اين دستور عملا راكد ماند (چرا كه امكان اجرايي شدن نداشت) اين قضيه همانطور ماند تا اخيراً يك زمزمه‌هاي است كه پادگانها را از داخل شهر به جاي مناسبي بيرون از شهر منتقل كنند. شما مي دانيد ما در كلان شهري مثل شيراز هم چند تا پادگان در وسط شهر داريم. در مورد شهر كازرون هم اشاره خوبي داشتيد ما اصلاً در مضيقه زمينيم بنا به موقعيت جغرافيايي كه داريم محصوريم بين دو رشته كوه و درياچه و زمينهاي كشاورزي و پادگانها، اقداماتي نه چندان كلان صورت گرفته براي يك حركتي اما هنوز جدي نشده است. در عين حال بايد عرض كنم خوشبختانه با عقب‌نشيني پادگانها اميدهاي فراواني براي زيباتر شدن ورودي غربي شهر حاصل شده است.

سؤال2: به عنوان يك مدير در صدر مديريت شهري آيا برنامه مبسوطي در زمينه حمايت از موضوع ساخت و ساز هاي شهر (مطابق با استانداردهاي ملي) و نظارت بر طرحهاي عمراني دولتي داريد؟ اگر پاسخ مثبت است آيا اين برنامه قابل ارائه است؟

 طرحهاي دولتي يك سري مقررات دارند مثلاً توسط استان به مناقصه گذاشته مي‌شوند خوشبختانه با وجود نظام مهندسي همه كارها از كانال نظام مهندسي و طبق اصول فني انجام مي‌شوند. از طريق فرمانداري براي پيشرفت كارها و طرح‌هاي عمراني يك دفتر عمران داريم كه سركشيهايي مي شود وتذكرات در صورت نارسايي، به پيمانكار و دستگاه اجرايي مربوطه داده مي‌شود.

- قبل از حضور شما در فرمانداري ظاهراً دبيرخانه كميته عمران و شهرسازي در فرمانداري فعال بوده و اعضاء همه ادارات در آن شركت داشته اند و بازرسي از ساخت ‌و سازهاي دولتي توسط همين اعضا صورت مي‌گرفته است ولي بعد از حضور شما به نظر مي‌رسد اين امر اتفاق نيفتاده است آيا اين شنيده ما درست است؟

اين كميته منحل نشده من خودم چند بار همراه اين كميته بوده‌ام. رفتيم و از چند ساختمان هم سركشي كرديم حالا ممكن است در غياب من هم اين كميته عمل كرده اند به اتفاق بچه‌هاي نظام مهندسي و بنياد مسكن و اعضاء. اگر فعاليت آنطور جدي نشده ولي منحل هم نشده است.

- از دوستاني كه در زمينه ساخت‌ و ساز دولتي فعال بوده‌اند من سؤال كرده‌ام، ظاهرا نظارتها مثل قبل بصورت مستمر و منسجم صورت نمي‌گيرد در صورتي كه قبلاً همين اعضاء بصورت دوره‌اي سركشي مي‌كرده‌اند و نظارت لازم انجام مي‌شده و ساخت ‌و سازها را به نوعي در محدوده استاندارد نگه مي‌داشته‌اند!

حالا خوب شد شما تذكر داديد انشا‌ءالله كميته را فعالش مي‌‌كنيم اين قضيه فعال مي‌شود و بيشتر از قبل سركشي خواهد شد.

سؤال3: شما تحصيلكرده مهندسي عمران هستيد. گرايش تحصيلي شما چه تاثيري در عملكرد مديريت شما در فرمانداري داشته است؟

 طبيعتاً مديريتها به نوعي با رشته تحصيلي ارتباط پيدا مي‌كنند. اما من در دانشگاه آزاد يا در زمين شهري آن مسؤوليتهايي كه داشتم با رشته تحصيلي‌ام بيشتر نزديكي داشت مثلاً در دانشگاه آزاد ابتداي كار بود و دانشگاه در حال ساخت ‌و ساز بود. فعاليتهاي شبانه‌روزي در اين زمينه انجام مي‌گرفت ما آن موقع معاونت عمراني نداشتيم. شايد اگر در تمام ايران سه نفر رشته عمران، رئيس دانشگاه آزاد بودند حتماً يكي از آنها من بودم و همين رشته عمران بودنم در دانشگاه خيلي كمك كرد به پيشرفت ساختمانهاي دانشگاه به طوري كه وقتي براي پيگيري مسائل عمراني به سازمان مركزي مراجعه مي‌كرديم در اين رابطه، موفقيت و پيشرفتمان چشمگير بود. من خودم بودم با يك تكنسين و يك معمار با تجربه، هم رئيس دانشگاه بودم هم به عنوان معآنت عمراني. اما اين موضوع در فرمانداري هم مؤثر است مثلاً فرض كنيد ما كار وسيعي با روستاها داريم در زمينه راه، آب و برق كه به نوعي مرتبط با مسائل فني مي‌شود و مخصوصاً در ارتباط با رشته تحصيلي ما مي‌شود.

