موضوع آقازادهها و طرح اتهامات متعدد علیه آنها در سالهای اخیر گسترش قابل توجهی یافته است. به حدی که در فضای رسانهها و در میان گروهها و جناحهای سیاسی از آن به عنوان ابزاری برنده جهت تسویه حسابهای شخصی و گروهی، بهرهبرداری به عمل میآید. این در حالی است که استفادهی ابزاری از این موضوع علاوه بر حرمت شدید شرعی، صدمات غیرقابل جبرانی به حیثیت نظام اسلامی نیز وارد خواهد آورد.
طرح ابزاری این موضوع از یک سو باعث میشود که تصورات غلطی در ذهن بخشی از مردم ـ بهخصوص جوانان ـ نسبت به سلامت نظام اسلامی شکل بگیرد و از سوی دیگر زمانی که طرح این اتهامات به حدی رسید که رسیدگی قضایی به آنها لازم و ضروری شد، اگر در نهایت حکم صادره به تبرئهی متهم منجر شود نظام اسلامی و دستگاه قضایی به مماشات و سازش با وی متهم خواهند شد و اگر در نهایت حکم صادره علیه متهم باشد دستگاه قضایی به تأثیرپذیری از فضای رسانه در صدور حکم متهم خواهد شد. به هر حال در هر دو صورت نظام اسلامی و دستگاه قضایی متهم نهایی خواهند بود.
توجه به این واقعیت غیرقابل انکار سبب شده است تا مقام معظم رهبری همواره افراد و جناحهای سیاسی را از سوءظن و اتهامزنی به یکدیگر برحذر داشته، دستگاه قضایی را تنها مرجع صالح برای طرح و بررسی این اتهامات معرفی کنند.
در ادامه به بازخوانی گزیدهای از مجموعه مواضع رهبری در این موضوع میپردازیم.
خیلی از شایعات دربارهي آقازادهها درست نیست
«من نمیدانم منظور از «آقازادهها» چیست. «آقازادهها» یک عنوان کلّی است. یعنی فرزندان علما؟ فرزندان مسؤولان؟ یا فرزندان هر آقایی؟ بالاخره هر آقایی، فرزندش آقازاده است. آقازاده و غیر آقازاده ندارد؛ باید جلوِ همه را بگیرند و میگیرند؛ اینطور نیست که کسی ملاحظه کسی را بکند. البته گاهی شایعه و حرف و گپ هم درست میکنند؛ همه آنها را باور نکنید؛ خیلی از آنها درست نیست.»
امنيت حيثيتي در جامعهي اسلامي مسألهي مهمي است
«در جامعهي اسلامي، حيثيت افراد نبايد مورد تلاعبِ دست افرادي قرار بگيرد كه هيچ احساس مسئوليتي نميكنند. دستگاهها بايد برخورد كنند. آبروي افراد را بردن، اتهام به افراد وارد كردن، اشخاص را بدون دليل ـ از مسئول و غيرمسئول ـ زير سئوال بردن، دربارهي آنها شايعه ايجاد كردن، چيزي است بر خلاف احكام اسلامي؛ بر خلاف شرع اسلامي است؛ بر خلاف رويهي اسلامي است. فرض بفرماييد به يك نفر تهمت سوءاستفادهي مالي بزنند، كه تا او بيايد ثابت بكند چنين چيزي نبوده، زمان زيادي صرف خواهد شد. اين چيزها؛ امنيت حيثيتي در جامعهي اسلامي، امنيت آبرويي، مسألهي مهمي است و بايد به آن توجه بشود. قوهي قضاييه در اين زمينه و در استقرار اين امنيت نقش دارد. در همه جا نقش قوهي قضاييه اين است كه با متخلف، برابر قانون برخورد كند. كسي كه تخلف كرد، بر حسب قانون، متخلف سر جاي خود نشانده شود، كه اينها همه در ساخت نظام اسلامي و در زندگي صحيح و در رسيدن به اهداف جمهوري اسلامي نقشهاي بسيار مهمي دارند.»
