فریاد «بنیصدر ، بنیصدر ، بلندگو را قطع كردند» از جانب میلیشیا به گوش میرسد. بنیصدر از پلیس استمداد میجوید تا چماق داران را از دانشگاه بیرون كند. ولی پلیس نه باتون دارد و نه تجهیزات .
بنی صدر اذعان میكند كاری از پلیس ساخته نیست و به مخالفان اخطار میكند كه اگر مأمورین انتظامی از عهده دستگیری آنها بر نیایند ، این كار را به مردم خواهد سپرد .
بنی صدر افشا كن !
رئیس جمهور از بالای جایگاه به حضار نه چندان آرام ! مینگرد. دختران و پسران و سپس جمعیت فریاد میزنند :
مراسم را حزب ( حزب جمهوری اسلامی ) به هم میزند
نصر من الله و فتح قریب ، مرگ بر این حزب مردم فریب چماقدار ، چماقدار مرگت فرا رسیده
مرگ بر بهشتی
بنیصدر ، بنیصدر افشا كن ، بهشتی را رسوا كن
یك سرگرد شهربانی نیز نزد رئیس جمهور آمده با حالت گریه میگوید: ما هیچ وسیلهای نداریم . رئیس جمهور هم از مردم میخواهد اطراف این جمعیت چماقدار را خالی كنند و با حفظ آرامش و بدون زد و خورد آنها را از دانشگاه بیرون كنند .
جمعیت با شعارهای:
كیش ، كیش ، چماقدار و مرگ بر بهشتی به طرف آنها میروند .
چماقداران به گفته گزارشگر انقلاب اسلامی به سمت در شرقی دانشگاه فرار میكنند . جمعیت هر تعداد را كه میتوانند دستگیر میكنند و به سمت محل استقرار مأمورین انتظامی میبرند . در این میان عدهای افراد را كتك میزنند. وی وسایل به دست آمده از دستگیر شدگان را در یك قبضه سلاح كمری و تعداد زیادی چاقو ، دشنه ، زنجیر و تیغ و به همراه كارتهای عكسدار از نیروهای ویژه نخست وزیری، كمیته، حزب جمهوری اسلامی و سپاه عنوان میكند.
تعدادی از كارتها و برگههای شناسایی به تریبون میرسد. رئیس جمهور آنها را به جمعیت نشان داده و متعلق به كمیته، حزب جمهوری اسلامی و میخواند .
جمعیت شعار میدهند :
مرگ بر بهشتی سردسته چماقداران بهشتی
در ضلع غربی و جلوی جایگاه عدهای پا بر زمین میكوبند و فریاد میزنند :
بنیصدر ، بنیصدر حكم جهادم بده
سزای چماقداری !
مهدی بهنیا سرپرست مركز تلفن بینالمللی اداره مخابرات ، یكی از مضروبان حادثه 14 اسفند است:
در ضلع شرقی مقابل دانشكده ادبیات بودم . گروه قلیلی حدود صد نفر كه اغلب جوان بودند، شعارهای تحریك كننده علیه روحانیت میدادند و پلاكاردی در دست داشتند كه علناً روحانیت و شخصیتهای مذهبی را مورد اهانت قرار میداد.
من آنها را دعوت به آرامش كردم تا بتوانم سخنان رئیس جمهوری را بشنوم. ناگهان دور من حلقه زدند . میگفتند این ریشو است. حتما حزباللهی است. جبیبهایم را خالی كردند . دفترچه تعاونی اداره را از جیبم بیرون آوردند . میگفتند او عضو انجمن اسلامی مخابرات است، او را بزنید . همه آنها به جان من افتادند و سخت مرا كتك زدند . یكی گفت ، آخوند است و عمامهاش را برداشته . در این میان از یكی از مأمورین شهربانی كه در این نزدیكی بود كمك خواستم ، اما نتوانست كاری بكند .
خبرنگار كیهان میگوید : آن دسته از پسرهایی كه كنار دیوار ضلع شرقی مستقر بودند ، از دیوار بالا رفتند .
پایینیها كسانی كه ریش و اوركت سبز داشتند و به شهادت برخی دیگر دو تن از خواهران را نیز میگرفتند در حالی كه با مشت و لگد صورتشان را نشانه میگرفتند ، آنها را به دوستان خود در بالای دیوار میسپردند.