سؤال4 : با توجه به اينكه در طول مدت خدمتتان دركازرون و شيراز (طي 27 سال)  با فرماندارهاي مختلفي برخورد داشته ايد به نظرتان كدام فرمانداران ديدگاههاي عمراني و معماري قوي تري داشته اند؟

از يكي دو تا فرماندارها خاطرات خوبي در رابطه با خدمتگزاريهاي خوبي كه كرده‌اند به ياد دارم يكي در اوايل دهه 70 بود كه جناب آقاي سيد عنايت الله هاشمي كه حالا نماينده مردم سپيدان هستند -سيد محترمي بود- كه نزديك به 4 تا 5 سال فرماندار بود.

كازروني‌ها اغلب او را مي‌شناسند خيلي پركار بود خيلي درستكار و شريف بود و ديگري هم خدا بيامرز مرحوم محب بود كه 3سالي اينجا فرماندار بود. آدمي بسيار دلسوز، مؤمن، متعهد و پيگير و مي‌دانيد كه در حين انجام وظيفه در جاده تصادف كرد و به رحمت ايزدي پيوست. جا دارد از فرماندارهاي ديگر هم تشكر كنم. از مرحوم آقاي مهدوي كه از بچه‌هاي دشتستان بودند؛ فرد وارسته اي كه من يادم هست اين فضاي سبز در فرمانداري و اين مهمان‌سرا كه انتهاي ساختمان فرمانداري است را مرحوم آقاي مهدوي احداث نمودند. من آن موقع رئيس دانشگاه آزاد بودم و پيگير پروانه ي ساختمان هاي دانشگاه بودم. خدمت ايشان رسيدم گفت: آقاي مهندس، پروانه را صادر مي‌كنيم مسئله‌اي نيست اما چه كمكي مي توانيد به اين مهمان‌سراي فرمانداري بكنيد كه آينده براي خودتان است، من كه اينجا نيستم، گفتم: هر چه شما بفرماييد. گفت كه همه بخاريهاي اين مهمان‌‌سرا را شما بخريد گفتم: چشم.حدود 7 تا بخاري ديواري بود -هيچ وقت يادم نمي‌رود-  و واقعا اين مهمان‌سرا براي اين شهر آبرومندانه مورد استفاده قرارگرفت و خيلي به درد اين شهر خورد. هر مسؤولي از هر كجاي ايران مي آمد يك جايي داشت براي اسكان. همين الان هم مورد استفاده قرار مي‌گيرد. روحش شاد.

سؤال5: موفقيت و پيشرفت هر مجموعه‌اي صرفاً در گرو تمجيد وتشويق نيست اگر هر مجموعه‌اي به طور واقعي به يك نقد دروني بپردازد و اشكالات خودش را بشناسد و بر طرف نمايد حتا اگر به مردم بگويد و اشكال خود را بپذيرد همين پذيرش شروعي براي حذف اين اشكالات است آيا مي توانيد به يك نقطه مثبت (يا موفقيت) و يك نقطه منفي(يا ركود) فرمانداري كازرون اشاره نمائيد؟

مي‌دانيد كه فرمانداري و فرماندار، كار اجرايي به صورت خاص در دستش نيست بلكه هماهنگ كننده تشكيلات اجرايي، ارگانها و ادارات اجرايي شهرستان است. در اين 3 سال كارهاي خوبي در سطح شهرستان، مخصوصاً در نقاط محروم و روستاها انجام شد. مي‌دانيد اهداف دولت نهم رسيدگي به محروميتها و محروميت‌‌زدايي بود. اصلاً رويكرد دولت نهم به طرف قشر محروم بود كه بيشترشان هم در روستا بود. مي‌خواهم بگويم ما در اين 3 سال تا آن جايي كه امكان داشت براي انجام طرح‌هاي روستايي و رفع مشكل آب و برق و جاده شان، پيگير بوديم. در شهر هم چون من كاري كه مي‌كردم نمي‌خواستم مورد تبليغات قراربگيرد اگر بخواهم بگويم شايد درست به يادم نمانده باشد گر چه عيبي هم ندارد و خوب است كارها به سمع مردم برسد.

