پایگاه خبری کازرون نیوز | kazeroonnema.ir

به‌روز شده در: ۳۰ فروردين ۱۴۰۳ - ۰۰:۳۳
برخی وسوسه نكنند. جمعه شب، شب قدر است
آيت الله مكارم شيرازي:
برخی وسوسه نكنند. جمعه شب، شب قدر است
آیت‌الله العظمی ناصر مكارم شیرازی بعدازظهر پنجشنبه در جمع نمازگزاران حرم مطهر حضرت معصومه(س) اظهار داشت: بعضی‌ها به دفاتر ما تلفن می‌كنند كه شب قدر چه زمانی است. شك نكنید فردا شب، شب قدر است و جای شك و تردید نیست.
آيت الله مهدوي كني: وقتي ما احترام يكديگر را حفظ نمي‌كنيم، مي‌خواهيد دشمنان، احترام ما را حفظ كنند؟
مرحوم پدرم نقل مي‌كرد كه در زمان ناصرالدين شاه در تهران دو روحاني بزرگ، مورد احترام مردم بودند. يكي حاج ملا علي كني كه نفوذ بيشتري داشت و ديگري حاج ملا صادق كه در خيابان مولوي ساكن بود. ظاهراً اين دو عالم با هم قدري هم اختلاف مشرب داشته‌اند. از قضا حاج ملا صادق يكي از درباري‌ها را كه شراب خورده و بد مستي كرده بود، در وسط خيابان مولوي حد مي‌زند. اين خبر به ناصرالدين شاه مي‌رسد. مي‌گويد اين شيخ كه بوده و بالاخره دستور مي‌دهد او را به عراق تبعيد كنند. ايشان هم حركت مي‌كند به سمت حضرت عبدالعظيم كه از آنجا برود به سوي عراق. پدرم مي‌گفت وقتي خبر به گوش مرحوم حاج ملا علي كني مي‌رسد، مي‌گويد به مردم اعلام كنيد كه ما هم از ايران مي‌رويم. منزل ايشان در بازار بوده (اكنون هم سرايي به نام ايشان است) و به محض حركت ايشان، بازار تعطيل مي‌شود. خبر به خيابان ها مي‌رسد، مردم هم حركت مي‌كنند به سوي حرم حضرت عبدالعظيم و شهر تعطيل مي‌شود. مي‌گويند حتي درباري‌ها و مأمورين هم اسلحه ها را مي‌اندازند و به دنبال حاجي راه مي‌افتند. خبر به گوش شاه مي‌رسد. شاه به صدراعظم دستور مي‌دهد كه برويد و حاجي را برگردانيد. صدراعظم با عجله خود را به حاج ملا‌علي‌كني مي‌رساند و تقاضاي شاه را به عرض ايشان مي‌رساند. ايشان مي‌گويد موضوع اصلي تبعيد حاج ملا صادق است، هروقت آن آقا برگشت، من هم برمي‌گردم. صدراعظم مجبور مي‌شود برود و از حاج ملا صادق عذرخواهي كند، حاج ملا علي مي‌گويد، من اينجا مي‌مانم، شما برويد آقا را از حرم حضرت عبدالعظيم برگردانيد تا با هم به تهران برگرديم. غرض آنكه علما اينگونه حريم يكديگر را نگه مي‌داشتند. ما نيز بايد الان حريم خودمان را حفظ كنيم، وقتي ما احترام يكديگر را حفظ نمي‌كنيم، مي‌خواهيد دشمنان، احترام ما را حفظ كنند؟
عكس‌العمل هاشمي در برابر شكنجه‌ي ساواك
دوستان مؤتلفه تعریف می‌کردند که آقای هاشمی را شکنجه می‌کردند، صدای شلاق می‌آمد، اما صدای آقای هاشمی نمی‌آمد. بعد یک مرتبه صدای بلند خواندن آیه قرآن شنیدیم. شنیدیم که آقای هاشمی رفسنجانی این آیه قرآن را می‌خواند: یا نارکونی بردا وسلاما علی ابراهیم. و دیگر صدای شلاق هم قطع شد. چندی بعد که دربند عمومی زندان قزل‌قلعه دور هم جمع شدیم از خود آقای هاشمی پرسیدیم داستان چه بود؟ گفت: من را می‌زدند که روی شما اعتراف کنم. وقتی دیدند من فریاد نمی‌زنم، من را نشاندند روی بخاری زغال سنگی سوزاندند. آنهایی که نسبت به آقای هاشمی رفسنجانی تغییر رویه نداده‌اند، همان‌ها هستند. این تازه به دوران‌رسیده‌ها، در جریان مبارزات آقای هاشمی رفسنجانی نیستند.
آيت‌الله هاشمي رفسنجاني: بدیلی برای نظام جمهوری اسلامی مبتنی بر ولایت فقیه و نیز شخص آیت‌الله خامنه‌ای نمی‌شناسم
آیت‌الله هاشمی رفسنجانی در پاسخ به پرسشی درباره راه‌های خروج كشور از وضع سیاسی كنونی، انزوای جریان های افراطی و تندرو و به حاشیه راندن آنان را گام اول ایجاد تغییر و تحولات مثبت در جامعه خواند و بر اینكه در وضعیت كنونی بدیلی برای نظام جمهوری اسلامی مبتنی بر ولایت فقیه و نیز شخص آیت‌الله خامنه‌ای به عنوان ولی فقیه در كشور نمی‌شناسد تاكيد كرد
راز جام زهري كه امام نوشيد در گفتگوي آينده با آيت‌الله هاشمي رفسنجاني
من وقتی دیدم اینها دارند تاریخ جنگ را به همین زودی وارونه و منحرف می‌كنند، با یادآوری آن نامه به همه گفتم كه بهتر است در مسئله‌ای به این مهمی با سند حرف بزنیم و بهترین سند هم همان نامه بود كه در متن خود چندین سند غیرقابل انكار داشت. جالب است كه بدانید در همان زمان كپی همین نامه توسط حاج احمدآقا به دست من رسید و گفت: امام می‌گویند این نامه را داشته باشم تا در مقطعی كه نیاز شد، منتشر كنم. من هم دیدم بهترین زمان انتشار از سوی من همان زمان است كه جوانان واقعیت‌های مقطع پایان جنگ را بدانند.
صفحه  از ۱۷