کد خبر: ۱۹۰۵۲
تاریخ انتشار:۰۵ مهر ۱۳۹۹ - ۱۵:۲۶
خانه‌ای با یک گردان پهلوان
اگر پیشتر خان میرزا از اشتباهات و شیطنت بچه‌ها چشم می‌پوشید و آن‌ها را تنبیه نمی‌کرد حالا اوضاع تغییر کرده و بچه‌هایش یکی‌یکی نه، آن‌ها همگی قصد جهاد و دفاع از کشور کرده‌اند و او باید تکلیف خود را مشخص کند. او که سال‌ها پیش گذشت و بردباری را تمرین کرده بود حالا هم خود و هم بچه‌ها گذشت را در دامان مادری صبور به امتحان کشانده‌اند .


دوران کوچه‌های خاکی بود با درشکه‌هایی که به اسب بسته می‌شدند تا هم آدم‌ها را و هم بارها را جابه‌جا کنند.

مردی سیاه‌چهره که همیشه لبخندی بر لب داشت صاحب یکی از این درشکه‌ها بود. و ما سرخوش جوانی.

آن روزها تفریح نوجوانان، نشستن زیر گاری‌ها و طی مسافت بدون راه رفتن بود. درشکه‌چی‌ها با شلاقی که بر اسب می‌زدند و آن را هی می‌کردند خشم و عصبانیت خود را از بچه‌ها نشان می‌دادند و آن‌ها را فراری می‌دادند بجز یکی از آن‌ها. او با همه فرق می‌کرد. او نمی‌خواست و یا نمی‌توانست دل هیچ بچه‌ای را بشکند.

خان میرزا از همان روزها و سال‌ها اهل گذشت بود. گذشت و بزرگواری او به همه ثابت شده بود. جنگ که شد این خصلت و روحیه او بیشتر خودش را نشان داد.

اگر پیشتر خان میرزا از اشتباهات و شیطنت بچه‌ها چشم می‌پوشید و آن‌ها را تنبیه نمی‌کرد حالا اوضاع تغییر کرده و بچه‌هایش یکی‌یکی نه، آن‌ها همگی قصد جهاد و دفاع از کشور کرده‌اند و او باید تکلیف خود را مشخص کند. او که سال‌ها پیش گذشت و بردباری را تمرین کرده بود حالا هم خود و هم بچه‌ها گذشت را در دامان مادری صبور به امتحان کشانده‌اند .

محسن (فرشید)، پرچم سپاه را به دوش گرفت و با این پرچم مقدس در جلو همه پیشتاز شد. حمزه(سیاوش) بسیج شد تا از محسن عقب نماند و مصطفی(اسفندیار) جوانمردی‌اش را به عرصه آورد و مهدی(فریدون) که معصومیتش اجازه نداد در خانه بماند و عافیت‌طلبی پیشه کند. سهم این خانواده هنوز تمام نشده است. ابراهیم باقری دامادی این خانواده را برگزیده تا برای دفاع هم برگزیده باشد و خان میرزا که نمی‌تواند از دور دلاوری‌های فرزندان و داماد را به تماشا بنشیند و از دور دستی بر آتش داشته باشد. او باید در میدان نظاره‌گر و یاری‌گر فرزندان باشد.

خان میرزا یک نام معمولی در تاریخ این سرزمین نیست. او در محسن، حمزه و ابراهیم تبلور یافت و زمانی که زمزمه عاشقی‌شان را شنید آسمان‌ها را گام به گام تسخیر کرد. او در مصطفی(اسفندیار) و مهدی(فریدون) جاری شد و در جانبازی‌شان حماسه‌ها سرود تا تاریخ بر این اسطوره‌های نام‌آور رشک برد.

خان میرزا خسروی از همه چیزش گذشت. او نشان داد هنوز می‌شود مردانگی را از کوچه‌های خاکی کازرون تا جبهه‌های نبرد به تصویر کشید. اگرچه در این میدان یک نام به بلندای مادر سایه انداخته است.

و شناسنامه این گردان خانواده:

شهید محسن خسروی فرمانده گردان

شهید ابراهیم باقری فرمانده کردان

شهید حمزه خسروی فرمانده گروهان

جانباز مصطفی خسروی فرمانده گروهان

مهدی خسروی جانباز قطع عضو چشم و پا

و پدر خان میرزا خسروی جانباز شیمیایی