- از كارخانه سيمان بگوييد؟چه بر سر كارخانه سيمان كازرون آمد؟

 بحث كارخانه سيمان اين بود كه من روزي كه آمدم و گفتند يك كارخانه سيمان مي‌خواهد در شمال شهر پشت كوه و نزديك به بيمارستان ساخته شود با شناخت و تجربه اي كه از دوره مسؤوليت در زمين شهري و ارتباط تنگاتنگي كه بين شهرداري و تشكيلات شهر داشتم، عليرغم نياز جوان‌ها به اشتغال نمي‌خواستم تجربه تلخ 50 ساله شيراز به خاطر خوردن خاك سيمان و غبار آن، باز در كازرون تكرار شود و مخصوصاً اين كار مي‌خواست در بهترين نقطه شهر - در شمال شهر - انجام شود، اگرچه بعضي كارشناسان توجيهاتي داشتند ولي خيلي از كارشناسيها وقتي به مرحله عمل در بيايد جواب نمي‌دهد. من چون بچه اين شهر هستم، بچه اين منطقه هستم، برايم مسلم بود اگر اين كارخانه احداث شود مردم كازرون در آينده به ما بد و بيراه مي‌گويند كه چرا گذاشتيد اين اتفاق بيفتد؟ يك كارخانه شن و ماسه متعلق به آقاي خاوند در آنجا وجود دارد وقتي نگاه مي‌كني  همة مراتع اطراف آن سفيد است و پوششي از يك خاك برخاسته از سنگ و ماسه ها بر آنها نشسته است. بنابراين اين قضيه متوقف شد. حقيقت امر اينست كه من مخالف كارخانه سيمان نبودم. مخالف موقعيتي كه اينها در نظر گرفته‌اند بودم. اولاً 120 هكتار از بهترين زمين‌هاي آنجا را اشغال مي‌كرد بعد هم در جايي قرارداشت كه در آينده، هم چاههاي آب آشاميدني شهر را در خطر قرار مي‌داد و هم محيط زيستمان را.  شما نگاه كنيد چون شهر ما در بين دو رشته كوه قرار دارد. وقتي كه غبار در اينجا قرار مي‌گيرد تا بخواهد غبار از اينجا كوچ بكند و برود زمان زيادي صرف خواهد شد. ما به سرمايه گذار كارخانه پيشنهاد كرديم در جاي مناسبي غير از اينجا اين كار را انجام دهد.

سؤال6: در مسؤوليتهايي كه تا به حال به عهده داشته ايد كدام يك را با آرامش خاطر بيشتري پشت سر گذاشته ايد و در كدام مورد توانسته ايد ديدگاههاي فني خود را بهتر پياده كنيد؟

نخست وزير پيشين مالزي(ماهاتير محمد) يك جمله‌اي دارد، وي گفته‌بود: ما 30 تا 40 درصد برنامه‌ريزي مي‌كرديم و60 تا 70 درصد پيگيري. من بحث پيگيري را در دو سه سالي كه فرماندار شدم بهتر لمسش كردم. البته كار دانشگاه خيلي طاقت فرسا بود و موارد قابل پيگيري زيادي داشت ولي آن نوع پيگيري كه مصداق جمله ماهاتير محمد بشود را ما در فرمانداري تجربه كرديم. مثلاً اوايل فرمانداري روستاهاي  بليان و مهرنجان يك منبع آب داشتند كه با هم مشترك بود. هميشه به خاطر همين مشترك بودن منبع آب، نزاع به وجود مي‌آمد و آب درستي نه به مهرنجاني‌ها مي‌رسيد و نه به بلياني‌ها و مردم اين دو روستا به خاطر معضل آب، نسبت به هم بدبين شده بودند. ما يك شب خدمت اهالي اين روستا رسيديم، ديديم پيشنهاد اينها براي جداكردن منبع آب بسيار خوب است. از همان شب كه ساعت 11 شب بود ما اين كار را پيگيري كرديم خيلي طول نكشيد كه منبع بعدي ساخته شد و بعد از آن يك نفر نيامد بگويد آب نداريم. البته كارهاي اين نمونه زياد بود و مي‌خواهم بگويم مصداق جمله ماهاتير محمد اين كار خيلي مهم است: پيگيري و فقط پيگيري. مراجعه كننده‌هايي كه به ما رجوع مي‌كنند (براي حل مشكلاتشان) من اغلب بلافاصله با اداره مربوطه صحبت مي‌كنم و اگر نياز به اداره مركزي دارد سعي مي‌كنم مدير كل را پيدا كنم و آن كار را آنقدر پي گيري مي كنم  تا بالاخره اين مشكل به يك جايي برسد. البته بعضي از مشكلات هم طولاني شده كه به خاطر نبود بعضي امكانات است.