(ديدار رييس و مسئولان قوهي قضاييه، 7 تير 1386)
«يك بخش مهمي توي بيانات چند نفر از دوستانمان بود که اشاره داشت به مجرماني که پشت پردهي حوادث اخير حضور داشتند، و اينكه چرا اينها محاكمه نميشوند، چرا مجازات نميشوند، چرا با اينها برخورد نميشود. من به شما عرض بكنم؛ در قضايايي به اين اهميت، با حدس و گمان و شايعه و اين چيزها نميشود حركت كرد. ما اين انقلاب و اين نظام عظيم را محصول مجاهدت يك ملت بزرگ و فداكاريهاي عظيم جواناني ميدانيم که چه در دورهي انقلاب، چه در دورهي دفاع مقدس، چه بعد از آن تا امروز فداكاري كردند؛ مثل خود شماها، که در صحنههاي مختلف حضور داريد و گاهي كارهاي بزرگي انجام ميگيرد. نميتوانيم تداوم اين نظام را و حركت كلي اين نظام را در سطحي که تصميمگيري كلان رهبري در او لازم است، به حدس و گمان و اين چيزها مبتني كنيم. اين را شما بدانيد، هيچگونه اغماضي از جرم و جنايت وجود نخواهد داشت؛ منتها ما ـ يا من يا شما، فرق نميكند؛ چه شما که دانشجو هستيد و زبانتان باز است و راحت حرف ميزنيد، چه من که يك مجموعهاي از تجربه و سالهاي متمادي كاركرد در ميدان را با خودم همراه دارم؛ در اين جهت با هم فرقي نداريم ـ نميتوانيم حكم كنيم که بايد دستگاه قضا اينجور قضاوت كند؛ نه، دستگاه قضا بايد نگاه كند، اگر دلايلي براي مجرميت كسي، چه در زمينهي سياسي، چه در زمينهي اقتصادي، چه در زمينهي مفاسد گوناگون پيدا كرد، بر طبق او حكم كند. اين شايعاتي که شما شنيدهايد، بنده هم خيلي از اين شايعات را ميشنوم؛ ممكن است بسياري از اين شايعات مطابق واقع هم باشد و انسان شواهد و قرايني هم برايش داشته باشد؛ اما قرينه و شاهدِ متفرق نميتواند جرمي را عليه كسي اثبات كند؛ به اين نكته توجه داشته باشيد. لذا اينجور نيست که فرض كنيم يك مجرم قطعي پشت پردهاي وجود دارد که دستگاه بنا دارد از جرم او به يك دليلي بگذرد. اين يك نكته. نكتهي ديگري در كنار اين هست: كارهايي که نظام در سطح كلان با جنبهي شمولي که بعضي از مسائل دارد، انجام ميدهد، بايستي با ملاحظهي همهي جوانب باشد؛ يك بعدي نميشود به مسايل نگاه كرد. فكر ميكنم اگر شما با اين ملاحظات نگاه كنيد، آنچه که تاكنون انجام گرفته و آنچه در آينده انجام خواهد گرفت، هر ذهن باانصافي را قانع خواهد كرد.»
(دیدار با جمعی از دانشجویان؛ 4 شهريور 88)
اعترافات متهمان دربارهی ديگران مسموع و حجت نیست
«به اخلاق خودمان هم برسيم؛ به اخلاق خودمان هم برسيم. اخلاق اهميتش از عمل هم بيشتر است. فضاي جامعه را فضاي برادري مهرباني حسن ظن قرار بدهيم. من هيچ موافق نيستم با اينكه فضاي جامعه را فضاي سوءظن و فضاي بدگماني قرار بدهيم. اين عادات را از خودمان بايد دور كنيم. اينكه متأسفانه باب شده كه روزنامه و رسانه و دستگاههاي گوناگون ارتباطي ـ كه امروز روزبهروز هم بيشتر و گستردهتر و پيچيدهتر ميشود ـ روشي را در پيش گرفتهاند براي متهم كردن يكديگر، اين چيز خوبي نيست؛ اين چيز خوبي نيست، دل ما را تاريك ميكند، فضاي زندگي ما را ظلماني ميكند. هيچ منافات ندارد كه گنهكار تاوان گناه خودش را ببيند، اما فضا، فضاي اشاعهي گناه نباشد؛ تهمت زدن، ديگران را متهم كردن به شايعات به خيالات همين جا من اين را هم بگويم: اينكه در دادگاهها ـ كه در تلويزيون هم پخش ميشد ـ از قول يك متهمي چيزي راجع به يك كس ديگري گفته ميشود، من اين را بگويم كه اين، شرعاً حجيت ندارد. بله، متهم هرچه دربارهي خود در دادگاه بگويد، اين حجّت است. اينكه بگويند در دادگاه دربارهي خودش اگر اعترافي كرد، حجّت نيست، اين حرف مهملي است، حرف بيارزشي است؛ نه! هر اقراري، هر اعترافي، شرعاً، عرفاً و در نزد عقلا در يك دادگاه در مقابل دوربين، در مقابل بينندگان ميليوني كه متهم عليه خود بكند، اين اعتراف مسموع است، مقبول است، نافذ است؛ اما عليه ديگري بخواهد اعترافي كند، نه! مسموع نيست. فضا را نبايد از تهمت و از گمان سوء پر كرد. قرآن كريم ميفرمايد: لوْ لا إِذْ سمِعْتُمُوهُ ظنَّ المُؤْمِنُونَ وَ المُؤْمِنَات بِأَنفُسِهِمْ خَيراً...؛ وقتي ميشنويد كه يكي را متهم ميكنند، چرا به همديگر حسن ظن نداريد؟ تكليف دستگاه اجرايي و قضايي به جاي خود محفوظ است. دستگاههاي اجرايي بايد مجرم را تعقيب كنند، دستگاههاي قضايي بايد مجرم را محكوم و مجازات كنند؛ با همان روشي كه ثابت ميشود و در قوانين اسلامي و قوانين عرفي ما هست و هيچ هم در اين زمينه نبايد كوتاه بيايند؛ اما مجازات مجرم كه از طرق قانوني جرم او ثابت شده است، غير از اين است كه به گمان، به خيال، به تهمت، يكي را متهم كنيم، بدنام كنيم، توي جامعه دهن به دهن بگردانيم. اينكه نميشود. اين فضا، فضاي درستي نيست.»