و بهنیا ادامه میدهد :
مرا به طرف دیوار كنار چمن هل دادند و در حالی كه لباسم از تنم جدا شده بود از یك دیوار دو متری پایین انداختند . در پایین نیز عدهای دیگر به سختی مرا كتك زدند . یكی از آنها با مشت محكم به چشمم كوبید كه عینكم روی صورتم شكست . از مأمورین انتظامی درخواست كمك كردم . گفتند سرت را پایین بگیر.
چیزی در گردنم انداخته بودند كه داشتم خفه میشدم . هنوز هم مرا با مشت و لگد میزدند و جیبم پاره شده بود و تمام محتویات آن به سرقت رفته بود . در آنجا پنج تن از نمایندگان عضو نهضت آزادی را دیدم و از لاعلاجی به آنها متوسل شدم ، ولی آنها گفتند :
گذشت كنید به هر حال در یك اجتماع سخنرانی این امور پیش میآید . شما بفرمایید منزلتان ، گفتم :
جرم من چه بوده است كه چنین مجازات شدهام ؟
گفتند : بگویید چه كسی این كار را كرده است ؟
به آنهاگفتم : شما كه خود شاهد بودید چه كسی گفت چنین بر سر و جان من بی پناه بتازید . من چه گناهی جز دعوت به آرامش برای امكان استماع سخنان رئیس جمهور داشتم ؟ آیا داشتن ریش گناه من است ؟ این آقایان كه جوابی نداشتند ، راه خود را گرفتند و بی تفاوت رفتند . البته عزتا.... سحابی در جای دیگر ، به این سؤال جواب میدهد : بعضی وقتها خیلی شلوغ بود ، طبعا افرادی را هم اشتباهی میگرفتند .
تحصن، تحصن، تحصن
جمعه 15 اسفند
گروهی كه به دستگیری معترضین سخنرانی روز گذشته دانشگاه تهران اعتراض داشتند ، دست به تحصن در دانشگاه زدند و پس از آن در حالیكه شعار میدادند دست به راهپیمایی زدند ( كیهان )
شنبه 16 اسفند
ساعت 10 صبح روحانیون و طلاب و جمعی از اهالی قم بعد از پایان درس حوزه علمیه در مسجد اعظم این شهر دست به راهپیمایی زدند و ضمن حمایت از متخصصین در دانشگاه تهران ، حوادث روز پنج شنبه را محكوم كردند . (كیهان)
ساعت 30/9 صبح ، پس از درس حوزه علمیه گروههای بی شماری از طلاب در حالی كه راهپیمایی میكردند ، به طرف منزل حضرت آیتالله العظمی گلپایگانی حركت نمودند .
ساعت 10 صبح كسبه قم در حالی كه عكسهایی از رئیس جمهور و امام را در دست داشتند و شعار میدادند بنیصدر بنیصدر خدانگهدار توست پشت سر روحانیون حركت میكردیند و روحانیون كه بیش از 4 هزار نفر بودند در مقابل منزل آیتالله گلپایگانی متحصن شدند . منزل آیتالله گلپایگانی معمولا محل مخالفین دكتر بهشتی و حزب جمهوری اسلامی است . مردم همه در خیابانها به راهپیمایی پرداختند و شعار میدادند :
ما پیرو قرآنیم ، ما حزب ( جمهوری اسلامی ) نمیخواهیم .
یك شنبه 17 اسفند
از صبح بازارهای قم و كاشان به نشانه اعتراض به وقایع دانشگاه تعطیل شد .
ایران شیلی ، نشد !
به دنبال تحقیقاتی كه پس از این واقعه انجام گرفت ، دادگستری اعلام كرد ، واقعه 14 اسفند دانشگاه تهران یكی حركت سازمان یافته و از پیش طراحی شده علیه انقلاب اسلامی و خط امام بوده است ، چند ماه پس از این حادثه مجلس شورای اسلامی رأی به استیضاح ابوالحسن بنیصدر داد و امام خمینی نیز رأی مجلس را تنفیذ نمود و خط امام بر بنیصدر چیره گشت .
در مرداد ماه 1360 ، بنیصدر با لباس مبدل و آرایش زنانه به همراه مسعود رجوی از ایران گریخت . هر چند دیگر بهشتی نبود تا طعم شیرین پیروزی خط امام را بچشد .
سايت مركز اسناد انقلاب اسلامي