- چون از پي گيري فرموديد اجازه دهيد موردي را مطرح كنم. ما در داخل شهر يك سري مشكلات داريم كه مزمن شده است. مثلاً شهرك پرديس را در نظر بگيريد. نزديك به 17 سال پيش، زمين‌هايش آماده شد ولي هنوز جز يك جاده آسفالته ديگر هيچ جايش آسفالت نشده و هنوز امكانات اوليه نظير نانوايي و سوپرماركت در آنجا وجود ندارد.

ببينيد من فكر مي‌كنم توي همه شهرها اين روند وجود دارد. يك سري كارهايي كه مي‌خواهيم انجام بدهيم مثل درس كه مي‌خوانيم پيش‌نياز دارد. مثلاً در دانشگاه اگر مي‌خواهيد رياضي2 بگيريد رياضي1 پيش‌نيازش است. مثلاً مي‌خواهند براي شهرك پرديس گاز بكشند، پيش‌نياز اين گاز ، لبه‌گذاري خيابان است بطوري كه ماموران گاز ببينند كه حدود و صغور يك خيابان كجاست. بعد كه انجام شد شهرداري مي‌خواهد آسفالت كند. پيش‌نياز آسفالت، كشيدن لولة گاز است تا دوباره اين آسفالت خراب نشود و اين اول آن دوم همگي پيش نياز همديگر هستند يكي از آنها لنگ بزند مشكل ايجاد مي شود و مصداق آن پيگيري همين شهرك پرديس است.

- پس ناهماهنگي بين اداره‌ها باعث به تعويق افتادن كارهها مي‌شود؟

خوب هر اداره اي مي‌گويد من كارم را انجام مي‌دهم به شرطي كه فلان اداره بيايد و قبلا كار خودش را انجام دهد  و در مورد شهرك پرديس، اين ناهماهنگي بين ادارات بعضاً زمان مي‌بُرد و كارهايش عقب مي‌افتاد البته پيگيريهايي هم كرديم. آقاي شهردار وقت كه جناب آقاي عسكري بودند و جا دارد از زحماتشان تقدير كنم و زحمت بسيار زيادي كشيدند تا همين بلوار پرديس كه مراجعه‌كننده زياد داشت، آسفالت شد. در مورد گاز و مشكلات ديگرشان چند تا جلسه داشتيم و با اداره گاز صحبت كرديم و مشكل گازشان هم به جاهايي رسيد منتها راجع به معبر و جاده مورد دسترسي شان مشكلاتي داشتند كه شهرداري بايد حل مي‌كرد ويك قسمت از زمينها، مربوط به بخش خصوصي بود و اين مسائل باعث مي شود كه يك مجموعه كارش مختل شود. بغل شهرك پرديس شهركي بود به نام انتظام. چندبار آمدند پيش ما كه ما آب نداريم ما خودمان غروب رفتيم تا شب حدود ساعت 9  آنجا بوديم و شيرآب را باز كرديم ديديم واقعاً آب ندارند و همان شب زنگ زدم اداره آبفا. فردا صبح من خودم چك كردم و پيگيري شد و تدبيري اتخاذ شد كه همه آنهايي كه آب نداشتند اغلب صاحب آب شدند و بغل شهرك انتظام يك كوچه اصلي داشتند كه آسفات نداشت كانالي براي فاضلاب بود كه شهرداري ساخته بود تا يك حدي آمده بود و از اينجا ادامه نداده بود و فاضلاب آن، تبديل به لجن شده بود و روباز بود، خوب دو يا سه بار آنجا رفتيم و بعد از پيگيري كوچه اصلي آسفالت شد و در مورد آن كانال هم بودجه‌اي را آقاي شهردار از يك جايي فراهم كردند و آن كانال را ساختند و نانوايي و مسجد را هم پيگيري كرديم چون اينها مي‌شود مبدأً خيلي كارها. الان هم اعلان كرديم مثلاً در داخل شهر نانوايي تراكم دارد و نيازي نيست مثلاً در فلان منطقه شهر نانوايي باشد لذا به يك نانوايي گفته ايم بيا برو شهرك پرديس و يك سري مذاكرات هم با استان كرده ايم كه بيش از 1200 نفر سكنه دارد آن قسمت. در رابطه با مسائل رفاهي مثل مغازه و غيره ديگر دست مردم را مي‌بوسد كه خودشان بيايند و اقدام كنند.