(خطبههای نماز عید فطر، 29 شهریور 1388)
تا وقتى جرمى ثابت نشده است، نباید کسى را حتی در معرض اتهام قرار داد
«بعضى اوقات انسان مىبیند روى قوهى قضائیه فشار مىآورند که آقا افشاء کنید. نه آقا، هیچ لزومى ندارد افشاء کردن. در موارد خاصى، بله، شارع مقدس مشخصاً و معیناً خواسته است که مردم مجازات را ببینند، یا مجازات شونده را بشناسند؛ اینها موارد خاصى است، مال همه جا نیست. بخصوص وقتى که در فضاى جامعه روحیهى تعمیم وجود دارد که یک چیزى را به غیر مورد خودش تعمیم میدهند، اینجا انسان خیلى باید احتیاط کند. تا وقتى جرمى ثابت نشده است، قطعاً نبایستى کسى را در معرض قرار داد؛ در معرض اتهام هم نباید قرار داد؛ چون وقتى گفتید متهم است، افکار عمومى تفکیک نمیکند بین متهمى که هیچ گناهى نکرده است، با آن کسى که شواهدى بر گناه او وجود دارد. حتّى بعد از اثبات جرم هم چه لزومى دارد؟ عرض کردم، مگر یک موارد خاص؛ «و لیشهد عذابهما طائفة من المؤمنین» چند موردِ اینجورى داریم. حتّى اگر چنانچه فرض کنیم یک نفرى جرمى هم کرده است، این جرم در دادگاه صالح اثبات هم شده است، این شخص به مجازات محکوم هم شده است ـ فرض کنید رفته زندان ـ چه لزومى دارد ما اسم او را در روزنامهها منتشر کنیم تا بچهى این آدم که دارد مدرسه میرود، دیگر رویش نشود مدرسه برود؟ چه اشکال دارد که این مدتِ زندانش را بگذراند، بیاید بیرون، خودش و خانوادهاش زندگى عادىشان را ادامه دهند؟ خب، جرمى کرد، مجازات شد، تمام شد دیگر. باید حتماً آبروریزى بشود؟ این از نکات بسیار مهمى است.»
(دیدار با مسئولان قوه قضاییه، 6 تیر 1390)
«یکى از دوستان اشاره کردند که امیرالمؤمنین در فرمان خود به مالک اشتر فرمودهاند که آدمهاى سوءاستفادهجو را رسوا کنید؛ شما گفتهاید که افشاء نکنید. امیرالمؤمنین (علیهالسّلام) نفرمودند موردى را که اثبات نشده، افشاء کنید. هیچ وقت چنین چیزى در بیان امیرالمؤمنین نیست، و این قطعاً از اسلام نیست. ما چطور چیزى را که اثبات نشده، به صرف اتهام، افشاء کنیم؟ ممکن است اینقدر حجم اتهام زیاد و وسیع باشد که یک عدهاى به چشم یک امر قطعى و واقعى به آن نگاه کنند، اما هیچ پشتوانهى استدلالى نداشته باشد، جائى ثابت نشده باشد. ما هیچ حجتى نداریم که این را بگوئیم. حتّى من در همان جلسهاى که اشاره کردند، از این بالاتر را گفتم. من گفتم حتّى جرمى که ثابت شد، اصل نباید بر افشاى آن جرم باشد. بالاخره یک مجرمى است، یک غلطى کرده، مجازات هم میشود؛ خانوادهى او، فرزندان او، پدر و مادر او گناهى نکردهاند؛ ما چرا بیخود اینها را رسوا کنیم؟ مگر آنجایى که خود نفس افشاء کردن، یک مصلحت بزرگى داشته باشد. بله، یک جایى هست که نفس افشاگرى در یک مسئلهى ثابتشده، مصلحتى دارد؛ آنجا ایرادى ندارد. این، منطق ماست. هیچ چیزى هم نه از امیرالمؤمنین (علیه الصّلاة و السّلام) و نه از هیچیک از ائمهى هدى (علیهمالسّلام) برخلاف این وجود ندارد. ما واقعاً حق نداریم افراد را به صرف گمان، متهم کنیم، مشهور کنیم؛ واقعاً جایز نیست؛ نه در سایت، نه در روزنامه، نه در تریبونهاى گوناگون. حیثیت افراد را باید حفظ کرد.
(دیدار جمعی از دانشجویان، 19 مرداد 1390)