-(دو خاطره): فكر مي‌كنم بين صحبتهاي قبلي چند خاطره مطرح شد اگر خاطره خاصي در ذهن داريد مطرح بفرمائيد.

خاطره اولمخاطرهاي است كه اولش تلخ بود بعد شيرين. مثلاً من هيچ وقت يادم نمي‌‌رود يك وقتي به جايي رفته بودم و يك خانمي از يكي از روستاهاي اطراف كازرون آمد در حالي كه به شدت مضطرب بود و گريه مي‌كرد. سؤال كرديم و گفتيم خانم چه شده است؟ گفت من همه زندگيم از يك گاو اداره مي‌شود و از گاو، شير و از شير، ماست تهيه مي‌كنم و اين محصولات را مي‌فروشم و با آن، زندگي خودم و بچه هايم را كه به سختي مي‌گذرد اداره مي كنم. گاوم مريض شده و گفته‌اند و حدود سيصد‌هزار توماني خرج دوا ‌و دكترش مي‌شود. خوب همان موقع كه به ما گفت ما زنگ زديم به دانشجويان دامپزشكي كه قبلاً مي‌شناختيم و حالا متخصص شده‌اند. بهرحال يكي از آنها كه حالا استاد شده بود و فرد برجسته‌اي بود پيدا كرديم و آورديم و حدود 5/3 بعد‌از ظهر رفتيم به روستا. دكتر دامپزشك آن گاو را معاينه كرد و بعد از عملي كه انجام دادند گاو حالش خوب شد و مدتي بعد آن خانم آمد و با خوشحالي گفت: گاو حالش خوب شده است و ما علاوه بر آن مقداري پول به او داديم و كمكش كرديم. برايم خيلي شيرين بود كه ما در همان روز خارج از وقت اداري با ماشين و با دامپزشكي كه پيدا كرديم مشكل آن خانواده را حل نموديم.

 (خاطره بعدي) رفته بوديم توي مدرسه 17 شهريور به يكي از مناسبتها (يا روز معلم بود يا هفته كتاب). براي دانش‌‌آموزان يك سخنراني كوتاهي داشتم. وقتي بيرون آمديم، خواستيم دم در خدا‌حافظي كنيم كه مدير مدرسه گفتند: يكي از دانش آموزان با شما كار دارد. يك دختر خانمي آمد و تا آمد صحبت بكند زد زير گريه. ما هم گفتيم بگذاريد گريه‌اش تمام شود بعداً با او صحبت مي‌كنيم وقتي گريه‌اش تمام شد گفتم چيه دختر خانم؟ گفت من از روستاي كُرايي هستم كه بغل درياچه پريشان است. اغلب هم ‌سن و سالهاي من ترك تحصيل مي‌كنند. گفتم خوب چرا؟ گفت به خاطر اينكه ما جاده دسترسي به جاده اصلي نداريم و به خاطر گل‌آلود بودن اين جاده در فصل بارندگي و خاك‌آلود بودن در زمان هاي ديگر نمي‌توانيم بياييم سر جاده اصلي و براي آمدن به مدرسه ماشين بگيريم. آدم را تحت تاثير قرار مي‌داد و مي‌گفت وگريه مي‌كرد. ما كه از مدرسه بيرون رفتيم به فرمانداري نرفتيم. مستقيم رفتيم به روستا و پيگيري كرديم. آن دختر از خانواده اي بود كه بيشترين فاميل را در روستاي كرايي دارند. خانه‌اش را پيدا كرديم گفتيم آيا چنين مشكلي داريد گفتند درست است. از همان جا ماشين را گذاشتيم آمديم تا سر جاده اصلي، بيش از دو كيلومتر جاده بود و حس كرديم اين مسئله را و ديديم آن دختر كاملاً درست مي‌گويد چنانكه وقتي در زمستان باران مي آمد،  اصلاً نمي‌شد  آنجا قدم برداشت. خيلي گل‌آلود و خاك‌آلود بود. خوب پيگيري كرديم و بودجه گرفتيم براي آن جاده و اداره راه شروع كرد به ساختن. دوباره رفتيم به آن مدرسه و آن دختر خانم آمد و تشكر كرد و گفت من و اهالي روستايمان، اصلاً باورمان نمي‌شد كه شما از آن مدرسه كه مي رويد بيرون، مستقيم برويد به روستا و به نشانه تشكر، دسته گلي هم آورده بود و تقديم كرد. الحمدلله جاده مذكور ساخته و آسفالت شد.

جا دارد اهالي روستا، اسم اين جاده را به نام آن دخترثبت كنند.

واقعاً همين‌طور است.

-(يك انتقاد): جناب مهندس آيا انتقادي هم از ساخت و سازهاي داخل شهرداريد؟ فكر كنيد شما هيچ مسؤوليتي نداريد و فرماندار نيستيد و يك شهروند عادي هستيد و فكر كنيد كه بازنشست شده‌ايد( در مورد بازنشتگي و احتمال  رفتنتان از فرمانداري هم اگر ممكن است توضيح فرمائيد) ، به عنوان يك شهروند عادي وقتي در شهر قدم مي‌زنيد چه انتقادي داريد؟

من هميشه به اين معتقد بوده ام كه شهر كازرون، چون يك شهر با بافت قديمي است اگر شهردارها بيايند و سنگفرشها را هم طلا كنند باز مشرفيت اين خانه‌خرابه‌ها بر خيابانهاي شهر، چهره شهر را عوض نمي‌كند و هميشه دلم مي‌خواست و مي‌خواهد يك تحول چشمگيري در اين وضعيت به وجود بيايد. و هميشه دلم مي‌خواهد مسؤولين اين شهر حالا كه صاحب شوراي شهر شده‌ايم كمك كنند به پيش‌قدم شدن كساني كه مي‌خواهند سرمايه‌گذاري بكنند و بافت قديم را تبديل به بافت جديد بكنند و شهر را زيبا كنند. پاساژ بسازند، انبوه‌سازي كنند، ساختمان سازي كنند، خيابان‌هاي چندطرفه بسازند و يا همين خيابان‌ها را جديد بكنند و هميشه معتقد بودم كه شهرداري و شوراي شهر اينها را حمايت بكنند و با استقبال باز از اينها –خلاصه- حمايت كنند. الان يك حركتهايي شده مثلاً در بعضي از خيابانهاي قديمي شهر، ساخت و ساز شروع شده است. بعضي جاهاي شهر ما پاساژ زده اند و خرابه ها و بافت‌هاي قديم را تبديل به پاساژ كردند. اينها خودش خيلي خوب است. من معتقد هستم شهرداري و شوراي شهر از اينها بيشتر حمايت كنند. كساني كه مي‌خواهند براي ساخت پاشاژ يا انبوه‌سازي اقدام كنند در چهارچوب قوانين حمايت شوند. بازار را كه نگاه مي كني اطرافش و كوچه‌هايش همه بافت قديمي است. شما اين خيابان شريعتي را كه نگاه مي كني الان كه چند تا ساختمان داخلش ساخته شده چهره‌اش را عوض كرده است و وقتي كه به چهاراه شريعتي مي‌رسيم ساختمان جديد بانك را مي بينيد كه باز چهره شهر را عوض كرده است. اگر ما به اين طرف برويم چهره شهر تغيير مي كند ولي اگر ما از كسانيكه مي‌خواهند سرمايه‌گذاري كنند حمايت نكنيم و با يك ديد بسته به آنها نگاه كنيم كه آقا! فلاني مي‌خواهد بيايد پول بريزد، پول ببرد، مي‌خواهد سود ببرد-اين مسلم است هر كسي كه بيايد سرمايه‌گذاري كند و زحمت بكشد مي‌خواهد سود ببرد- ما بايد ببينيم اگر مجموعه‌اي از بافت قديمي تخريب شد و به جايش ساختمان جديد ساخته‌شد وضعيت شهرمان چه‌جوري ميشود الان مي‌بينيم آن جايي كه ساختمانها را ساخته‌اند چهره شهر تغيير داده شده حالا اگر اشكالاتي هم هست اينها بايد برطرف شود اصل اين حركت يك حركت اصولي است و بايد اين حركت رعايت شود.

- اينطور كه مي‌فرماييد بايد ديدها يك مقدار نسبت به سرمايه‌گذاريها باز شود و گرنه سرمايه‌گذارها، اي بسا فراري شوند. يك طورهايي شايد پيشرفت ما در گرو پيشرفت فرهنگ ما باشد.

عرض كنم من يك زماني در يكي از مصاحبه‌هايم گفتم: ما رودربايستي نكنيم. ما خودمان كازروني هستيم وقتي يك سري صفاتي را بيان مي‌كنيم در خودمان هم هست. ما نسبت به كساني كه مي‌خواهند سرمايه‌گذاري بكنند يك مقداري نظر تنگي مي‌كنيم. من يك وقتي يكي از كازروني‌هاي متمول را در شيراز ديدم. در يكي از اداره‌جات دنبال يك زميني بود كه يك تشكيلات وسيعي در شيراز احداث كند. من به او گفتم چرا در كازرون اين كار را انجام نمي‌دهي؟ گفت خيال مي‌كني اين كار را نكردم؟ يك چيزي به تو مي‌گويم تا بداني ما كازروني‌ها چطوري نظرتنگيم. يك وقت با ماشين سواري مراجعه كردم به يك تعويض روغني در اول شهر تا روغن ماشينم را عوض كنم. ماشينم كه آمد روي چاله تعويض روغني. كسي كه آن زير داشت پيچ‌ها را باز مي‌كرد هي با خودش مي‌گفت اين ماشين را از كجا آورده؟ كسي كه تا پريروز سوار الاغ مي‌شد عجيب است اين همه پول را از كجا آورده؟. بعد هم گفت: فلاني اين ماشين را كي خريدي؟ چقدر خريدي؟‌شما كه تا پريروز سوار الاغ مي‌شدي! گفت: من همانجا وحشت كردم و گفتم: خدا رحم كند من صحيح و سالم به خانه ام برسم . سوار ماشين شدم و حركت كردم. 2 كيلومتر آن‌ورتر انگار يكي دست كرد زير ماشينم و پرتش كرد پايين و ماشينم خرد و خمير شد. برگشتم كازرون، حتي ميخ توي خانه‌ام را كندم و رفتم. حالا تا چه حدي اين آقا اغراق كرده بماند ولي اين مسأله تا حدودي وجود دارد. ديدگاهها متفاوت است يك آماري گرفته بودند در دهه شصت كه لاري‌ها 15 ميليارد تومان به وضعيت عمراني شهرشان كمك كرده بودند و دولت 5 ميليارد تومان به آنها. يك چيزي هم بگويم مردم كازرون بسيار مردم سخت ‌كوش و زحمت‌كشي هستند. اغلب پولدارهاي ما از زحمات طاقت‌فرساي شبانه‌روزي، پولدار شده‌اند و شايد همين تأثير داشته ‌باشد. همين‌جا بايد از خيرين كازروني كه واقعاً در ساخت و سازهاي مدارس و مساجد بسيار بسيار خوب درخشيدند قدرداني كنيم ولي از كازرونيها توقع داريم كه بيش از اينها به شهرشان كمك كنند و تعداد خيرين شهر ما كم و انگشت شمارند.

-( يك پيشنهاد ): با توجه به اينكه شوراي شهر در حال حاضر در حين تصميم‌گيري براي تعيين شهردار هستند و مسلماً تا شهردار نيايد بحثهاي ساخت و ساز شهرداري، در هاله‌اي از ابهام قرار مي‌گيرد و بلكه متوقف خواهد شد و نسبت به آن زمان كه شهردارمستعفي حضور داشتند وضعيت خوبي نخواهد بود چه پيشنهادي براي شوراي شهر داريد ؟

عرض كنم كه واقعاً شهردار هر شهر كليد‌دار آن شهر است يعني مديريت كلان هر شهري در دستان شهرداري است. در اغلب زمينه‌ها شهرداري واقعاً دخالت دارد، بنابراين داشتن يك شهردار فعال، خوب، متعهد، پاك و مدير نعمتي است براي هر شهر. من تأسف مي‌خورم اگر شورا با شهردار سابق، آقاي عسكري كه شهردار متعهد و پاكي بود به تعامل مي رسيدند و در كنار هم كار مي كردند شهر ما بيشتر، از خدمات خوب شهري بهره‌مند مي‌شد. متأسفانه اين تعامل بوجود نيامد حالا من نمي‌خواهم بروم در ريز قضيه كه كي مقصر بود؟ ولي چيزي كه مسلم بود بين شورا و شهردار تعامل وجود نداشت و اداره‌اش هم ممكن نبود و هرچه پيش مي‌رفتيم اين تعاون و همكاري بوجود نمي‌آمد.الان همه، چه بنده، چه شهروندان انتظار داريم شخصي كه در شهرداري و جاي آقاي عسكري قرار مي‌گيرد يك آقايي از آقاي عسكري بهترباشد. بهتر است ما يك سري چارچوبهايي بگوئيم كه آنها را حتماً داشته باشند. آدم خوبي باشد، متعهد باشد، اخلاقي باشد. آدم مديري باشد، فعال باشد آدمي باشد مثل آقاي عسكري و بهتر از آقاي عسكري. حتماً شورا يك سري دلايل داشته است كه گفته اين آدم برود كنار. من توصيه مي‌كنم به برادران شورا، شهرداري بياورند كه ديدگاه فني خوبي داشته و نسبت به شهر شناخت داشته باشد. گره‌هاي كور شهر را بشناسد و بازكند و كسي باشد كه با شورا تعامل داشته باشد. قانوني عمل كند. نه شورا خيلي شهرداري را در تنگنا قراردهد و نه شهردار بدون هماهنگي با شورا بخواهد همه كار انجام دهد. خلاصه طوري باشد كه حرف همديگر را ان‌شاءالله بخوانند.

از شما به خاطر پاسخگویی به سؤالات متشکرم.

من هم متشكرم از اينكه شما تشريف آورديد و وقتتان را اختصاص داديد، مصاحبه ي مشروحي بود و بعضي از چيزهايي را كه تا به حال سؤال نشده بود شما سؤال كرديد.

اين لطف شما بود كه پاسخ داديد و تحمل كرديد ما را. ممنون از لطفتان.

اختيار داريد.

نظرات بینندگان
غیر قابل انتشار: ۰
در انتظار بررسی: ۱
انتشار یافته: ۱
طیبه
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۶:۲۶ - ۱۳۸۹/۰۷/۲۵
0
0
واقعا خوب بود .خیلی استفاده کردم .دستتئن درد نکنه .شما کازرونیا همتون گل و با معرفتین .مثل آقای مهندس .
نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
مخاطبین محترم؛
۱) کازرون نما، معتقد به آزادی بیان و لزوم نظارت مردم بر عملکرد مسئولان است؛ لذا انتشار حداکثری نظرات کاربران روش ماست. پیشاپیش از تحمل مسئولان امر تشکر می کنیم.
۲) طبیعی است، نظراتي كه در نگارش آنها، موازین قانونی، شرعی و اخلاقی رعایت نشده باشد، یا به اختلاف افكني‌هاي‌ قومي پرداخته شده باشد منتشر نخواهد شد. خواهشمندیم در هنگام نام بردن از اشخاص به موازین حقوقی و شرعی آن توجه داشته باشید.
۳) چنانچه با نظری برخورد کردید که در انتشار آن دقت کافی به عمل نیامده، ما را مطلع کنید.
۴) در صورت وارد کردن ایمیل خود، وضعیت انتشار نظر به اطلاع شما خواهد رسید.
۵) اگر قصد پاسخ گویی به نظر کاربری را دارید در بالای کادر مخصوص همان نظر، بر روی کلمه پاسخ کلیک کنید.
مشاركت
آب و هوا و اوقات شرعی کازرون
آب و هوای   
آخرين بروز رساني:-/۰۶/۰۲
وضعيت:
سرعت باد:
رطوبت:%
°
كمينه: °   بیشینه: °
فردا
وضعيت:
كمينه:°
بیشینه:°
کازرون
۱۴۰۴/۰۶/۰۶
اذان صبح
۰۵:۱۵:۲۵
طلوع افتاب
۰۶:۳۸:۱۵
اذان ظهر
۱۳:۰۵:۱۳
غروب آفتاب
۱۹:۳۰:۳۲
اذان مغرب
۱۹:۴۶:۵۱